شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۰
هدی حدادی: به «خود خوب پنداری»  دچار شده‌ایم!/  به جای اغراق،آمار واقعی ارائه کنیم

هدی حدادی، نویسنده و تصویرگر بر این باور است که بازار جهانی کتاب به شدت حرفه‌ای –رقابتی و تخصصی است و ما آنچنان با این استاندارد فاصله داریم که به سختی می‌توانیم این فاصله را اندازه‌گیری کنیم. در واقع این «خود خوب پنداری» آسیب بزرگی به بدنه ادبیات وارد کرده و در محاسبه‌ای کهنه و غروری بی دلیل محصور هستیم.

 خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- با برگزاری نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب در کشورهای مختلف مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت در آلمان و نمایشگاه کتاب در کشور اروگوئه، خبرهایی مبنی بر فروش چشمگیر ترجمه آثار ایرانی در این نمایشگاه‌ها به گوش می‌رسد. آن‌گونه که ناشران می گویند حجم استقبال ازآثار ایرانی عرضه شده چنان بالاست که بعضی کتاب‌های موجود در همان ساعات اولیه نایاب شده است اما دست‌اندرکاران ادبیات کودک که در چند نمایشگاه خارجی حضور داشته‌اند نظری دیگر در این زمینه دارند. در این گفت‌وگو با نظرات این نویسنده و تصویرگر آشنا می‌شویم.

آن‌گونه که در اخبار منعکس شده است، ترجمه کتاب‌های حوزه کودک و نوجوان ما درنمایشگاه‌های بین المللی با اقبال روبه‌رو می‌شوند با این حال هیچ کدام از دست‌اندرکاران ادبیات کودک و نوجوان کشورما آن طور که باید و شاید در سطح جهانی شناخته شده نیستند؛ شما این تناقض را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این حرف سندیت ندارد؛ چه کسی گفته که ترجمه‌های کتاب ما در نمایشگاه‌های بین‌المللی با اقبال روبه رو می‌شوند؟ فکر می‌کنید در همین نمایشگاه اخیر در فرانکفورت چند کپی رایت فروخته شده و به چه شکلی؟ مساله مهم‌تر این‌که حرف از کدام کتاب ایرانی در محافل جهانی است و منظور ما از حضور جهانی چه نوع حضوری است؟ در این نمایشگاه ها چند مجله و رسانه معتبر ادبی و یک کتاب ایرانی شاخص و مستقل معرفی می شوند؟
این‌که در اخبار می‌بینیم و می‌شنویم «همسویی نویسندگان وشاعران با رویکرد های جهانی» کاملا لبخند به لبم می‌آورد. واقعا بر اساس چه معیاری این جمله را به کار می‌بریم؟ در کتاب‌های ایرانی فقط یک عنصر آن هم با اغماض، عنصر تصویرگری است که کمی جهانی است و اگر کتابی در حوزه کودک و نوجوان فروخته شود یا مورد استقبال قرار بگیرد قطعا به دلتیل صویرگری‌هایش است. 

بازار جهانی کتاب به شدت حرفه‌ای –رقابتی و تخصصی است و ما آنچنان با این استاندارد فاصله داریم که به سختی می‌توانیم این فاصله را اندازه‌گیری کنیم. در واقع این «خود خوب پنداری»  آسیب بزرگی به بدنه ادبیات وارد کرده و محصور در یک محاسبه کهنه و یک غرور بی دلیل هستیم. اثر ایرانی به ندرت تفکر جهانی دارد و به ندرت ترجمه خوبی از آن می‌شود. فکر می‌کنید ترجمه‌های با عجله و نصفه ونیمه کتاب‌ها در یک هفته مانده به شروع نمایشگاه‌ها و ارائه آن آثار در بی‌سلیقه ترین شکل ممکن ما را جهانی می‌کند؟

پس با این حساب شما اخبار و اطلاعات ارائه شده در مورد فروش چشمگیر کتاب‌های ایرانی را قبول ندارید؟

باز هم باید بگویم که این اخبار سندیت ندارند. برای حرف‌هایم هم دلیل قاطع دارم و حاضرم رودرو با ناشران حاضر در این نمایشگاه‌ها مناظره کنم. فروش چشمگیر یعنی چه؟ اگر شما در نمایشگاهی غرفه داشته باشید که مثلا مثل نمایشگاه فرانکفورت دویست وپنجاه متر فضا داشته باشد و یک میلیارد هم هزینه‌اش شده باشد معلوم است که بالاخره چهار نفر به غرفه‌تان سر می‌زنند و خریدی هم می‌کنند. اما آیا اسم این می‌شود فروش چشمگیر؟ پس چرا نتیجه این فروش‌های چشمگیر را در کتابفروشی‌های جهان نمی‌بینیم. پس چرا ناشر و نویسنده ما در اثر این فروش چشمگیر ثروتمند نمی‌شوند؟ چرا مثل نویسنده‌های دیگر نمی‌توانند قایق تفریحی بخرند. چرا این فروش چشمگیر بدنه ادبیات را تکان نمی‌دهد؟

من پیشنهاد می‌کنم که رسانه‌ها به جای استفاده از کلمات اغراق شده‌ای مثل فروش چشمگیر از آمار واقعی استفاده کنند. مثلا بگویند در نمایشگاه امسال یک میلیارد هزینه شد و دوازده کپی رایت با قیمت فلان قدر به فروش رسید. حالا بنشینیم و این عدد‌ها را با هم مطابقت دهیم و نتیجه گیری کنیم.

کارشناسان می گویند دربخش کودک و نوجوان کتابخانه‌های بزرگ جهان مانند کتابخانه مونیخ، آمار کتاب‌های ترجمه شده از نویسندگان و شاعران ایرانی بیش ازسایر کشورهاست، درحالی که ممکن است کودک و نوجوان ایرانی حتی نام این نویسندگان و شاعران را در داخل نشنیده باشد. به گمان شما این دوربودن مخاطب و پدید آورنده در ایران ریشه در چه عواملی دارد؟

 به عنوان یک مطلع عرض می کنم که موضوع  آمار کتاب‌های ترجمه شده ازنویسندگان و شاعران ایرانی هم حقیقت ندارد. شما بهتر است از خانم رویا مکتبی(یکی از فعالان در کتابخانه مونیخ در آلمان) بپرسید که چند کتاب ایرانی در این کتابخانه بزرگ وجود دارد؟ ایشان قطعا به شما حقیقت را خواهند گفت.

درباره هدی حدادی
هدی حدادی، نویسنده و تصویرگر کودک و نوجوان سال ۱۳۵۵ در تهران متولد شد. از میان آثار او می‌توان به «روز ابری من»، «به‌به»، «عجب طعمی»، «آلبالوهای بهشت رسیده‌اند»، «گل خندان»، «پسری که بلد بود بشمارد»، «مرد آوازخوان»، «غصه‌پرداز»، «شبهای سوری»، «کوپه 11»، «دوست رقیق من»، «فکرم تا ابرها قد می‌کشد»، «دو دوست»، «گلی و گورخر» و «شب‌های سوری» اشاره کرد. وی جوایز مختلفی برای تصویرگری و نویسندگی آثارش داشته که از آن جمله می‌توان به جایزه «افق‌های تازه» بولونیا برای کتاب «دو دوست» در سال 2010 اشاره کرد.

اظهار نظر عرفان نظر آهاری در این زمینه را می‌توانید در ایــــــنجا بخوانید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها