سه‌شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۰
کزازی: برجسته‌ترین نمونه‌های ادب آیینی درباره امام حسین(ع) است

میرجلال‌الدین کزازی می‌گوید: در ایران پس از اسلام ادب آینی، گسترش و روایی داشته است. برجسته‌ترین نمونه در آن، سروده‌هایی است که درباره پیشوای سومین شیعیان، در پیوسته آمده است.

میرجلال‌الدین کزازی، شاهنامه‌پژوه و از چهره‌های ماندگار فرهنگ و ادب ایران به مناسبت  عاشورای حسینی، در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره اشعار آئینی و عاشورایی در ادب فارسی گفت: پیشینه ادب آئینی در ایران به روزگاران کهن بازمی‌گردد. ریشه‌ها و خاستگاه‌های آن را می‌توانیم در نامه مینوی و باستانی ایران یعنی «اوستا» بجوییم، به‌ویژه در بخشی از اوستا که «گشت‌ها» نامیده می‌شود و هر گشت چکامه‌ای است بلند، در ستایش یکی از ایزدان و مینویان کهن ایرانی. در ایران پس از اسلام نیز اینگونه از ادب، گسترش و روایی داشته است. برجسته‌ترین نمونه در آن، سروده‌هایی است که درباره پیشوای سومین شیعیان، در پیوسته آمده است. پیشینه این سوگ‌سروده‌های آئینی نیز در زبان و ادب فارسی دیرینه است.
 
«باز این چه شورش است...» پرآوازه‌ترین سوگ‌سروده آئینی است
وی ادامه داد: یک نمونه، چامه یا قصیده‌ای از «کسایی مروزی» است، که آغازینه این چامه، یا بخش غزلواره آن، آوازه‌ای بلند یافته بوده است. چند سال پیش دنباله این چامه نیز در برنوشته‌ای یافته آمد؛ روشن شد که این چامه به راستی سوگ‌سرودی است در دریغ و اندوه این پیشوای نامبردار شیعی؛ اما اینگونه از ادب آئینی، به‌ویژه در روزگار صفویان روایی بسیاری یافت، زیرا پادشاهان صفوی آن را بسیار گرامی می‌داشتند و سوگ‌سرایان را ارج می‌نهادند. شناخته‌ترین و پرآوازه‌ترین سوگ‌سروده در این روزگار، که کمابیش همه ایرانیان با آن آشنایی دارند، ترکیب‌بند «محتشم کاشانی» است با این مطلع: «باز این چه شورش است...»، که کاربردی فراگیر و نمادگونه یافته است، در روزهای سوگ عاشورایی آن را بر در و دیوار شهرهای ایران نگاشته می‌بینیم.

 

میرجلال‌الدین کزازی

پیوند و همبستگی‌ بین رزم‌نامه‌های ایرانی و سوگینه‌های مذهبی
کزازی ضمن تاکید بر این نکته که این سوگ‌سرایی تا روزگار کنونی هم پاییده است؛ اضافه کرد: از سویی دیگر گونه‌ای از رزم‌نامه‌های ایرانی هم با این سوگینه‌ها دارای پیوند و همبستگی هستند. رزم‌نامه‌های دینی که پاره‌ای از آن‌ها درباره نبردهایی است که در دشت نینوا رخ داده است. واپسین این رزم‌نامه‌ها، رزم‌نامه‌ای با نام «باغ فردوس»، سروده سخنوری کرمانشاهی به نام «میرزااحمد الهامی» است. این سخنور در روزگار ناصرالدین‌شاه قاجار می‌زیسته است. بدان سان که در دیباچه رزم‌نامه خود سروده است، شبی قهرمان نینوا را در خواب می‌بیند و او هم به وی می‌فرماید که داستان من را بسرای. میرزا احمد در پاسخ می‌گوید من دانش‌آموخته نیستم، از دیگر سو سخنور نیز نه. آن پیشوا به او می‌فرماید من به تو می‌گویم بسرای. میرزا احمد هم از بامدادان آن روز به سخنوری روی می‌آورد و به سرودن می‌آغازد؛ از همین رو است که نام هنری خویش را، با رهنمود استادش، حسینقلی‌خان سلطانی- که از سخنوران نامدار زمان بوده است- «الهامی» می‌نهد.

رز‌م‌نامه‌های دینی دنباله رزم‌نامه‌های کهن مانند «شاهنامه» است
این شاهنامه‌پژوه درباره تشابه یا تفاوت‌هایی که بین حماسه‌های دینی و حماسه‌های پهلوانی کهن ایرانی است، عنوان کرد: رز‌م‌نامه دینی که گاهی پیکره و ساختار سوگ‌نامه‌ای هم یافته است، در گونه و کالبدی از سخن فارسی سروده شده است، که آن را «رزم‌نامه» می‌نامیم. از این دید دنباله‌ای است بر رزم‌نامه‌های کهن مانند «شاهنامه»، «گرشاسب‌نامه» یا «بهمن‌نامه». آنچه رزم‌نامه‌های دینی را را از آن رزم‌نامه‌ها جدا می‌دارد، این است که در رزم‌نامه‌های پهلوانی، چهره‌ها نمادین هستند، ولی در رزم‌نامه‌های دینی چهره‌ها تاریخی‌اند؛ که کارکردی فراتاریخی یافته‌اند. به سخن دیگر هرچند تاریخی هستند، دارای ویژگی‌ها و کارکردهایی هستند که تنها آن‌ها را در چهره‌های نمادین اسطوره‌ای می‌توانیم یافت.
 

کزازی در پایان گفت: کهن‌ترین رزم‌نامه‌های دینی که در سرگذشت پیشوای نخستین شیعیان سروده آمده است، از سراینده‌ای به نام «ابن حسام خوسفی» با نام «خاوران‌نامه» است، واپسین آن‌ها هم بدان سان که گفته شد، «باغ فردوس» میرزا احمد الهامی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها