غبرایی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره برخی زمینههایی که منجر به ترجمه مجدد یا همزمان آثار ادبی جهان به زبان فارسی میشود، اظهار کرد: بخش زیادی از این ترجمههای مجدد به دلیل مسایل اقتصادی و کسب درآمد است و معضل دیگر از نداشتن قانون کپی رایت ناشی میشود.
وی پایبند نبودن به قوانین بینالمللی را یکی از دلایل ترجمههای مجدد دانست و افزود: آمار بیکاری در کشور بالاست و مترجمان جوان با تصور اینکه ترجمه ادبی دشواری زیادی ندارد، به سراغ این کار میآیند. مشکل دیگر این است که ناشران هم معیارهای منطقی و صحیحی برای فعالیت ندارند و انتشار یک کتاب از سوی چند ناشر سبب میشود، تولید کتاب برای اغلب آنها به فعالیتی کم درآمد تبدیل شود.
مترجم رمانهایی از خالد حسینی، معتقد است: اگر دو مترجم به طور همزمان آثار با کیفیتی را روانه بازار کنند دست مخاطب برای انتخاب اثر بازتر میشود اما ورود ترجمههای ضعیف به صنعت نشر و اقتصاد آن آسیب میزند. وی افزود: کتابخوانهای واقعی ما آگاه هستند و در نهایت آنها هستند که انتخاب میکنند چه ترجمهای به سلیقه آنها نزدیکتر است.
وی افزود: برای من دغدغه ورود چند ترجمه دیگر از اثری که در دست دارم معنا ندارد. اتفاقا خوب است چند ترجمه قوی از یک اثر وجود داشته باشد تا مخاطب بتواند آنها را با هم مقابله کند، اما وجود رقابت و ارایه ترجمههای ضعیف همزمان صحیح نیست. مثلا من بعد از دو یا سه دهه پس از انتشار ترجمه پرویز داریوش، ترجمه جدیدی از «آوای وحش» اثر جک لندن ارایه دادم و فکر میکنم اینگونه تجدیدها لازم باشد.
این مترجم باسابقه کشور درباره دلایل ضرورت ترجمه دوباره اینگونه آثار گفت: بعد از گذشت دو یا سه دهه، زبان پیشرفت میکند، دچار تحول میشود و اصطلاحات تازهای در زبان به وجود میآید که میتوان در ترجمههای جدید از آنها بهره گرفت.
غبرایی با بیان اینکه در حوزه ترجمه مدعی نیست، گفت: من از استاد نجف دریابندری آموختم که باید کار خودم را بکنم، همانطور که ترجمه او از کتاب «پیامبر و دیوانه» 14 بار انتشار یافته بود. به هر حال وجود چند ترجمه به طور موقت ضررهایی برای ناشر و مترجم دارد، اما در طولانی مدت کار خوب باقی میماند و کتابخوانهای ما تشخیص میدهند که چه اثری را مطالعه کنند.
مترجم رمان «فصل مهاجرت به شمال» نوشته طیب صالح افزود: من هم اگر بخواهم مانند بسیاری از مترجمان میتوانم یک رمان 500 صفحهای را در دو ماه ترجمه کنم اما اگر این روند عادت شود دیگر چیزی به نام ترجمه و ادبیات نخواهیم داشت. مترجم در قبال نویسنده اصلی کتاب، مسوولیتی دارد که نباید آن را نادیده بگیرد.
وی درباره تجربه خود از آخرین رمانی که در دست ترجمه دارد، گفت: مثلا در جدیدترین رمان «خالد حسینی» نام بسیاری از خوراکیهای فرانسوی آمده که ترجمه آنها به زبان فارسی نیازمند تحقیق زیادی است. برخی از اسمها را که قابل ترجمه بودند به فارسی برگردانده و در موارد بسیاری هم توضیحاتی بر متن کتاب افزودهام تا مخاطب در درک آن بخشها مشکلی نداشته باشد. در حالی که اگر بخواهم این کتاب را در مدت کوتاهی ترجمه کنم، ظرایف ترجمه از بین میرود.
به عقیده غبرایی، بخش زیادی از رماننویسی به توضیح جزییات داستان بستگی دارد و این جزییات باید به دقت در ترجمه آورده شوند. وی در اینباره افزود: در متن داستان حالات، کردارها و نظریات افراد مختلفی آورده میشود و محیط اطراف شخصیتها و خوراک و لباسهایشان نیز در موفقیت رمان تاثیر زیادی دارند، اما متاسفانه برخی مترجمان به راحتی از کنار آن میگذرند؛ در حالی که این موارد از ظرایف رماننویسی محسوب میشوند و نباید در ترجمه فراموش شوند.
وی که با تاسیس سازمانی که بر فعالیت مترجمان نظارت داشته باشد مخالف است، درباره این مخالفت توضیح داد: تجربه به من نشان داده که بهتر است هیچ سازمانی، چه خصوصی و چه دولتی، برای این کار به وجود نیاید، چون اغلب این تلاشها بر سر مسایل مالی است و در نهایت هر کس سعی میکند برای خودش درآمد بیشتری کسب کند و این امر در نهایت به بدنه نشر صدمه میزند.
مترجم آثار موراکامی افزود: در مجموع نگاه مثبتی به این گونه نهادها ندارم زیرا به کار جمعی عادت نکردهایم، اما بر این باورم که در دراز مدت اگر نهادی خصوصی با حمایت مترجمان پیشکسوت تشکیل شود به پیشرفت در حوزه ترجمه ادبی کمک خواهد کرد.
غبرایی در سال 1324 در لنگرود به دنیا آمد و مدرک کارشناسی خود را در سال 1347 از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی گرفت. وی از سال 1360 بهطور حرفهای کار ترجمه ادبی را آغاز کرد و تاکنون آثار زیادی از نویسندگان مختلف را به فارسی برگردانده است.
وی تجربیات مختلفی از مبحث ترجمههای موازی دارد. «کوری» اثر ژوزه ساراماگو یکی از چندین اثری است که علاوه بر غبرایی، با ترجمههای مینو مشیری و اسدالله امرایی نیز منتشر شدهاند.
«خانهای برای آقای بیسواس» نوشته وی. اس. نایپل، «دل سگ» اثر میخائیل بولگاکف، «لیدی ال» از رومن گاری، «بادبادکباز» نوشته خالد حسینی، «موجها» از «ویرجینیا وولف»، «عشق و مرگ در کشوری گرمسیر» نوشته شیوا نی پُل، «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا»، «چاقوی شکاری»، «پس از تاریکی»، «گربههای آدمخوار» و «کافکا در کرانه» آثاری از هاروکی موراکامی برخی از آثاری هستند که غبرایی به فارسی ترجمه کرده است.
آسیبشناسی اقتصادی ترجمههای همزمان از یک اثر در بازار کتاب/4
بالا بودن بیکاری، بسیاری را به سمت ترجمه ادبی کشانده است
مهدی غبرایی، مترجم، معتقد است بالابودن آمار بیکاری در کشور یکی از عواملی است که سبب شده مترجمان جوان با تصور اینکه ترجمه ادبی دشواری زیادی ندارد به سراغ این کار بیایند. وی افزود: ترجمه مجدد دیگران دغدغه ذهنی من نیست و به نظرم انتشار چند ترجمه قوی از یک اثر سبب میشود دست مخاطب برای انتخاب باز باشد./
نظر شما