شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۷
آیا ناشران سر نویسندگان کلاه می‌گذارند؟

نویسندگان اروپایی می‌گویند در سیستم نشر نویسندگان معمولاً آس و پاس می‌مانند و ناشران با کتاب‌های آنها به سودهای هنگفتی می‌رسند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دونال رایان یکی از نویسندگان ایرلندی است که تاکنون توانسته جوایز متعددی را نیز برای خود به دست آورد.
 
رمان «قلبِ شرحه‌شرحه»ی او توانست سال 2013 به فهرست نهایی جایزه من بوکر راه یابد و جایزه‌ی کتاب‌اولی‌های گاردین را نیز به دست آورد.
 
روزنامه‌ی ایریش‌تایمز او را نویسنده‌ای خوش‌آتیه به شمار آورده است. رایان تاکنون چهار رمان نوشته و 40 ساله است.
 
علی‌رغم موفقیت‌هایی که او در کسب جوایز ادبی داشته خودش می‌گوید: «تقریباً غیرممکن است که تنها از راه نوشتن زندگی را گذراند.»
 
او به روزنامه‌ی ساندی ایندیپندت گفته است: «لازم است شما چیز دیگری هم داشته باشید.» او توضیح داده که دو فرزند مدرسه‌رو دارد و قسط بانکی نیز دارد و هزینه‌های جاری زندگی‌اش بالاست.
 
رایان می‌گوید علی‌رغم قراردادهای خوبی که با ناشرش دارد باید تعداد بالایی از کتاب‌هایش به فروش برسد تا بتواند به حقوق رضایت‌بخشی برسد.
 
در ایرلند ظاهراً این تنها مشکل دونال رایان نیست. لیز نوجنت یکی دیگر از نویسندگان ایرلندی است که دو رمان دارد و رمان‌هایش برنده‌ی جوایز ادبی بوده‌اند. رمان «وقتی راز دیوید برملا می‌شود» از رمان‌های پرفروش ایرلند بوده است.
 
او در توئیتر خود نوشته است: «احتمالاً مردم حالا دیگر این سؤال را نخواهند پرسید که چرا با یک اتومبیل کهنه‌ی 13 ساله رانندگی می‌کنم.»
 
تامی کان‌لِن، زندگی‌نامه‌نویس ایرلندی است که سه زندگی‌نامه‌ی او در ایرلند نیز پرفروش بوده است. او در توئیتر خود نوشته این روزها نمی‌تواند با ناشرانش احساس یگانگی کند.
 
او نوشته است «اصولاً ناشران سر نویسندگان کلاه می‌گذارند.»
 
دیوید گاهران یک نویسنده‌ی دیگر ایرلندی است که خواستار بازنگری در سیستم نشر شده است. او معتقد است گردش مالی در سیستم نشر به گونه‌ای‌ست که نویسندگان در آن فقیر می‌مانند. 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نویسنده ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۳
    من از نه سالگی شروع به نوشتن کردم؛ بدون این که کسی به من بگوید نوشتن این است یا آن است. سال ها نوشتم و پاره کردم و سرانجام به فکر و سبک خودم در داستان و رمان نویسی دست یافتم. وقتی پس از ماه ها رنج کشیدن اثری را می نویسی و تکمیل می کنی و به آن اعتماد داری، دوست داری چاپ شود و پولی هم به تو برسد. آیا این زیاده خواهی است؟ آیا نویسنده نیازهای مالی ندارد؟ شاید هم نویسنده کسی است که چیزی نمی خورد، لباسی نمی پوشد، به سفر نمی رود، نیازی به تشکیل زندگی ندارد و... او فقط باید به جنبه های معنوی کار و چنین چیزهایی فکر کند و دلش خوش باشد که اسمش روی جلد فلان کتاب است. باور کنید این ظلم است. گویی در نشر همه حق دارند پول دربیاورند به جز یکی. ناشر، توزیع کننده، ویراستار، مترجم، صفحه آرا، تصویرگر، طراح جلد و بقیه آن یکی نیستند. آن یکی کسی است که عنصر اصلی نشر محسوب می شود؛ تا دست به قلم نبرد کتابی زاده نمی شود و... با چه انگیزه و امیدی بنویسیم؟ چطور افسرده نشویم؟ چه کنیم برایمان ژست های مغرورانه نگیرند و سرمان کلاه نگذارند؟ کتاب اولی ها چه گناهی کرده اند؟ چرا ارشاد شرایط ناشر شدن را سخت نمی کند تا فقط آن هایی که باید ناشر شوند، ناشر شوند؟ چرا برای توزیع کننده ها قانونی وضع نمی شود که رفتار و اعمال آن ها را عادلانه کند؟ چرا از نویسندگان در برابر ظلم حمایت نمی کنید؟ خوب است نویسندگان اعتصاب کنند و دیگر چیزی ننویسند؟ هر چند آن ها دلشان نمی آید. ناشر عزیز، این که چند جلد کتاب به نویسنده می دهی که حق التألیف محسوب نمی شود. او فقط یک جلد نیاز دارد. باور کن اگر همان یک جلد را به او بدهی، محترمانه ترست. نویسندگان مشهور را نمی دانم، اما ما خیلی احساس تنهایی می کنیم...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها