سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۴
تغییر شکل جلسات انجمن داستان نویسان اصفهان به نشست‌های مجازی

انجمن داستان‌نویسان اصفهان به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا، ادامه جلسات هفتگی بیست‌ساله خود را به صورت مجازی در واتساپ برگزار می‌کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، انجمن داستان‌نویسان اصفهان نزدیک دو دهه است که جلسات خود را در موسسه رویش اصفهان برگزار می‌کند و نویسندگانی مثل خدیجه شریعتی، مرضیه گلابگیر، مهری بهرامی و... را به جامعه ادبی معرفی کرده است.

با شیوع ویروس کرونا، جلسات این انجمن تعطیل نشد و از برگزاری نشست‌های حضوری به نشست‌های مجازی، تغییر شکل داد. بر این اساس جلسات این انجمن، دوشنبه‌ها با نقد و بررسی داستان‌های اعضا و دیگر نویسندگان و تعدادی از نویسندگان برتر اصفهان از جمله علی خدایی به صورت محازی همچنان برگزار می‌شود.

خدیجه شریعتی، یکی از پایه‌گذاران این انجمن در این رابطه به خبرنگار ایبنا گفت: همانطور که می‌دانید جلسات داستانی انجمن داستان‌نویسان اصفهان، حدود بیست سال است که هر دوشنبه عصر در موسسه رویش مهر برگزار می‌شود. تنها عامل وقفه در این جلسات، کرونا بوده که بر اساس نظرات اعضا و افراد شورا، بر آن شدیم تا هنگام عادی شدن اوضاع، به جای حضور فیزیکی در رویش، جلسات را به صورت مجازی برگزار کنیم.

وی ادامه داد: از اعضا خواستیم داستان‌های خود را برای هر کدام از اعضای شورای انجمن یا همه آنها بفرستند. داستان در شورا بررسی می‌شود و در صورت نظر مساعد اکثریت، جمعه یا شنبه هر هفته در گروه گذاشته می‌شود.

شریعتی گفت: از صاحبان اثار خواستیم از ساعت هشت به بعد سه‌شنبه حداکثر تا 12 نظراتشان را بنویسند. چهارشنبه هم دوستان اگر نظر اضافه‌ای با توجه به صحبت‌های نویسنده دارند، بنویسند، اما پنج شنبه، جمعه، شنبه و یکشنبه بحث‌ها و گفتگوهای دیگر آزاد است.

وی ادامه داد: از نویسندگان خواستیم در روزهای آزاد از نوشته‌ها یا پست‌های خود بگذارند و از گذاشتن پیام‌های روزمره‌ای که در گروه‌های خانوادگی و دوستانه می‌گذارند خودداری کنند. نقد می‌تواند صوتی یا نوشتاری یا هر دو باشد. ضمنا اعضای انحمن در صورت تمایل می‌توانند از طریق اعضای دیگر به گروه اضافه شوند.

این انجمن در نقد کتاب یزرگداشت‌های قابل تاملی نیز با همکاری موسسه رویش برای محمدرحیم اخوت و احمد اخوت برگزار می‌کرد. پس از شیوع کرونا و لزوم فاصله گذاری اجتماعی دورۀ بهار این انجمن به‌ شیوه مجازی برگزار می‌شود.

احمد اخوت، نویسنده، مترجم، زبان‌شناس و مؤلف ایرانی که مترجم آثار بسیاری از نویسندگانی چون ویلیام فاکنر و خورخه لوییس بورخس است، ازجمله کسانی است که در موسسه رویش مهر اصفهان، مورد تمجید و تقدیر نویسندگان اصفهانی قرار گرفت.

همچنین انجمن داستان اصفهان مراسم بزرگداشتی را برای احمد اخوت برگزار کرد. در این مراسم نویسندگانی چون علی خدایی، آرش اخوت و حسام‌الدین نبوی نژاد صاحب‌امتیاز مجله‌ی زنده‌رود حضور داشتند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • جواد ۱۴:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۰
    این نظرنیست یه خواهش ازیه جوونه که زندگی پرمشقتی داشته ومیخوادداستان زندگیشوبرای همه بنویسه بلکه درس عبرتی بشه برای تمام ادمایی که بلدنیستن فقط بخودشون فکرکننن من خلاصه ای فقط ازوقایع مهم زندگیمومینویسم من متولد۹اردیبهشت۱۳۶۹هستم درخانواده ای متوسط درمنطقه ای متوسط روبه پایین مشهد بدنیااومدم از۹سالگی عاشق پول بودم وکناردرسم کارمیکردم خانوادم خیلی ازلحاظ شرایط مالی تحت فشاربودن ومن همیشه دنبال یه راهی بودم که بتونم کمکشون کنم درسن۱۹سالکی فارق التحصیل رشته مهندسی ذوب فلزات شدم ووام برداشتم وکارگاه ریخته گری زدم اما متأسفانه بخاطرچندبرابرشدن قیمت نفت ومازوت ومواداولیه ورشکست شدم وهمونزمان بخاطراینکه خانوادم نفهمنن وجوش نزنن هیچی نگفتم رفتم سربازی سه ماه ازسربازیم مونده بودبادختری به پیشنهادخانوادم ازدواج کردم وکمترازدوسال جداشدیم ومن یه خونه ویه ماشین دادم برای مهریه وصفرشدم دوباره ازصفرشروع کردم ناگفته نماندکه بعدازسربازیم من رفتم توکارساختوسازچون ازبچگی کارکرده بودم بلدبودم ویک باردیگه ازصفرشروع کردم ودوباره خانوادم بعدازیسال گفتن بیاازدواج کن توکه اوضات خوب شده ومن دوباره ازدواج کردم بدون اینکه خودم بخوام بادختری باده سال اختلاف ازدواج کردم واوضاع مالیم دوباره روبه بهبودرفت تااینکه یکی ازدوستام که بلندشدن ایندفم هم یجورایی مدیون اون بودم فهمیدم مشگل مالی پیداکرده ومن رفتم یسری بهش بزنم که دیدم درگیرمشکلات مالی زیاده سعی کردم کمکش کنم که بعدچندماه فهمیدم خودمم درگیرمشکلاتش شدم وکلی پشت چکهاشوامضاکردم این دوستم گنجی پیداکرده بودکه منم درگیراون کردویهوبخودمون اومدیم نه گنجی بودنه پولی ومن کلی ازبده هی های اونوباامضاکردن پشت چکاش متعهدشده بودم ومجبورشدم فرارکنم به شهردیگه ای واومدم اصفهان همسرم که فکرمیکردمن گنج قایم کردم بخاطرپول اومدومن تواین شهرازمسافرکشی وویزیتوری بگی شروع کردم وتونستم فروشگاه بزنم اما همسرم بلخره خسته شدوول کردوجای منوبه طلبکارافروخت والان دوباره فراریم لطفاخواهش میکنم اگرکسی میتونه بمن تمام جووونایی که مثل منن بانوشتن این کتاب کمک کنین09930254651

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها