سه‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۹
کتاب‌های کپسولی فقط به درد نمره گرفتن می‌خوردند/ هر کتاب تالیفی، هشت سال زمان می‌برد

محمدرضا حمیدی‌زاده، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی معتقد است کتابسازی زمانی ظهور می‌کند که به اصطلاح نویسنده به دنبال ارائه کپسولی مفاهیم است؛ کتابی که فقط برای گرفتن نمره قبولی کاربرد دارد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سمیه حسن‌نژاد: «تالیف هر کتاب علمی به‌طور متوسط هشت سال زمان می‌برد اما برخی مدرسان دانشگاه در این کار شتاب می‌کنند چرا که علاقه دارند منابعی به دانشجو معرفی کنند که مال خودشان باشد.» این جملات بخشی از سخنان محمدرضا حمیدی‌زاده، درباره پدیده کتابسازی است. وی همچنین معتقد است هر کتابی حتی اگر از مصادیق کتابسازی هم باشد مخاطب دارد. عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفت‌و‌گو با خبرنگار (ایبنا) به تعریف مصادیق کتابسازی، ریشه‌‌ها و علل آن پرداخته است.
 
کتاب‌‎‎‌‌ها در چند نوع تولید می‌شوند؟
در فرهنگ تولید کتاب، چهار روش یعنی تالیفی، تصنیفی، ترجمه‌ای و کتاب تالیفی‌-ترجمه‌ای داریم. کتاب تالیفی، نتیجه مطالعه منابع مختلف از سوی محقق است. ارجاع به منابع استفاده شده در کتاب تالیفی، رکن اساسی است اما آرایش مطالب و انشاء آن‌ها بر عهده محقق است. بخش عمده منابع دانشگاهی باید جنبه تالیفی داشته باشند. اعتبار کتاب به دو عامل منابع و شیوه نگارش مولف بستگی دارد. گرد‌آوری، سطی پایین‌‌تر از تالیف دارد و به عبارتی دیگر نوآوری و قلم مولف کمتر در آن دیده می‌‍‌‎‌شود. 

کتاب تصنیفی، به قلم افراد با تجربه و صاحب‌نظر تولید می‌شود. نوآوری موضوعی و نوآوری حاصل از تجربه، ویژگی‌های کتاب تصنیفی هستند. در حدود 70 درصد مطالب آثار تصنیفی نتیجه تلاش‌ها و پژوهش‌های مولف است. کتاب‌های ترجمه نیز با امانتداری کامل باید برگردان شوند اما برخی آثار به دلیل تفاوت فرهنگی یا علمی، به‌طور کامل ترجمه نمی‌شوند و فقط بخش‌های موردنظر مترجم برگردان می‌شوند و همراه مطالبی از چند اثر دیگر در قالب یک کتاب منتشر می‌شوند. محصول نهایی با عنوان اثر ترجمه‌-‌تالیف منتشر می‎‌شود که از نظر دانشگاهیان کار پسندیده‌ای نیست.

چرا تولید کتاب های تالیف ـ ترجمه از نظر دانشگاهیان پسندیده نیست؟ 
اهالی قلم باید به سمت تالیف کامل حرکت حرکت کنند. سبک انشائی مولف زبان مقصد با مترجم و مولفی که از چند اثر برای تولید یک اثر استفاده می‌کند متفاوت است و در نتیجه مطالب نهایی از پیوستگی مطلوبی برخوردار نیست.

هر قدر سابقه تدریس بیشتر باشد کیفیت تالیف، ترجمه و تصنیف ارتقاء پیدا می‌کند. بنابراین مدرس دانشگاه، با سابقه دو سال تدریس اثر قابل اعتنایی تولید نخواهد کرد و بیشتر تمایل به ترجمه دارند. مدرسی با سابقه بیش از پنج سال و کسب مهارت در انتقال مفاهیم، به تالیف کتاب دست می‌زند. از دلایل ظهور پدیده کتابسازی، عجله مدرس دانشگاه برای نوشتن کتاب است در حالی‌که تالیف کتاب، حداقل به تجاربی مانند تدریس نیاز دارد.

کتابسازی چه زمانی به عنوان یک پدیده منفی ظهور می‌کند؟
کتابسازی زمانی ظهور می‌کند که به اصطلاح نویسنده به دنبال ارائه کپسولی مفاهیم است؛ کتابی که فقط برای گرفتن نمره قبولی کاربرد دارد. کتاب صد‌در‌صد تالیفی یا اثر ترجمه‌ای با کیفیت یا یک کتاب تصنیفی، منبعی برای مطالعه بیشتر دانشجو است نه صرف پاس کردن یک واحد درسی. کتاب کپسولی، فقط حاوی مباحث آموزشی و ویژه انتقال مفاهیم پایه است. کتاب کپسولی را نمی‌توان در ردیف هیچ یک از تعاریف تالیفی، ترجمه‌ای یا گردآوری قرار داد. نویسنده این آثار به‌طور معمول ظرف سه ماه مطالب کتاب‌های مختلف و به عبارتی «لُب درس» را در قالب یک اثر همخوان منتشر می‌کند که در بسیاری مواقع با فروش خوبی هم مواجه هستند. 

آیا تنها دلیل پدیده کتابسازی اصرار دانشجو برای دریافت مفاهیم پایه در کمترین زمان است؟
وجود فاصله علمی بین دانشجویان و دانشگاه‌های سطح کشور مثل دانشجویان دانشگاه تهران یا شهید بهشتی با دانشجویی در یک شهرستان دور افتاده، می‌تواند دلیل دیگری برای پدیده کتابسازی باشد.

بیشتر توضیح دهید؟
با پذیرش انبوه دانشجو، سطح علمی تنزل می‌یابد، بنابراین داوطلبی که در یک دانشگاه دورافتاده پذیرش می‌شود از سطح علمی برابری نسبت به دانشجوی دانشگاه‌های بزرگ برخوردار نیست. منابع این دسته از دانشجویان نیز از کیفیت پایین برخوردارند و نویسنده از چند منبع چند فصل‌ را با ذکر منبع در قالب یک کتاب ارائه می‌کند. کتابی را از یک نویسنده دیدم که از سوی یک ناشر شهرستانی منتشر شده بود. یک فصل از کتاب مرا به‌طور کامل در اثرش منعکس کرده بود. تولید کتاب با حداقل تلاش و فقط با ایجاد یک هماهنگی بین فصل‌های چند اثر، مصداق کتابسازی است.

کفه به سمت کدام سنگینی می‌کند، نویسنده یا دانشجو؟
برخی مولفان علاقه دارند منابعی به دانشجو معرفی کنند که متعلق به خودشان باشد؛ به عبارتی می‌خواهند زود به نتیجه برسند. این در حالی است که هر کتاب تالیفی به‌طور متوسط هشت سال زمان می‌برد. بعضی منابع به حدی غنی‌ هستند که با حذف حتی چند سطر ناقص می‌شوند و در مقابل آثاری هستند که اگر فشرده شوند ممکن است 10 خط نکته مفید داشته باشند، به عبارتی محتوای علمی ندارند و مرز دانش را نشکافته‌اند. محتوا در طول زمان شکل و غلظت پیدا می‌کند.

به‌نظر می‌رسد دانشگاه با داوری علمی قبل از انتشار آثار، می‌تواند نسبت به پدیده کتابسازی پیشگیرانه عمل کند.
هر کتابی کیفیت خود را دارد. به‌عنوان مثال شما نمی‎توانید هر میوه‌ای با هر کیفیتی در بازار عرضه کنید، چراکه هر فردی توانایی خرید میوه باکیفیت را ندارد. به عبارتی دیگر داوطلبی که در دورافتاده‌‌ترین دانشگاه کشور پذیرفته شده، توانایی پذیرش یک منبع درجه یک را ندارد. یعنی کتابسازی در دانشگاهی شکل می‌گیرد که دانشجو و دانشگاهش نازل است. مطمئن باشید یک مدرس قوی در چنین دانشگاهی داوم نمی‌آورد، زیرا اگر بخواهد در سطح بالای علمی از دانشجو کار مطالبه کند، دانشجو توانایی ندارد و در نتیجه کپسولی کار می‌کند که نتیجه آن کتابسازی است.

مهم‌ترین آسیب کتابسازی چیست؟
فقر محتوا و تربیت دانش‌آموختگان مقاطع مختلف دانشگاهی که از محتوای علمی پایینی برخوردارند از اصلی‌ترین آسیب‌های کتابسازی هستند. دانش‌آموخته با کیفیت علمی پایین، موجب کاهش کیفیت تولید خواهد شد و در نهایت در یک حالت زنجیره‌وار، فقر خلاقیت و ایده، موجب وابستگی کشور خواهد شد.  مصادیق کتابسازی مانند کالاهای بی‌کیفیت چینی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها