ايبنا نوجوان: بچهها بايد طبيعت را از نزديك لمس كنند و از ابزارهاي مدرن كمي فاصله بگيرند. «ندا كاوسيفر» با بيان اين مطلب دربارهي نخستين كتابش ميگويد: «كتاب «سه تركه بر دوچرخه» در واقع داستان بلندي براي نوجوانان است ولي براي آنهايي هم كه در سالهاي پاياني كودكي قرار دارند مناسب است. اين داستان در فضايي بين فانتزي و واقعيت حركت ميكند و داستان سفر يك دختربچه به باغ وحش را ميگويد كه در اين سفر، دختر داستان ما از كودكي به بزرگسالي ميرسد.»
نويسندهي كتاب برگزيدهي جايزهي گام اول، داستان تولد كتابش را اينطور تعريف ميكند: «من هر شب قبل از خواب براي پسرم كتاب ميخواندم و يا قصه ميگفتم. بعضي وقتها از كتاب خواندن من خسته ميشد، از من ميخواست برايش قصه بگويم. اين كتاب در حقيقت داستاني است كه من قبل از خواب براي پسرم ميگفتم و بعد آن را به يك داستان بلند نوجوان تبديل كردم.»
«كاوسيفر» دربارهي هدفش از نوشتن اين داستان توضيح ميدهد: «من ميديدم كه بچههاي اين دوره به جاي اينكه به باغ وحش بروند و حيوانات را از نزديك ببينند يا با هر چيزي از نزديك مواجه شوند آنرا از پشت صفحات رايانه تجربه ميكنند. در صورتي كه در زمان كودكي ما، ما خيلي چيزها را از نزديك لمس ميكرديم و به طبيعت اشيا نزديكتر ميشديم. اين شد كه شروع به نوشتن اين كتاب كردم.»
او در اينباره ميافزاديد: «دوست داشتم سفري را در مرزي بين واقعيت و خيال به تصوير بكشم. ما نميتوانيم جلوي نفوذ ابزارها و وسايل مدرن و پيشرفته به زندگي بچههايمان را بگيريم. بچههاي ما هم بايد با رايانه آشنا شوند؛ ولي بچهها و خانوادهها بايد سعي كنند اتفاقهايي براي بچهها بيافتد كه باعث خلاق شدن آنها شود.»
نويسندهي كتاب «خواب با چشمان باز» تلاشهايش را براي نزديك كردن زندگي فرزندش به طبيعت اينطور توصيف ميكند: «يكي از كارهاي هفتگي من و پسر 9 سالهام اين است كه در خياباني نزديك خانهمان قدم ميزنيم و برگهاي درختان را كه روي زمين افتاده است بر ميداريم و آنها را شناسايي و جمعآوري ميكنيم. اين كارها با وقت كم و بدون هيچ هزينهاي قابل انجام است. يكي ديگر از كارهايي كه من و پسرم با هم انجام ميدهيم، رفتن به باغ وحش قديمي و دور افتادهي شيراز است. من ديدن حيوانات را از پشت ميلههاي قفس دوست ندارم اما باز هم ديدن آنها از نزديك خيلي بهتر است تا به تماشاي آنها از پشت صفحهي رايانه قناعت كنيم.»
كتاب اولي چهارمين جشنوارهي گام اول در اينباره بيشتر توضيح ميدهد: «هايدگر فيلسوفي است كه براي بزرگترها كتاب مينويسد. او جملهي معروف و جالبي دارد: «اگر ميخواهيد به حقيقت اشيا نزديك شويد، اين حقيقت بايد وارد زندگي شخصيتان شود و به يك بخش عملي زندگيتان تبديل شود.» من فكر ميكنم اگر بخواهيم به چيزي دسترسي پيدا كنيم بايد آن را به يك امر مهم و شخصي در زندگيمان تبديل كنيم.»
«ندا كاوسيفر» معتقد است شايد نوجوانان نتوانند اين كار را به تنهايي انجام دهند اما توصيههايي براي بزرگترها دارد. او ميگويد: «پدر و مادرها و معلمان و مربيان ميتوانند با طراحي برنامههايي براي نوجوانان، از وابستگي آنان به وسايلي همچون كامپيوتر كم كنند. بچهها خيلي راحت ميتوانند يك سيدي حيات وحش را در رايانهشان قرار بدهند و بدون تحمل هيچ زحمتي با حيوانات مختلف آشنا شوند اما از لذت لمس مستقيم پديدهها محروم ميشوند. من به بچهها قول ميدهم اگر اين لذت را تجربه كنند ديگر لذت ديدن اشيا از پشت صفحهي نمايشگر رايانه برايشان بيرنگ و بو، بي نمك و منظرهاي بيرنگ ميشود.»
كتاب «سه تركه بر دوچرخه: من، ميمون و پدر» نوشتهي «ندا كاوسيفر» اثر برگزيدهي جايزهي «گام اول» است كه «رودابه خائف» تصويرگري آنرا بر عهده داشته است.
نظر شما