دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۱
کارگردان‌های ایرانی به تکنیک‌های بهره از دوربین مسلط نیستند

داوود مرادیان با اشاره به این که تحلیل فیلم‌های ایرانی مناقشه برانگیز است می‌گوید: به واقع کارگردان‌های ایرانی مسلط به تکنیک‌های بهره از دوربین نیستند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پس از «لنزبازی» که تاثیر لنز در سینما و عکاسی از پایه تا آنامورفیک و دکوپاژ را واکاوی می‌کند و سبب ارتقای شناخت علاقه‌مندان به عکاسی و سینما در لنزشناسی شده، داوود مرادیان «دوربین‌بازی» را نگاشته است. کتابی که در پی کشف راز و رمز انواع مختلف دوربین‌ها و ادوات آن بوده و چگونگی روایت قصه را با بهره از دوربین به کارگردان آموزش می‌دهد. نویسنده در این اثر پس از بررسی بخش‌های مکانیکی دوربین همچون دیافراگم و شاتر و... دو مدل از دوربین کانن و نیکون را مقایسه و می‌کند و از چهارمین فصل کتاب سراغ موضوع اصلی می‌رود؛ تاثیرات روانی دوربین و رنگ بر روایت داستان را بازگو می‌کند و از نحوه بهره از این اطلاعات در کار سخن می‌گوید. در نهایت نیز آموخته‌های حاصل از این کتاب را در آثاری چون «هتل بزرگ بوداپست»، «جوکر»، «سریال آقای ربات» و «هشت نفرت‌انگیز» مورد واکاوی قرار می‌دهد.

 

داوود مرادیان نویسنده، کارگردان و مستندساز در گفت‌وگو با ایبنا درباره کتاب «دوربین‌بازی» و دلیل انتخاب این عنوان برای کتاب خود اظهار کرد: ابتدا کتابی تحت عنوان «لنز بازی» نوشتم؛ از این رو که من با این لنزها کار کردم تا خود نحوه کار با آن را یادگرفتم؛ اساسا لنزباز یک اصطلاح بوده و به کسی که به علاقه به لنزها اعتیاد پیدا می‌کند لنز باز می‌گویند، در میان عکاسان رایج است و مثلا می‌گویند فلانی لنز باز ا.ت؛ همانند کفتر باز، یعنی شخصی که عاشق لنز است.
 
وی افزود: طبیعتا چون اثر دیگری از همین نویسنده منتشر می‌شد پیشنهاد ناشر «دوربین بازی» بود؛ همچنین بنا بود کتاب درباره دوربین‌ها نوشته شود و به عنوان نمونه تفاوت دوربین‌ها بایکدیگر را بررسی کند. اما اکنون کتاب درباره کارگردانی است و مقایسه‌ای بین دوربین‌ها صورت نمی‌گیرد چون هدفش این نیست. به واقع شما با هر دوربینی که کار می‌کنید باید بدانید چگونه قصه بگویید. از این جهت کتاب بسیار مهمی است.
 
او در ادامه عنوان کرد: به این علت که کتاب «دکوپاژ مرجع» دارید که در این حوزه کتابی ابتدایی است و به شما سواد، درک و چرایی استفاده از نما، قاب و دکوپاژ را نمی‌دهد و فقط می‌گوید اگر این گونه دکوپاژ کنید چنین می‌شود. همچنین کتابی تحت عنوان «مبانی سواد بصری» در بازار وجود دارد که این اثر بیشتر به هنرهای تجسمی نزدیک است و در کارگردانی سینما چندان به آن رجوع نمی‌شود. درحالی که «دوربین بازی» تاثیر اجزا و ادوات دوربین را در داستان‌گویی بررسی می‌کند و این که یک کارگردان با هر دوربینی چگونه باید داستان بگوید.
 

صحنه‌ای از فیلم «هتل بزرگ بوداپست»
 
او در پاسخ به این سوال که دوربین‌ها و نحوه استفاده از آن در نوع روایت فیلمساز اثرگذار است یا خیر بیان کرد: غیر از این نیست. اخیرا کارگردانی دوربین خود را به دم گربه بسته و سریال ساخته است و هرکسی که از او انتقاد کرده انواع برچسب‌ها را به منتقد زده است. در مصاحبه‌ای نیز گفته است که اگر اثری که ساختم فرم نیست، پس فرم چیست؟ در حالی که نماهایی به شدت تار دارد و زاویه دوربین نیز تماما غلط است؛ حتی وارد حوزه تکنیک هم نمی‌شود ولی کارگردان ادعای فرم نیز دارد که ادعای بزرگی است.
 
