دكتر كريم مجتهدي گفت: بيهقي در تاريخنگاري انصافي از خود نشان ميدهد كه باور نكردني است. اگر ده تاريخ بزرگ جهان را بخواهند نام ببرند، بيشك يكي از آنها «تاريخ بيهقي» خواهد بود. بيهقي خداترس است، دروغ نميگويد و در گزارش تاريخ، راستگوست.
مجتهدي در سالن اجتماعات پژوهشگاه علومانساني و مطالعات فرهنگي گفت: بيهقي دروغ نميگويد و در گزارش تاريخ، راستگوست. چون خدا ترس است و ميداند كه خداوند به او مينگرد. بيهقي اعتقاد به داور يگانهاي دارد كه مورخ بايد به او حساب پس بدهد.
من بيهقي را مثال زدم، در حالي كه در سنت تاريخنگاري ايرانيان مورخان بزرگ ديگري نيز ميتوان يافت كه شيوه تاريخنگاري آنها بي نظير است همانند جويني در «تاريخ جهانگشا» و رشيدالدين فضلالله در «جامع التواريخ». كتابهاي آنها، شاهكار تاريخنويسي است.
نويسنده كتاب «فلسفه تاريخ» افزود: من «ابن خلدون» را يكي ديگر از بزرگترين تاريخنويسان دنيا ميدانم. كتاب تاريخ او «العبر» و بخصوص مقدمه آن، چنان اهميتي دارد كه حتي شخصا فكر ميكنم كه «منتسكيو» فرانسوي، بازگو كننده برخي از حرفهاي ابن خلدون است.
اگر چه ميدانيم كه منتسكيو كتاب ابن خلدون را نخوانده است. ابن خلدون مفاهيم بنيادي را مطرح ميكند. براي مثال او نشان ميدهد كه جغرافيا چه اثر شگفتي بر تاريخ ميگذارد. او نيز كسي است كه خود را در برابر خداوند، مسوول ميداند.
اهميت و ارزش روش صحيح تاريخنگاري
نويسنده كتاب «فلسفه نقادی کانت» خاطرنشان كرد: روش تاريخنگاري هم البته اهميت دارد. ميدانيم كه هر سال چندين كتاب درباره انقلاب فرانسه و جنبه هاي مختلف آن، نوشته مي شود. اما چند سال پيش، يك مورخ فرانسوي به نام «پير داسكو» كتابي درباره انقلاب فرانسه نوشت كه شباهتي به تاريخهاي رسمي ندارد و شيوه او كاملا متفاوت است.
داسكو نزديك به چهارصد نامه قديمي را كشف كرد كه مردم فرانسه، در زمان انقلاب، به يكديگر مينوشتند. داسكو به شهرهاي مختلف فرانسه رفته و از خانوادههاي قديمي نامههايي را جمعآوري كرده كه درباره مسايل روزمره و عادي آن زمان است.
مثلا نويسنده به دوستش كه در شهر ديگري زندگي ميكرده، درباره گراني اجناس يا اتفاقات روزانه، چيزهايي نوشته است. داسكو بر اساس اين نامهها، اوضاع فرانسه را در زمان انقلاب، تحليل كرده و جو حاكم بر جامعه سال 1778 را كه همزمان با شروع انقلاب فرانسه است، نشان داده است. شما وقتي كتاب را ميخوانيد فكر ميكنيد كه داريد در آن دوره زندگي ميكنيد.
نويسنده كتاب «آشنايي ايرانيان با فلسفههاي جديد غرب» گفت: داسكو بطور ملموس و زندهاي، گواهيهاي مردم عادي فرانسه، مثل دانشجويان و كارمندان و كسبه آن عصر را شرح ميدهد. اين نشان ميدهد كه با انتخاب روش تاريخنگاري صحيح، چقدر يك گزارش تاريخي ميتواند مربوط به زندگي روزمره ما باشد و به كار آينده بيايد.
وي افزود: از زمان «فرانسيس بيكن» بود كه علم تجربي پيدا شد و كسي مثل «دكارت» نظر داد كه تا گفتهاي به صورت رياضي درنيايد، حقانيت ندارد و نميتواند در شمار علوم باشد. در چنين عصري و با اين تلقي از علم، نگاه به تاريخ هم عوض شد. پيروان چنين ايدهاي ميگفتند كه تاريخ، اعتبار علوم ديگر را ندارد. البته «بيكن» در تقسيمبندي خود، به تاريخ هم اشاره كرده و تاريخ را جزو قوه حافظه انسان دانسته است.
اما اعتقاد بر اين بود كه تاريخ را نميتوان علم دانست. در واقع هنگامي كه عقل آدمي در دست طبيعت افتاد، تاريخ روايي و نوشتاري هم زير سوال رفت. چون تاريخ را مثل هندسه و فيزيك نميتوان برهان و مشاهده كرد. از قرن هفده تا قرن هجده، چنين برداشتي حاكم بود.
نويسنده كتاب «فلسفه و تجدد» خاطرنشان كرد: در قرن هجدم دوباره به فكر افتادند كه اين سخنان، خيلي هم درست نيست. منتسكيو فهميد كه عليت در تاريخ اثر ندارد. او كتابهاي زيادي دارد كه بعضي از آنها در ايران بسيار شناخته شده است مثل «نامههاي ايراني» كه بعضي به غلط فكر ميكنند كه كتابي جدي نيست، اما اين تلقي درست نيست و اين كتاب منتسكيو ارزش فراواني دارد و بسيار هم جدي است.
وي افزود: اما «روح القوانين» او شناخته شدهتر است و اغلب با آن آشنا هستند. فوقالعاده هم مهم است. اما از اينها مهمتر كتابي است كه راجع به روم نوشته و «علل انحطاط روم» نام دارد. منتسكيو در اين كتاب نشان ميدهد كه انحطاط روميها بي علت نيست. به سخن ديگر، او رابطه علت و معلولي را نمايان ميسازد.
عضو گروه تاريخ پژوهشگاه علومانساني و مطالعات فرهنگي گفت: منتسكيو با اين تصور كه در تاريخ نميشود قانون پيدا كرد، مخالفت ميكند و ادعا ميكند كه در تاريخ قانون هم هست. او ميگويد كه اگر شرايط يك دوره تاريخي را تشخيص بدهيم، معلولهاي آن را هم شناسايي خواهيم كرد. پس تاريخ در جهت عقلي حركت ميكند. اين سخن منتسكيوست.
نويسنده كتاب «دكارت و فلسفه او» خاطرنشان كرد: با اين كه منتسكيو از بنيانگذاران روح منورالفكري در فرانسه است، اما دنبالهروهاي خط روشنگري، خيلي هم پيرو او نيستند. يكي از آنها «ولتر» است كه اتفاقا در ايران بسيار شناخته شده است. اهميت ولتر تا بدانجاست كه قرن هجده را «قرن ولتر» دانستهاند.
نظر شما