چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۷
همسویی تفکرات شعاری جامعه ایرانی با افکار نرودا

فرزام کریمی می‌گوید: ایرانی‌ها دوستدار شعارند، نرودا هم اهل شعار بود و در عمل به مانند خیل اعظم انسان‌های به هر سو رونده با کوچک‌ترین تهدیدی از سر ترس خود را در سوراخی پنهان می‌کرد.

فرزام کریمی؛ مترجم کتاب«مرگ بر نرودا» که در اردیبهشت ماه 1399 از سوی نشر علم روانه بازار نشر شده در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره این اثر گفت: طبیعتا راه و روش و مکتبی که پارا برگزید به سلیقه همگان نبود، به گونه‌ای که عده‌ای از منتقدان شیلیایی شعر او را کثیف و غیراخلاقی می‌نامیدند اما با همه این تفاسیر او بر آن چه که اعتقاد داشت پایبند ماند.

وی افزود: در اوایل دهه هفتاد میلادی نیکانور مجموعه‌ای را منتشر کرد که در آن سالوادور آلنده رییس‌جمهور سوسیالیست شیلی را هدف اشعار و داستان‌های خود قرار داد، سال بعد زمانی که آلنده در نتیجه کودتای نظامی سرنگون شد، بسیاری از هنرمندان و چپ‌ها پا به فرار گذاشتند اما نیکانورپارا در پست خود به‌عنوان استاد دانشگاه ماند و ماندن را به فرار ترجیح داد، در حالی که عده زیادی از جمله حتی اعضای خانواده‌اش انتظار داشتند او به علت سقوط آلنده به نشانه اعتراض از کار خود کناره‌گیری کند اما او این کار را نکرد چرا که به زعم او مگرآلنده با طرح سوسیالیسم خود چه گلی به سرکشورش زده بود؟ جز اینکه با افزایش واردات و کاهش صادرات و ایجاد بازارسیاه قصد نابودی اقتصادی شیلی را داشت و با تربیت نیروهای وفادار به خود قصد سرکوب مردم را داشت و آن همه قوانین خودسرانه و عدم رعایت قانون ماحصل سیاست‌های غلط آلنده بود در حالی که هم صنف‌های او مانند نرودا در موضعی مخالف با او مانند موش فراری در گوشه‌ای پنهان شدند و بعد از کودتای پینوشه علیه آلنده, نرودا که برنده جایزه نوبل ادبیات هم شده بود به طرز مشکوکی درگذشت و قطعا این مرگ مشکوک بی‌ارتباط به رفتارهای نرودا در قبال حمایت‌هایش از شخص آلنده نبود. بعد از کودتا علیه آلنده یکی از کسانی که همواره از نیکانورپارا دوری می‌جست نرودا بود!

                      

این مترجم در مورد آنکه چرا نرودا تا به این حد از محبوبیت در ایران رسیده است گفت: ریشه اینکه چرا نرودا در ایران به این میزان از محبوبیت رسیده را می‌توان در همسویی تفکرات شعاری جامعه ایرانی با افکار نرودا دانست، ایرانی‌ها دوستدار شعارند، نرودا هم اهل شعار بود و در عمل به مانند خیل اعظم انسان‌های به هر سو رونده با کوچک‌ترین تهدیدی از سر ترس خود را در سوراخی پنهان می‌کرد، همسویی این افکار با مردمانی با همین شکل تفکر سبب این می‌شود تا اهل ادبیات ایران برای نرودا به‌به و چه‌چه کنند اما هیچگاه به سمت معرفی پارا و پاراها نروند چرا که این جامعه ادبی در گیر و دار سنت مانده است.

کریمی درباره علت انتخاب عنوان مانیفست ضد شعر برای این کتاب گفت: انتخاب این اسم دو دلیل دارد ابتدا اشاره به مانیفست نیکانورپارا تحت عنوان ضد شعر است که این رویکرد به دنبال آن بود که در شعر از جهان اوهام و تخیل فاصله بگیرد و همین تکنیک او بعدها در آثار نسل بیت و همین‌طور تا حدودی بر روی نسل کلوب بیست و هفت تاثیرگذار بود، به گونه‌ای که شخصی نظیر هارولد بلوم در باب او می‌گوید که نمی‌توان تاثیر نیکانور پارا را بر ادبیات آمریکای جنوبی و ادبیات جهان نادیده گرفت و شخصی نظیر آلن کینزبرگ  که از برجسته‌ترین اشخاص نسل بیت به شمار می‌رفت از جمله مترجمان آثار او به زبان انگلیسی بود و بعدها از تکنیک او در اشعار نسل بیت بهره جست و این تکنیک به وضوح در آثار تمام شعرای نسل بیت اپیدمی شد دلیل دیگر انتخاب این عنوان پارادوکسیکال و چالش‌برانگیز بی‌شک سلیقه شخصی بنده بوده است چرا که تمایل داشتم ذهن دچار انسداد ایرانی‌ها را به نوعی با انتخاب این عنوان تحریک کنم و آن‌ها را دچار نوعی چالش بین تکنیک ضد شعر و فلسفه ضدشعر کنم.

در فلسفه ضد شعر طبیعتا گرایشم به سمت ژرژ باتای است و از این سو نگاه مشترکی که میان باتای و پارا وجود دارد از هم پاشیدن شعر و ایجاد خطر برای شعر است و به نوعی به چالش کشاندن طبیعت شعر و به فساد کشاندن و کثیف کردن شعر است آن‌ها مانند اکثریتی شاعر نبودند و نمی‌توانستند به رسم آن‌ها شعر بسرایند و اعتراض کنند و از این سو یکی از اهداف تکنیک ضد شعر هم همین است، بنابراین نگرش فلسفی نسبت به بنیان شعر هم یکی دیگر از دلایل انتخاب مانیفست ضد شعر بوده است با وجود اینکه پارا یک شاعر شیلیایی و اسپانیایی زبان بوده است تنها توانستم معدود اشعاری از او بیابم که به زبان انگلیسی ترجمه شده بود و توانستم تنها یازده شعر را در این مجموعه بگنجانم، با تمام این تفاسیر اگر روزی مترجم زبان اسپانیایی در ایران پیدا شود که تمایل به ترجمه اشعار او از زبان اسپانیایی داشته باشد نهایت همکاری را با او در این زمینه خواهم داشت آنچه که رسالت بنده به عنوان مترجم بود با تمام کم و کاستی‌هایش در معرفی پارا انجام شد حال مابقی برعهده کسانی است که دغدغه نگاهی متفاوت نسبت به مقوله شعر دارند.

«مرگ بر نرودا» در 62 صفحه با ترجمه فرزام کریمی توسط نشر علم در اردیبهشت ماه 1399 روانه بازار نشر شده است.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • صادقیان ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۳
    ای کاش این کلی گویی های نژادی که ایرانی ها فلان هستند و ذهن ایرانی ها بهمان است نیم قرن پیش با محمدعلی جمالزاده خاتمه میافت. و ای کاش ترجمۀ دست دوم (از زبان دوم)، آن هم شعر، از فضای ادبیات این مملکت رخت بر میبست.
    • ۱۳:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۳
      ای کاش ایرانی ها فلان و بهمان نبودند که دیگر کسی نتواند بگوید فلان و بهمانند. ای کاش مترجمان دست اولی بودند که همت و حوصله و دانش ترجمه را داشتند و قبل از دست دومها ترجمه می کردند.
    • احمدی ۱۴:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۸
      شما ترجمه رو خوندین که خودتون رو صاحب نظر میدونید؟اگر دسته دومه چر هیچ مترجم زبان اسپانیایی تا الان جرات نکرده ترجمش کنه؟ثانیا به هیچ وجه علی الوجه ترجمه از زبان دوم نمیتواند مبنای کیفیت باشد شما باید براساس آنالیز فنی و تجزیه و تحلیل بتوانی بگویی فلان ترجمه دسته چندم است جتاب محرمعلی خان شما بفرما نرودا بخوان و حال ملت را به هم بزن در بزدلی ایرانیان شکی نیست خلایق هر چه لایق این بزدلی از انتخابهایشان مشخص است منی که خودم در شیلی بوده ام میدانم که نرودا شاعری درجه چندم و ناتورالیست و شعاری بوده که حتی چپ ها با او مخالفت داشتند و از این آدم خوششان نمی آمد یک شاعر درجه چندم حال این قدر در ایران ترجمه میشود باید از همان کند ذهنانی بپرسی که ترجمه اش کرده اند وگرنه وقتی مترجم زبان اسپانیایی نیست طبیعتا رسالت مترجمی که به دنبال نشان دادن فرهنگی متفاوت و اشخاص جدیدست اینست که به هر نحوی کار ترجمه شود
    • رضایی ۱۴:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۸
      بسیار هم ترجمه مطلوب با پتانسیل بالا بود امیدوارم روزی کسی بتونه از زبان اسپانیایی و با تعداد صفحات بیشتر ترجمش کنه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها