یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۳
کلاس پاکیزگان

او از آن روز کلاس آنها را کلاس «پاکیزگان» نامید و در تمام سال آن را به همین نام صدا زد. از آن روز به بعد بود که بچه‌‏ها به خودشان و لباس‏‌ها و مادران‌شان افتخار کردند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پاسداشت یاد و نام بزرگان و مفاخر کشور راهی است برای الگوسازی؛ راهی که کمک می‌‏کند جوانان با زیست علمی و شخصی این عزیزان آشنا شوند و با الگوگیری، راه پُرتلاش و پُرافتخار آنها را ادامه دهند. بنیاد ملی نخبگان از چند سال قبل اقدام به برگزاری مراسم تکریم از نخبگان و مفاخر معاصر ایران‏‌زمین در سراسر کشور کرده است که گزارش آن در بولتنی به نام «طواف شمع» و نشریه­‌ای به نام «هنرنامه» منتشر شده است. بازخوردهای این اتفاق مبارک باعث شد تا خبرگزاری کتاب ایران با همکاری بنیاد ملی نخبگان تصمیم به درج برشی از زندگی شخصی و حرفه‌‏ای این بزرگان زیرِ نام «قاب روایت» کند. این مجموعه به قلم محسن شاه‌رضایی نوشته شده و تقدیم به خوانندگان فرهنگ‏‌مدار خبرگزاری کتاب ایران می‏‌شود.

«اواسط دهه بیست بود. جنگ جهانی دوم تازه پایان یافته و فقر و بی‏کاری دامان مردم ایران را گرفته بود. کودکی هشت‏ ساله بود و با خانواده‌‏اش در شهر زنجان زندگی می‏‌کرد. مدرسه نمی‌‏رفت و با کار در کارخانه بافندگی کمک‏‌خرجِ پدر بود. در این اوضاع‌‏واحوال خودش هم نفهمید که چطور سر از دبستان «توفیق» درآورد و شد بچه‌‏محصل. درس خواندن برای او خوش‌‏وقتی بزرگی بود تا بتواند آینده‌‏اش را بسازد، اما مشکل عمده بچه‌‏ها در مدرسه، لباس و کفش‌‏های پاره و مُندرس‌شان بود. گاهی این لباس‌‏ها نه یک‏بار و دوبار بلکه چندین و چندبار وصله و پینه می‌‏شد. اوضاع خجالت‌‏آوری داشتند تاآنجاکه بعضاً ترک تحصیل می‌‏کردند. در آن روزگار مردی آسمانی در قامت معلمی مهربان ظهور کرد که بچه‌ها را خیلی دوست داشت و با آنها مهربان بود و با احترام برخورد می‏‌کرد. او کسی نبود جز رضا روزبه.

روزی در کلاس درس به بچه‌‏ها گفت: «بچه‌ها هیچ می‌‏دانید که مادران شما چقدر هنرمند هستند؟» پرسیدند چرا و او در جواب‌شان گفت: «من از طرز لباس پوشیدن‌تان به این نکته پی ‏بردم. آفرین بر مادران شما که با دقت لباس‌‏هایتان را وصله کرده‌‏اند. هیچ دو وصله‌‏ای، دو رنگ متفاوت ندارند و وصله‌‏ها همه منظم هستند. بارک‏‌الله به سلیقه آنها که لباس‌‏های شما را به این زیبایی ترمیم کرده‏‌اند.»
او آن روز کلاس آنها را کلاس «پاکیزگان» نامید و در تمام سال آن را به همین نام صدا زد. از آن روز به بعد بود که بچه‌‏ها به خودشان و لباس‏‌ها و مادران‌شان افتخار کردند.»
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها