شنبه ۴ مهر ۱۳۸۸ - ۰۹:۵۵
مرلوپونتي، طلايه‌دار جريان پديدارشناسي

مترجم كتاب «درآمدي بر انديشه‌هاي موريس مرلوپونتي» اين فيلسوف را يكي از طلايه‌داران جريان پديدارشناسي برشمرد و گفت: او در تعاريف خود به فلسفه سنتي كه معتقد به فاصله گرفتن از اشيا براي ارايه تعريف كلي از آنها بود، وفادار نماند و در تعاريفي كه از اشيا ارايه كرد، به عوالم هنر نزديك شد.

رمضان برخورداري در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،‌ مباحث هنر و فلسفه موريس مرلوپونتي، فيلسوف فرانسوي را شاهد تحول پاياني فلسفه وي دانست و گفت: اين اعتقاد مرلوپونتي را مي‌توان ناشي از تعلق او به جريان پديدارشناسي دانست كه بر اساس آن تجربه و آن‌چه كه بر آگاهي پديدار مي‌شود، عامل اصلي شناخت اشياست.

وي افزود: او در رويكرد خود به هنر توجهي ويژه به نقاشي و از ميان نقاشان به «پل سزان»(نقاش بزرگ فرانسوي) دارد. مرلوپونتي تبلور پديدارشناسي را در نقاشي‌هاي سزان مي‌بيند و معتقد است اين هنرمند، پديدارشناسي را به عمل درآورده است، چرا كه در پرداختن به اشيا به قلمرو آنها وارد مي‌شود.

برخورداري با بيان اين كه «هدف پديدارشناسان تبيين و يافتن رابطه علّي و معلولي حوادث نيست، بلكه مقصود آنان تجربه و توصيف اشياست» گفت: مرلوپونتي در پرداختن به انسان تحت تأثير آراي «هايدگر» و به‌ويژه تعريف او از انسان با عنوان «دازاين» به معناي «در آن جا بودن» است.

وي افزود: بر اساس اين تعريف «در آن جا بودن» ويژه انسان‌هاست و هر توصيفي از او بايد با توجه اين ويژگي صورت پذيرد. مرلوپونتي بسيار تحت تأثير اين تفسير است، چرا كه وي انسان را به صورت انضمامي توصيف مي‌كند نه كلي و هر نوع توصيف از انسان را در بستر بودنش در جهان جايز مي‌شمارد، چرا كه بودن انسان در جهان است كه حدود آزادي‌اش مشخص مي‌كند.

مترجم كتاب «درآمدي بر انديشه‌هاي موريس مرلوپونتي» بررسي برداشت‌هاي مرلوپونتي از جريان ماركسيسم را بخش ديگري از اين اثر برشمرد و گفت: با وجود دوستي و تأثيرپذيري مرلوپونتي از ژان پل سارتر،‌ فيلسوف اگزيستانسياليست، برداشتش از ماركسيسم با وي متفاوت است.

برخورداري، مرلوپونتي را متعلق به سنت پديدارشناسي بعد از «هوسرل» با دارا بودن رويكردي انتقادي به اين جريان دانست و گفت: وي با وجود انتقاداتش از پديدارشناسي هوسرل، بسيار تحت تأثير آراي او به‌ويژه آثار متأخر او بود. تفاوت مهم مرلوپونتي با هوسرل را مي‌توان در تفسير متفاوت اين دو از پديدارشناسي جست‌وجو كرد.

وي با بيان اين كه «مرلوپونتي در تاريخ فلسفه در زمره پديدارشناسان وجودي قرار دارد» گفت: او از چهره‌هاي سرشناس اين جريان به شمار مي‌آيد كه در پانزده سال اخير توجه نويسندگاني نظير «دريفوس» را به خود جلب كرده است،. تمركز مرلوپونتي در فلسفه پديدارشناسي بر ادراك است و شاهد اين موضوع كتاب معروف او با عنوان «پديدارشناسي ادراك» است.

برخورداري نگرش مرلوپونتي به رفتار را از بخش‌هاي ديگر اين اثر دانست و گفت: اين فيلسوف به علومي نظير زيست و روان‌شناسي علاقه داشت و به آنها از دريچه فلسفه پديدارشناختي مي‌نگريست. او انتقادات خود را به‌ويژه درباره رفتارگرايي و رويكردهاي ساختارگرايانه درون آن مطرح مي‌كند. به زعم او، رويكردهاي رفتارگرايانه و ساختارگرايانه قادر نيستند تصويري همه جانبه از رفتار به دست دهند. او در بررسي خود به پديدارشناسي ادراك متوسل مي‌شود و بدن را به مثابه سوبژه مي‌نگرد.

وي تئوري‌هاي مرلوپونتي درباره زمان و مكان را تحت تأثير هوسرل دانست و گفت: او معتقد است علاوه بر رويكرد عيني‌گرايانه زمان و مكان نيوتوني كه همان زمان عيني است، زمان پديدارشناسي نيز وجود دارد. در اين راستا توصيف «من شدن» در حيطه زمان پديدارشناسانه قابل تعريف است.

برخورداري به نقد مرلوپونتي از رويكرد فرويد درباره انسان اشاره كرد و گفت: او تقسيم‌بندي‌ ذهن به بخش‌ هوشيار، ناهوشيار و نيمه‌هوشيار توسط فرويد را به نقد مي‌كشد و قسمت‌هاي نيمه‌هوشيار و ناهوشيار ذهن را از ديدگاه پديدارشناسانه و به واسطه تجسديافتگي انسان و حضور انضمامي او در جهان بررسي مي‌كند.

وي كتاب «درآمدي بر انديشه‌هاي موريس مرلوپونتي» نوشته «اريك ماتيوس» را از آثاري دانست كه تحت عنوان راهنماي دشواري انديشه‌هاي برخي فيلسوفان منتشر مي‌شوند و در اين راستا آراي انديشمنداني نظير سارتر و هايدگر را بررسي كرده‌اند. وي گفت: نويسنده اين اثر كوشيده است با زباني ساده به بيان انديشه‌هاي مرلوپونتي بپردازد، اما با اين حال متن آن خالي از دشواري‌هاي هميشگي مباحث پديدارشناسي نيست و تا حدود زيادي براي كساني مفيد است كه تا اندازه‌اي با درون‌مايه‌هاي بحث پديدارشناسي آشنايند.

گفتني است كتاب «درآمدي بر انديشه‌هاي موريس مرلوپونتي» از سوي انتشارات گام‌نو در دست چاپ است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها