به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) رمان با ژانری ملودرام و اجتماعی داستان زندگی دختر جوانی به اسم پوپک را روایت می‌کند که به علت فشار خانواده، اطرافیان، اجتماع، ترس از بالا رفتن سن و هراس از آینده، تنهایی و استیصال و تمایلش به عشق و ازدواج، از زندگی یکنواخت و خسته کننده‌ خانه‌ پدری خود به تنگ آمده و با وساطت اطرافیان و مادرش با مرد جوان، جذاب و عاقلی به نام کامبیز که وکیلی موفق و محترم است آشنا می‌شود. او عاشق می‌شود. چیزی که پوپک همیشه در انتظارش بود و آرزویش را داشت ولی همه‌چیز همان‌طور که آرزو می‌کرد پیش نمی‌رود. او کم‌کم با سرنوشت مبهم و عجیبی مواجه می‌شود. زندگی به پوپک چیزهایی نشان می‌دهد که او حتی فکرش را هم نمی‌کرد.

در بخشی از رمان می‌خوانیم:
«هنوز تعجب می‌کرد که چطور همچین اتفاقی برایش افتاد؟ افسوس و صدافسوس که زندگی‌اش چقدر راحت، سیاه و تباه شد. هنوز تعجب می‌کرد که چطور همچین اتفاقی براش افتاد؟! آه چه قصه‌های قشنگی برای خودش ساخته بود. قصه‌هایی که شدن غصه.فکر می کرد شده دختر شاه پریون،اما به جای سیندرلا و سفید برفی شد دخترکبریت فروش و کوزت. همه چیز چقدر باشکوه و عالی به نظر می‌رسید ولی فاجعه شد. یه همچین سرگذشتی رو حتی تو صفحه روزنامه‌ها، مجله‌ها و حتی در هیچ رمانی نخوانده بود. بدون اینکه خودش بدونه وارد یک‌بازی مسخره و خطرناک شد...»

این رمان در 359 صفحه از سوی انتشارات طلایه وارد بازار کتاب شده است.