دكتر «نادر ميرسعيدي» مترجم و مولف كتابهاي تاريخي معتقد است ويرايش علمي بعد از ترجمه كتابهاي تاريخي ضروري است تا متنهايي كه در اثر ترجمه دچار اشكالاتي شده به رواني و سليسي متن اصلي ارايه شوند._
وي در ادامه سخنانش افزود: «مترجم بايد با اسمهاي خاص آشنايي داشته باشد تا در ترجمه واژهها دچار اشتباه نشود. همچنين بهتر است كه بعد از ترجمه، متن يك ويرايش علمي شود كه اين مسأله را نميتوان در كتابهاي ترجمه مشاهده كرد.»
مولف كتاب «تاريخ سياسي ايلام باستان» به مستندهاي علمي كه از تلويزيون پخش ميشود نيز اشاره كرد و يادآور شد: «اين مسأله در فيلمهاي علمي نيز مشاهده ميشود و واژهها با اشكال ترجمه روبهروست. به همين دليل براي ترجمه اسمهاي خاص نبايد به ترجمه تحتالفظي اكتفا كرد، بلكه بايد به اطلاعات پيراموني موضوع هم تسلط داشت.»
اين مترجم و نويسنده كتابهاي تاريخي تأكيد كرد: «ترجمه، فرايندي علمي و تاريخي است و نبايد حالت بازاري داشته باشد زيرا نياز به بازخواني مكرر دارد، به همين دليل نبايد در انتشار آن عجله داشت.»
مترجم كتاب «امپراطوري مغول» با اشاره به حوصله و دقت در ترجمه كتابهاي تاريخي گفت: «ترجمه كتابهاي تاريخي وقت و حوصله بسياري ميخواهد و اگر ترجمه كتابها به صورت بازاري ارايه شود مخاطب با مشكل مواجه ميشود.»
مترجم «ستيز و سازش» با اشاره به ويژگيهاي مترجم كتابهاي تاريخي با سابقه گفت: «مترجم كتابهاي تاريخي بايد در زمينهاي كه كتاب را ترجمه ميكند مطالعه داشته باشد و كتابهاي مرتبط با آن حوزه را بخواند و با واژهها و اسامي تاريخي آشنا باشد و با يك پيش زمينه قبلي به كار ترجمه دست بزند.»
وي به ويژگيهاي ديگر مترجم آثار تاريخي اشاره كرد و گفت: « بايد به متن اصلي وفادار بود و اگر مترجمي ميخواهد توضيحي در زمينهاي ارايه دهد آن را در حاشيه و پاورقي درج كند.»
مترجم كتاب «انسان اوليه در ايران» گفت: «مترجمان بايد زبان اصلي را به شكل دقيق بداند و با واژههاي فارسي از نظر كلامي و دستوري آشنا باشند. تنها آشنايي با زبان فارسي نميتواند مترجم را به نتايج چشمگيري برساند.»
وي به دستور زبان فارسي اشاره كرد و افزود: «مترجم بايد از دستور زبان فارسي اطلاع داشته باشد و اين مسأله يكي از اصول اصلي و اوليه ترجمه كتابهاي تاريخي است.»
اين مترجم و نويسنده به ويراستاري كتابهاي تاريخي بعد از ترجمه اشاره كرد و گفت: «ويراستاري يكي از مسايلي است كه مترجم بايد با آنآشنا باشد و بتواند متن ترجمه شده را ويراستاري علمي، فني و زباني كند.»
مولف «تاريخ ايران باستان» تأكيد كرد: «كسي كه متن اسطورهاي و تاريخي را ترجمه ميكند نميتواند يك متن حسابداري و معماري را نيز ترجمه كند و با مشكل مواجه ميشود زيرا اطلاعات كافي در اين زمينه ندارد.»
وي همچنين به استفاده از فرهنگنامهها اشاره كرد و گفت: «استفاده از فرهنگنامهها نبايد در حد افراط باشد و اين مسأله تنها به خوب نوشتن و سليسنويسي مترجم و نويسنده كمك ميكند.»
«ميرسعيدي» به نمونهاي در اين زمينه اشاره كرد و گفت: «اگر براي يافتن واژهاي مانند جنگ به فرهنگنامهها مراجعه كنيم نبرد و كارزار نيز ناميده ميشود و استفاده از اين واژهها در فارسينويسي بهتر است.»
وي در پايان سخنانش تأكيد كرد: «مترجم آثار تاريخي بايد وقت بسياري براي ترجمه اين كتابها بگذارد و ترجمه خط به خط با فرهنگنامهها كاري درخور و شايسته را ارايه نميدهد بلكه كار را با مشكلاتي مواجه ميكند.»
نظر شما