شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷ - ۱۰:۰۲
ترجمه تحت‌اللفظي دردي را دوا نمي‌كند

منصوره ميرفتاح محقق و پژوهشگر، معتقد است: برخي از ترجمه كتاب‌هاي تاريخي تحت‌اللفظي است و به كنايه‌ها و اصطلاحات آن فرهنگ دقت نمي‌شود از اين روي تنها مترجم بودن براي ترجمه كتاب‌هاي تاريخي كافي نيست و مترجم بايد با واژه‌هاي زبان مبدأ نيز آشنا باشد./

منصوره ميرفتاح محقق و پژوهشگر، درباره ترجمه كتاب‌هاي تاريخي به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: «براي ترجمه كتاب‌هاي تاريخي دانستن زبان مبدأ شرط اصلي است؛ ولي كافي نيست؛ بلكه در اين زمينه مترجمان بايد به منابع اصلي نيز اشراف داشته باشند.»

وي افزود: «اگر مترجم با واژه‌ها و اصطلاحات آشنا نباشد ممكن است ترجمه‌ها با مشكلاتي ارائه شوند و كلماتي بيان شوند كه معناي عكس و بي‌ربط بدهند.»

نويسنده كتاب «محمد(ص) پيام‌آور مهرباني» گفت: «بزرگ‌ترين نقطه ضعف تاريخ‌نگاري اين است كه بخش‌هايي از تاريخ ايران كه توسط مورخان شهير مانند هرودوت نوشته شده غرض‌ورزي‌هايي را دربردارد كه تاريخ‌نگاران بايد به اين مسائل دقت نظر داشته باشند.»

اين محقق و پژوهشگر تاريخي افزود: «از هرودوت بيشتر به عنوان افسانه‌نگار ياد شده تا اين‌كه بتوان وي را تاريخ‌نگار ناميد. از اين روي تنها استناد به تاريخ‌نگاري هرودوت نمي‌تواند در تاريخ‌نگاري‌ها صحيح باشد.» 

وي افزود: «تاريخ‌نگاران بهتر است كه استناد به مستندات بيشتري داشته باشند و با مطالعه دقيق و مقايسه منابع مطالعاتي، مطالبي را در زمينه‌هاي مختلف ارائه دهند تا بتوانند كتاب وزين‌تر و قابل اعتمادي ارائه دهند.»

اين تاريخ‌پژوه يادآور شد: «هنگامي كه تاريخ‌نگار به منابع متأخر و دست اول دسترسي داشته باشد و تفكر و تحليل را بر كار خود اعمال كند، بر ارزش كارش افزوده مي‌شود و مي‌تواند كتاب‌هاي ارزشمندي را گردآوري كند.»

وي همچنين به كتاب‌سازي‌هاي تاريخي اشاره كرد و گفت: «كتاب‌سازي‌ها را به حد انشا نيز نمي‌توان تلقي كرد و اين كتاب‌ها عكسبرداري از كار ديگران است كه نمي‌تواند كتاب مستندي باشد و قابليت انتشار نيز ندارد.»

نويسنده كتاب «به انتهاي ابتدا» افزود: «يك كتاب 300 صفحه‌اي بايد 30 تا 40 منبع اصلي داشته باشد و تاريخ‌نگاران بايد منابع كهن و منابع به روزتر را مطالعه كنند و مقايسه بين اين دو دسته از كتاب‌ها نيز مي‌تواند مفيد باشد.»

وي افزود: «در پايان هر تاريخ‌نگاري نيز تحليل نويسندگان متقدم و متأخر نيز بسيار ارزشمند است و تاريخ‌پژوهان مي‌توانند از مطالب اين تحليل‌ها در تاريخ‌نگاري‌ها بهره بگيرند.»

اين پژوهشگر و محقق يادآور شد: «كتاب‌هايي نظير سه جلد «تاريخ ايران باستان» حسن پيرنيا (ملقب به مشيرالملک و مشيرالدوله) از جمله كتاب‌هايي اند كه دانشنامه محسوب مي‌شوند، اين كتاب‌ها بايد چند سال يكبار به روز باشند.»

وي افزود: «دانشنامه‌ها كه منبع و مرجع تاريخ‌پژوهان به‌شمار مي‌آيند بايد روزآمد و پوينده باشند تا بتوان در تاريخ‌نگاري‌ها به آن استناد كرد. نجوم، ادبيات كهن، باستان‌شناسي، مردم‌شناسي و... از جمله منابعي‌اند كه براي تأليف آن بايد از كتاب‌هاي متقدم‌تر استفاده كنيم.»

نويسنده كتاب «زرتشت چهره تابناك ايران باستان» خاطرنشان كرد: «آشنايي با اصول نگارش، ساده‌نويسي، سليس‌نويسي، قوه تحليل و مطالعه، پژوهش و... از جمله مسائلي اند كه تاريخ‌نگار بايد با آن آشنا باشد تا بتواند منبعي ارزشمند را گردآوري كند.»

وي در اين زمينه به تاريخ‌نگاران پيشنهادي داد و خاطرنشان كرد: «مطالعه و تقويت قوه تحليل مي‌تواند تاريخ‌پژوهان را در تاريخ‌نگاري موفق كند. اگر كتاب تاريخي با اين ويژگي‌ها منتشر شود خواندن و مطالعه كردن اين گونه كتاب‌ها مي‌تواند مفيد واقع قرار گيرد.»

اين نويسنده و پژوهشگر يادآور شد: «تاريخ‌نگاري مقوله‌اي است كه نياز به تحقيق، پژوهش و تحليل دارد و با اين ويژگي‌ها مي‌توان كتابي به رشته تحرير درآورد كه مستندتر است و تاريخ‌نگاران مي‌توانند از اين كتاب‌ها بهره بيشتري ببرند.»
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط