بخش عمده منابع ترجمه شده تاريخ معاصر در ايران، خاطرات سياسي سفرا و رجال سياسي كشورهاي مختلف است كه نگاه و ديدگاه آنها را بيان ميكند و ممكن است مخاطب ايراني را به بيراهه ببرد.زيرا اين كتابها بيان كننده نظر و عقيده انهاست و حتما بايد با تحليل كارشناسان خودمان همراه باشد._
وي ضمن اشاره به اين خاطرات گفت: «محقق و مورخ تاريخ معاصر ايران نميتواند تمام و كمال به اين خاطرات بسنده و يا در مواردي استناد كند، زيرا از سويي، جنبه علمي، پژوهشي و تحليلي در آنها بسيار ضعيف است و از سوي ديگر، در بيشتر مباحث با نگاهي غرضآلود مسايل را به رشته تحرير درآوردهاند. بنابراين، هرچند در پارهاي موارد به لحاظ دريافت وقايع و رويدادها مفيدند، اما در پژوهشها و تحليل تاريخي موضوع نميتوان به اين دست از منابع كاملا تكيه كرد.»
اين پژوهشگر به يك منبع پژوهشي اشاره كرد و گفت: «در حال حاضر، تنها منبعي كه در خارج از كشور نگاشته شده و جنبه پژوهشي دارد و ميتواند براي پژوهشگران قابل رجوع باشد، «معماي هويدا» اثر «عباس ميلاني» است. زيرا اين منبع پژوهشي به اين دليل كه به شكل مستند به تاريخ معاصر ايران پرداخته و آن را از زواياي مختلف و بر اساس اسناد بررسي كرده، از آثار علمي ـ پژوهشي بهشمار ميآيد.»
«تركچي» به كتابهاي ديگري كه به زبان انگليسي نوشته شده اشاره كرد و گفت: «در برخي كتابها، انقلاب ايران با انقلابهاي ديگر مقايسه و در قالب الگوهاي جامعهشناسانه غرب و يا به تقليد از نظريههاي فلسفه سياسي غرب نام برده شده است بدون اينكه از فرهنگ و جامعه ايراني اطلاع داشته باشد.»
وي به فرهنگ و جامعه ايراني اشاره كرد و گفت: «انقلاب اسلامي ايران با ساير جنبشهاي اجتماعي شباهتها و اشتراكاتي دارد ،اما نكته اساسي تفاوت آن با اين جنبشها، وجهه فرهنگي انقلاب اسلامي است و در اينجا منظور از فرهنگ، دينمداري و باورهاي ديني ايرانيان است كه از روح انسان ايراني نشأت ميگيرد؛ نكتهاي كه نويسندگان مذكور با آن آشنايي ندارند و اين نا آگاهي آثار اين محققان و مورخان را به ضعفي عمده دچار كرده است.»
اين پژوهشگر تاريخ به نمونههايي در اين زمينه اشاره كرد و گفت: «كتابهايي چون «ايران بين دو انقلاب» اثر «آبراهاميان» و «مقاومت شكننده» نوشته «جان فوران» نمونههايي هستند كه به تاريخ ايران معاصر نگاهي پژوهشگرانه دارند ولي انقلاب اسلامي ايران را با همان ديدگاه و قالب الگوي غربي و با ضعف و ناآگاهي از ماهيت فرهنگي كشورمان به رشته تحرير درآوردهاند.»
وي ضمن اشاره به پژوهشگران خارجي گفت: «اين پژوهشگران به دليل اين ضعف عمده و عدم شناخت فرهنگ ايراني و نيز تكيه تام بر الگوهاي جامعهشناسي و فلسفه تاريخ و سياسي غرب اثري تكبعدي از خود به جاي گذاردهاند. البته نبود اسناد و مدارك و محدوديت منابع اوليه نيز از ديگر مسايل و ضعفهاي اين دسته از نوشتههاست.»
وي به ديگر كتابهايي كه در حوزه تاريخ معاصر به رشته تحرير درآمدهاند، اشاره كرد و گفت: «برخي كتابهايي كه هنوز ترجمه نشده و يا بخشي از آن ترجمه شده، كتابهايي است كه بر پايه ديدگاه سياسي نوشته شده است و بيشتر نويسندگان آنها به سازمانهاي جاسوسي و مراكز فرهنگي ضد جمهوري اسلامي مانند بعضي از دانشگاههاي آمريكا وابستهاند.»
اين محقق تاريخ معاصر به نگاه مغرضانه اين نويسندگان اشاره كرد و گفت: «مورخ انقلاب اسلامي شايسته است ضمن مراجعه به اين منابع ديدگاه موافق و مخالف را دريابد و با هوشياري و دقت نظر لازم بتواند به نتيجه مطلوب علمي و تحليلي خود دست يابد.»
اين پژوهشگر به عملكرد مورخان ايراني نيز اشاره كرد و گفت: «مورخان ايراني بايد علاوه بر نگاه علمي به اين كتابها همواره به ماهيت فرهنگي و ديني انقلاب اسلامي ايران نيز توجه داشته باشند، چرا كه هرچند تاريخ انقلاب اسلامي همچون تاريخ انقلابهاي غرب و به طور كلي جهان، ماهيت اجتماعي دارد اما تنها با مباني جامعهشناسي و فلسفي قابل بررسي نيست و بدون توجه به قالب فرهنگي و ريشه ديني آن نميتوان به واقعيت و حقيقيت تاريخ انقلاب اسلامي ايران دست يافت.»
وي در ادامه افزود: «ماهيت ديني انقلاب اسلامي موجب جاودانگي آن شده است، زيرا با تكيه بر حكمت توحيدي-اسلامي و الگوبرداري از حكومت اسلامي، امروز، خود به عنوان الگويي عملي و نظري براي ديگر جنبشها، انقلابها و نظامهاي مردمسالار جهان پذيرفته و ماندگار شده است.»
تركچي همچنين به مورخان و مترجمان پيشنهادي داد و گفت: «در گام نخست بايد ديدگاه نظري محققان ايراني تاريخ انقلاب اسلامي- با توجه به ماهيت خاص آن- تقويت شود و نظريات بينرشتهاي مانند فلسفه، جامعهشناسي و علومسياسي نيز مورد توجه قرار گيرد.»
وي افزود: «اگر مورخان به اين مهم توجه نكنند، به وقايعنگاري پرداختهاند نه تاريخنگاري. زيرا تاريخنگار بايد با احاطه بر مباحث نظري و شناخت و معرفت به ماهيت موضوع از جنبههاي مختلف و نيز دستيابي به منابع اصلي، تمام رويدادها را بررسي كند و علل و عوامل را دريابد و با چينش منطقي به نتيجه علمي و تحليلي قابل قبول برسد.»
مسوول پژوهش «بنياد تاريخپژوهي ايران معاصر» همچنين افزود: «اگر تاريخنگاران اين نكات را به خوبي درك نكنند به بيراهه خواهند رفت و دچار اشكال عمده ميشوند. آنها همچنين، بايد منابع داخلي را بررسي و كاوش نمايند و با نگاه دقيق به ترجمهها به يك نتيجه علمي دست يابند.»
وي در پايان سخنانش تصريح كرد: «اگر مورخ و محقق تاريخ انقلاب اسلامي به شناخت دروني از انقلاب نرسد، نميتواند نگاه بيروني- يا همان نظريات و منابع خارجي- را به نقد بگذارد و به نتيجه درخور و پژوهشي علمي دست يابد.»
نظر شما