این نویسنده با اشاره به این که اگر کسی «دوربین بازی» را بخواند از ادعا فاصله می‌گیرد، سره از ناسره و دروغ را از راست تشخیص می‌دهد، تصریح کرد: کار این کتاب همین است که به شما می‌گوید اگر دوربین شما قرار است به طرف کاراکتر حرکت کند بناست این حرکت چه مفهومی را منتقل کند. حال با دوربین فوجی باشد یا هر دوربین دیگر؛ مهم این است که این حرکت این مفهوم را منتقل می‌کند.
 
مرادیان ضمن بیان این که نیاز نیست فیلمنامه‌نویس از اطلاعات این کتاب آگاه باشد و کافی است تنها درام را بداند، گفت: به نظر من کارگردانی که اصول این کتاب را بلد نیست اصلا کارگردان نیست. اگر این کتاب را بخوانید و روی مباحث مختلف آن تحقیق کنید و به عنوان نمونه اگر حجم 400 صفحه‌ای آن در ذهن شما 4000 صفحه شود به یک اصلی در سینما می‌رسیم به نام «blocking» یعنی بستن.
 
وی افزود: بستن سر و ته صحنه آن شکلی که داستان شما را روایت می‌کند. اورسن ولز در یک جمله‌ای می‌گوید یا سر و ته صحنه را درست و قاعده‌مند ببند یا برو بمیر. ما این کتاب را نوشتیم برای این که کسی که این را می‌خواند و فرا می‌گیرد خطاب به آن کارگردانی که خود را فرم سینمای ایران معرفی می‌کند یا فیلمساز روشنفکری که جای شخصیت در روایت‌اش بی‌دلیل تغییر می‌کند، می‌گوید برو بمیر و تو نمی‌دانی چگونه داستان بگویی. به واقع هنر سینما یا هالیوود داستان گفتن است.
 

صحنه‌ای از فیلم «جوکر»
 
این مستندساز در پاسخ به این سوال که چرا برای برررسی و سنجش موارد این کتاب از تحلیل فیلم‌های ایرانی استفاده نکرده است، اظهار کرد: برای بررسی این موارد از آثار یکی دو کارگردان ایرانی چون بهرام بیضایی و ناصر تقوایی می‌توان استفاده کرد. مسئله این است که اساسا کارگردان‌های ما مسلط به این تکنیک نیستند. شما یک فیلمساز را به من معرفی کنید که به عنوان نمونه از رنگ به درستی بهره برده باشد. یا فیلمسازی که حرکات دوربین‌اش حساب و کتاب دقیقی داشته باشد. خب طبیعتا مدرس این کار هیچکاک و وفورد است و باید سراغ سرچشمه این دانش برویم و وقتی سرچشمه را فراگرفتیم، می‌توانیم فیلم‌ها را تحلیل کنیم. ضمن این که تحلیل فیلم های ایرانی مناقشه برانگیز است و انواع برچسب‌ها را به منتقد نسبت می‌دهند.
 
داوود مرادیان در پایان گفت: این دوربین‌ها نیستند که قصه می‌گویند این شما هستید که از دریچه چشم دوربین قصه می‌گویید. حال این که چطور این کار را انجام دهیم یک کتاب است که باید آن را بخوانیم؛ خواندن و آموختن آنچه در کتاب «دوربین بازی» آمده است به شما سواد بصری تماشای فیلم را می‌دهد و اگر کارگردان یا فیلمساز  و منتقد نباشید حداقل فیلم‌بین خوبی می‌شوید و آنوقت به این راحتی نمی‌توانند سر شما کلاه بگذارند.
 
انتشارات ساقی کتاب «دوربین بازی؛ دوربین‌ها چطور قصه می‌گویند؟» اثر داوود مرادیان را در 304 صفحه، با شمارگان 1100 نسخه و با قیمت 57000 تومان منتشر کرده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها