دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۶
«شاهنامه»؛ تاریخ منظوم ایران کهن

فرانک دوانلو «شاهنامه فردوسی» را تاریخ ایران کهن می‌داند که فردوسی آن را گردآوری کرده و به نظم کشیده است. او تاکید کرد که داستان‌های اساطیری و حماسی شاهنامه بازگوکننده آیین‌ها، رسوم و باورهای خردمندانه و پندآموز مردمان گذشته است.\

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «بررسی دوره‌های تاریخی شاهنامه» عصر دیروز(12 دی) با حضور یاسر موحدفرد، دبیر نشست، فرانک دوانلو، پژوهش‌گر شاهنامه، پریسا سیمین‌مهر، نقال و شاهنامه‌خوان و دیگر علاقه‌مندان این حوزه در سرای اهل قلم برگزار شد.

این نشست پنجمین نشست از دوره دوم سلسله نشست‌های شاهنامه‌پژوهی سرای اهل قلم بود که با موضوع کلی «دانش‌نامه شاهنامه» برگزار می‌شود. در ابتدای نشست سیمین‌مهر به اجرای نقالی پرداخت و پس از آن موحدفرد اطلاعاتی درباره دوانلو  و آثار منتشر شده او ارائه کرد.

دوانلو در ابتدای سخنانش به نگارش تاریخ توسط ایرانیان در گذشته اشاره کرد و گفت: تاریخ‌نگاران معتقدند که ایرانیان از دیرباز رویدادهای تاریخی را بر صخره‌ها، پوست و کاغذ می‌نوشته‌اند. فردوسی نیز نوشتارها و گفتارهای تاریخی ایران را گردآوری کرده و به نظم کشیده است.

وی از «شاهنامه» به عنوان تاریخ ایران کهن یاد و تصریح کرد: «شاهنامه» تاریخ ایران کهن است که از پیدایش تمدن ایرانی تا فرجام پادشاهی ساسانی را دربرمی‌گیرد. دوره‌های تاریخی در شاهنامه به 50 دوره پادشاهی تقسیم می‌شود. همچنین پژوهش‌گران شاهنامه را به سه بخش کلی تقسیم کرده‌اند.

دوانلو درباره این سه بخش اظهار داشت: بخش نخست، بخش اسطوره‌ای –حماسی است که از آغاز تا پایان دوره کی‌خسرو را شامل می‌شود. بخش میانی از دوره لهراسپ تا پایان داراب را دربرمی‌گیرد. بخش سوم از داستان اسکندر تا فرجام ساسانیان است و آن‌را بخش تاریخی نامیده‌اند.

وی افزود: بخش نخست در نزد پژوهش‌گران از ارزش ویژه‌ای برخوردار است و نام شاهان را در بسیاری از دوره‌های تاریخی بیان‌گر عصر تاریخی آن دوره می‌دانند. به عبارت دیگر بسیاری از داستان‌های شاهنامه را با تاریخ‌های مختلف متناسب می‌بینیم که این تاریخ‌ها با گاه‌شمار ایرانی آمده است.

این پژوهش‌گر با تاکید بر این امر که نمی‌توانیم به زمان‌های شاهنامه استناد کنیم توضیح داد: هر یک از دوره‌ها با نام یک پادشاه شناخته شده است. البته نام این دوره‌ها در بسیاری از کتاب‌های کهن ما در زبان‌های اوستایی و پهلوی نیز آمده است.

وی نخستین دوره تاریخی در شاهنامه را دوره «گیومرث» معرفی کرد و گفت: «گیومرث» به معنای انسان زنده مردنی است و این دوره را باستان‌شناسان با دوره پارینه‌سنگی برابر دانسته‌اند. دوره بعدی دوره «سیامک» به معنای سیاه‌مند و سیاه‌موی و نماینده عصر یخبندان است که تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد.

دوانلو ادامه داد: دوره سوم دوره «هوشنگ» به معنای بخشنده خانه خوب یا به عبارت دیگر نخستین‌ آیین‌آور زمان خودش بوده است. تمامی پادشاهان دوره پیشدادی هریک آیینی نو برای مردمان خود آورده‌اند. هوشنگ آتش را کشف می‌کند. آهن را از سنگ استخراج می‌کند و ابزار می‌سازد. کشاورزی را آغاز می‌کند و از چرم و پوست برای مردم خود لباس تهیه می‌کند.

وی به استفاده از کلمه «سنگ» در داستان «هوشنگ» در «شاهنامه» اشاره و تصریح کرد: بیش از 10 بار کلمه «سنگ» در این داستان استفاده شده است و این امر نزدیکی عصر «هوشنگ» با عصر سنگ را می‌رساند.

دوره پادشاهی «طهمورث» چهارمین دوره تاریخی بود که این پژوهش‌گر درباره آن توضیحاتی را ارائه کرد و اظهار داشت: «طهمورث» بر دیوهای درون و برون خودش چیره شود. یافتن خط در این دوران از مهم‌ترین اتفاقات است. طهمورث هفت خط را فرامی‌گیرد. باستان‌شناسان عصر او را با عصر نوسنگی برابر دانسته‌اند.

وی درباره دوران «جمشید» تشریح کرد: این دوران ، دوران درخشان تمدن ایرانی و دوره بی‌مرگی است. در این دوره هرآن‌چه انسان برای آرامش و آسایش بدان نیاز دارد توسط جمشید فراهم می‌شود. او گوهرهای مختلف را استخراج می‌کند و کشتی می‌سازد. عصر او را با عصر مس و عصر مفرق برابر دانسته‌اند. در عصر مصر مردم در آرامش زندگی کرده‌اند و عصر مفرق دورانی است که جمشید بر کارهایش مغرور می‌شود.

دوران «ضحاک» ششمین دوره تاریخی است. ضحاک یا اژی‌دهاک به معنای آفریده اهریمنی و یا آتش اهریمنی است. البته به او دهاک نیز گفته‌اند؛ چراکه 10 عیب را با خود به سرزمین ایران می‌آورد. او اندیشه‌های نو و جوان را نابود می‌کند. چند همسری را رواج می‌دهد. همسر گزینی او براساس خواست دختر نبوده بلکه اجباری بوده است. این در حالی است که پیش‌تر مادرسالاری در ایران رواج داشته و دختران خود همسرانشان را انتخاب می‌کرده‌اند.

همچنین ضحاک فرمانروایی بسیار بی‌خرد بوده است که تاراج را گسترش می‌دهد. خوار کردن هنرمندان، گسترش جادو، سنگ‌دلی و گوش سپردن به اهریمن دورن از دیگر عیوب اوست.

دوانلو درباره دوران «فریدون» توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: فریدون سرزمین‌های ایرانی را میان سه فرزندش تقسیم می‌کند. پهلوانی در این دوران شکل می‌گیرد. جهان پهلوان آن زمان سام نریمان بوده است. عصر فریدون را با عصر آهن یکی دانسته‌اند. فریدون تمامی طلسم‌های ضحاک به جزء چندهمسری او را از بین می‌برد. چندهمسری ضحاک کین‌خواهی را سبب می‌شود.

هشتمین دوره تاریخی در شاهنامه دوره «منوچهر» یا «مَنوش چیثَر» است. منوش یا مانوش نام کوهی در رشته کوه البرز است که می‌گویند منوچهر بر بلندای آن زاده شده است و چیثر همان چهر یا نژاد را می‌رساند. منوچهر را از نژاد «اَئیریاوَ»(یاری‌کننده ایرانیان) دانسته‌اند. منوچهر ستاننده کین است و با یاری پهلوانان ایرانی از سلم و تور کین می‌ستاند و به فرمان فریدون بر تخت می‌نشیند.

در ادامه سخنران نشست درباره دوران پس از پادشاهی منوچهر یعنی دوران «نوذر» توضیح داد: «نوذر» را آتشین‌منش خوانده‌اند او بیدادگری را پیشه می‌کند و سختی را در جامعه به وجود می‌آورد. در گذشته داشتن «فره ایزدی»(منش نیک و اهورایی) برای پادشاهان بسیار اهمیت داشته و پادشاهان به سبب این فره ایزدی در خدمت مردم بوده‌اند. مردم درباره «نوذر» به این باور می‌رسند که او فره ایزدی ندارد. دوره «نوذر» نشان‌دهنده تنش دورنی و بیرونی در ایران است.

وی به دوران «زو» پس از پادشاهی«نوذر» اشاره و تشریح کرد: از آن‌جا که فرزندان «نوذر» فره ایزدی نداشته‌اند زال تصمیم می‌گیرد که «زو» پادشاه شود. در دوران پادشاهی او خشکسالی ایران و توران را فرا می‌گیرد. «زو» معتقد است بدمنشی و بدکرداری خشکسالی را سبب می‌شود و زمانی که ایران و توران بایکدیگر صلح می‌کنند خشکسالی از بین می‌رود.

دوران پادشاهی «گرشاسب» پس از دوران «زو» را بسیاری از پژوهش‌گران دوره الحاقی و اضافی می‌دانند. گرشاسب اسطوره‌ای بزرگ و دارنده گرزی است که به رستم می‌رسد و همیشه یاری‌دهنده ایرانیان بوده است. گرشاسب نماد پیروزی بر اهریمن و دشمن است.

در بخش دیگر از این نشست دوانلو به ارائه توضیحاتی درباره دوران پادشاهی «کی‌قباد» اشاره کرد و اظهار داشت: بنابر تصمیم زال، کی‌قباد بر تخت پادشاهی می‌نشیند. او کهن‌سال و بسیار دادگستر بوده است. درجنگ علیه تورانیان پیروز می‌شود و 100 سال پادشاه ایران بوده است. پس از او بزرگ‌ترین فرزندش «کی‌کاووس» به فرمان‌روایی می‌رسد.

وی افزود: «کی‌کاووس» پادشاه آرزوها و تنها در فکر کشورگشایی بوده است. او نیز دو همسری را انتخاب می‌کند.

این پژوهش‌گر درباره دوران پادشاهی «کی‌خسرو» توضیح داد: «کی‌خسرو» پادشاهی بسیار نیک، خردمند و مینوی بوده است. گیو، بیژن و فریبرز از پهلوانان دوران او بوده‌اند و او را از جاودانان ایرانی دانسته‌اند. اما پس از او «گستاسب» با پادشاهی می‌رسد. گشتاسب تنها تاج‌خواهی را باور دارد و به دنبال تخت و تاج است.

آخرین دورانی که دوانلو درباره آن توضیحات مختصری را ارائه کرد دوران پادشاهی «بهمنِ اسفندیار» بود. وی درباره این دوره یادآور شد: شانزدهمین دوره پادشاهی در شاهنامه دوران «بهمن‌ِ اسفندیار» است. بهمن به معنای منش خوب است.

دوانلو در پایان افزود: متاسفانه در حال حاضر کتاب‌هایی درباره شاهنامه منتشر می‌شود که هیچ سندیتی ندارند. به ویژه در حوزه آثار کودک و نوجوان کتاب‌هایی که درباره داستان‌های شاهنامه برای این گروه سنی تالیف شده‌اند اغلب به تحریف متن اصلی پرداخته‌اند.

بحث «بررسی دوره‌های تاریخی شاهنامه» در این نشست به دلیل پایان وقت جلسه ناتمام ماند و کارشناس نشست از 50 دوره پادشاهی تنها توانست شانزده دوره آن‌را بررسی و تشریح کند. 

نشست «بررسی دوره‌های تاریخی در شاهنامه» عصر یک‌شنبه(12 دی) از ساعت 17 تا 19 در سرای اهل قلم واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه‌نصیر، شماره 2 برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط