سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۲
فردوسي بزرگترين حماسه بشري را براي جهانيان سرود

مولف كتاب «منم فردوسي شاه شاعران» گفت: فردوسي بزرگ‌ترين سراينده ايران و جهان به‌شمار مي‌رود و اندرزها و پندهايي براي خوانندگانش به يادگار ‌گذاشته است ولي هنوز هم بايد درباره اين ابرمرد و شاهكارش، پژوهش و نگارش‌هايي بسيار انجام گيرد.\

اميد عطايي‌فرد پژوهشگر و محقق ايران باستان با بيان اين مطلب به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: در كتاب «منم فردوسي شاه شاعران» با چشمداشت به نسخه‌هاي گوناگون شاهنامه، بيت‌هايي را برگزيده‌ام كه فردوسي از زبان خودش گفته؛ يعني در آغاز، پايان و يا ميانه داستان‌هايش با امانت كامل به شعر پارسي ابياتي را مي‌آورده و گه گاه نيز اندرزها و پندهايي براي خوانندگان به يادگار مي‌گذاشته است.

اين شاهنامه‌پژوه اين دفتر را «فردوسي‌نامه» ناميد و خاطرنشان كرد: اين دفتر، به پاس ياد و ارج او، گردآمده اندرزهايي است كه پير توس در ميانه داستان‌هايش، افزوده و به گونه‌اي «فردوسي‌نامه» به شمار مي‌رود. زندگي فردوسي، اين بزرگ‌ترين حماسه‌سراي جهان، خود حماسه و رنجنامه‌ای جانسوز است.

وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا شاهنامه فردوسي از روزگار زندگي شاعر و بعد از آن با همه مشكلاتي كه بر ايرانيان روي آورده بود از رواج و انتشار روزافزون بازنايستاد، گفت: پاسخ به اين پرسش را در دو كلمه مي‌توان داد، نخست مطالب و دوم استواري عبارت.

اين شاهنامه‌پژوه خاطرنشان كرد: مقصود ما از استواري مطالب در شاهنامه فردوسي آن است كه استاد توس در نظم كتاب عظيم خود، هيچگاه از پيروي از مأخذ و مدارك قديم غفلت نکرد و در همه موارد سخن‌ها را از دفتر به گفتار خويش آورد و هيچگاه و در هيچ مورد، به خود اجازه جعل و تزوير نداد.

مولف كتاب «پيامبر آريايي» يادآور شد: آن‌ها كه مي‌خواهند از فردوسي يك شاعر «داستان‌ساز» درست كنند، مردم بي‌اطلاعي هستند كه رنج‌ آگهي یافتن از حقايق تاريخي را به خود نداده‌اند. سراسر شاهنامه، شاهد و گواه صادق ماست و مقايسه شاهنامه با مأخذي كه از ريشه كهن سرچشمه گرفته و به عربي و پارسي باقي مانده‌اند، صحت و اصالت روايات آن را ثابت مي‌كنند.

نويسنده كتاب «شگفتي‌هاي باستاني ايران» خاطرنشان كرد: فردوسي در تمام شاهنامه مراجعه به اسناد را از نظر دور نداشته و داستان‌ها را از روي مداركي كه در دست داشته، به شعر پارسي درمي‌آورده و اگر جز اين مي‌كرد، اثر منظوم او مطرود مي‌شد و هم‌عصران فردوسي، ارزشي براي آن قايل نمي‌شدند و دست به دست نمي‌بردند و زبان به زبان آن را نقل نمي‌كردند.

مولف كتاب «پادشاهي در اسطوره و تاريخ ايران» يادآور شد: علت ديگر براي بقاي شاهنامه استاد توس، استواري عبارت فردوسي در نقل مطالب شاهنامه از مأخذ قديم و شعر پارسي است. وي در شعر پارسي، گوينده‌اي بي‌بديل است كه سخنش در بسياري موارد، به حد اعجاز مي‌رسد.

اين شاهنامه‌پژوه خاطرنشان كرد: سهولت بيان، فصاحت بي‌نظير و بلاغت عالمگير فردوسي به ميزاني است كه هنوز پس از گذشت هزار سال، سراسر شاهنامه حتي براي طبقاتي كه اطلاعشان از ادب پارسي، متوسط باشد به آساني قابل فهم است و در همان حال، آوردن نظير براي ابيات بلندپايه شاهنامه در تمام اين هزار سال حتي براي فصحاي بزرگ و مشهور پارسي‌گوي امكان نيافته است.

مولف كتاب «ديباچه شاهنامه» افزود: سخن فردوسي، حماسه‌هاي شاهنامه، افتخار و عظمت، انديشه بلند، حكمت‌ها، اندرزها و مقام بلند انساني فردوسي، جاويدان بر صفحه روزگار باقي مانده است. پس او نمرده بلكه زنده جاويدانست و روح پاكش پشتيبان همه جان‌هايي است كه در آتش عشق كشور سربلند كهنسالش مي‌سوزند.

وي افزود: شاهنامه بخشي از ميراث معنوي ايران باستان است كه از آموزش‌هاي زرتشت و پيش از او، ريشه گرفته و در زمان ساسانيان گسترش يافته و با عنوان فرهنگ يا آيين صورت منظم و مدون پذيرفته و سپس از آنجا زيرعنوان ادب به آثار فارسي و عربي راه يافته است. همين معنويت شاهنامه است كه عارفان زبان به ستايش فردوسي و كارنامه او همت گشوده‌اند.

اين شاهنامه پژوه يادآور شد: فردوسي به پيروي از خداي‌نامه‌هاي پهلوي، پس از ستايش خداوند، به ستايش خرد مي‌پردازد و ترجماني پارسي از گات‌هاي زرتشت، كه در اين بخش به نام سخنگوي مرد خرد ياد شده، پيش رو مي‌نهد. خردمندي كه به شارستان او يكصد در اورمزدي گشوده مي‌شود. هزاران سال پيش از كانت، دكارت و ديگر فيلسوفان اروپايي، اين فرزانگان ايراني بودند كه خردستان و مكتب عقل را پايه‌ريزي كردند. تصادفي نيست كه در دوران نوزايي رنسانس چه در اروپا و چه در ايران پس از اسلام، نام «سپيتمان» بر زبان‌ها مي‌افتد.

عطايي‌فرد به خداي‌نامه‌ها اشاره كرد و گفت: از زمان‌هاي ديرين، كتابي سرشار از داستان‌ها و رخدادهاي تاريخي وجود داشت كه خداي‌نامه مي‌خواندند. سلسه به سلسله و شاه به شاه بر اندازه و حجم اين كتاب، افزوده مي‌شد. در زمان واپسين شهريار ساساني (يزدگرد سوم)، خداي‌نامه، دربردارنده تاريخ ايران از كيومرث تا خسروپرويز بود. پس از جنگ‌هايي عليه ايران، نسخه اصلي خداي‌نامه نابود شد و بخش‌هايي از آن، به گونه نوشتار و شفاهي نزد موبدان و دهقانان به جاي ماند.

وي به دقيقي و شاهنامه ابومنصوري اشاره كرد و افزود: فردوسي كه از مرگ شاعر همشهري‌اش دقيقي دلش گداخته، براي به دست آوردن شاهنامه ابومنصوري و هزار بيتي كه دقيقي سروده بود به سوي پايتخت سامانيان مي‌رود. اما به دليل جنگ‌هاي داخلي و خارجي، يا به بخارا نمي‌رسد و يا اينكه در آنجا در دستيابي به آن دفتر، ناكام مي‌ماند، تا اينكه دوستي مهربان به او مژده مي‌دهد كه نسخه‌اي از شاهنامه ابومنصوري را در دسترس دارد. زماني كه فردوسي به آن دفتر مي نگرد در مي‌يابد كه پيشينه تمدن و تشكيل پادشاهي در ايران به شش هزار سال پيش از او مي‌رسد. وي به دقيقي آفرين مي‌گويد. وي هر چند كارش را به پايان نبرد اما سرمشق و راهنماي خوبي براي فردوسي بود.

وي در پايان سخنانش به ويژگي‌هاي اصلي شاهنامه اشاره كرد و گفت: از آغاز تا پايان شاهنامه، بيزاري از مرگ و نيستي، موج مي‌زند. اين جهان، بازيگري فريبنده و افسونگرست كه از كوچك و بزرگ، و از شاه و درويش را يكسره درو مي‌كند و رحم ندارد. در اين فرصت كوتاه كه زنده هستيم، فردوسي اندرز مي‌دهد كه راست، نيكوكار و دادگر باشيم. حرص و آز و طمع نورزيم، اندوه و غم و غصه نخوريم و همه اين پندها در پوشش گوهريني به نام سخن، به يادگار گذاشته شده است.
فردوسي نامه، ستايش خدا، ستايش خرد و پيامبر، داستان ابومنصور عبدالرزاق توسي، داستان دقيقي، داستان دوست مهربان، خواب ديدن فردوسي، ستايش شاهنشاه، كيومرث تا فريدون، زال و سيمرغ، نوذر تا شكارگاه رستم، رستم و سهراب، سياوش، كيخسرو، كاموس و پولادوند، اكوان ديو، بيژن و منيژه، رزم‌هاي كيخسرو با افراسياب، لهراسب و گشتاسب، اسكندر، اردشير بايكان تا بهرام شاپور، يزدگرد بزهكار تا اندرز انوشيروان، هرمز تا يزرگرد سوم، پايان شاهنامه، فردوسي و شاهنامه از زبان ديگران و سروده‌هايي درباره سراينده توس از بخش‌هاي مختلف اين كتاب است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط