چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۴

رضا نجفي در نشست «تحليل تاريخ ادبيات آمريكا» جنبش استعلايي در ادبيات آمريكا را متاثر از عرفان هند، افلاطون،‌ ايده‌‌آليسم آلماني و بخش وسيعي از آن را با الگوبرداري از بزرگان شعر و ادب فارسي مانند سعدي دانست و تاكيد كرد كه ردپاي انديشه را نبايد در جغرافيا جست‌و‌جو كرد._

 به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، رضا نجفي در نشست «تحليل تاريخ ادبيات آمريكا» كه عصر ديروز(سه‌شنبه، 30 شهريور) با حضور اميرعلي نجوميان، در سراي اهل قلم برپا شد، ‌گفت: شايد اولين رمان آمريكايي «قدرت و نيكي» باشد كه در سال 1672 نوشته شد و بيشتر به خاطره‌نويسي شباهت داشت. «شواليه‌گري مدرن» نيز رمان مهم ديگر آمريكايي است كه در قرن 19 خوانندگان بسياري داشت. 

نجفي همچنين در ادامه توضيحاتش درباره «جنبش استعلايي» در آمريكا گفت: در اين جنبش اين ايده كه فرد حق دارد تابع دولت نباشد، طرح مي‌شود و از اين رو بر جنبش آنارشيسم تاثير مي‌گذارد. آنارشيست‌هاي روسي نيز بسيار تحت تاثير آراي «ديويد تورو» بودند. 

اين مترجم همچنين گفت: اين جنبش، رد پاي تفكر شرقي و غربي را در خود دارد. از اين رو بايد به اين نكته توجه داشت كه ردپاي انديشه را  نبايد در جغرافيا جست‌و‌جو كرد.
 
نجفي با بيان اينكه آثار ادبي آمريكا در هر حال قابل قياس با ادبيات انگلستان نيست، توضيح داد: بسياري از آثاري كه در آمريكا نوشته مي‌شوند، توان مقاومت در برابر ادبيات انگلستان را ندارند. مثلا در آمريكا معادل شكسپير متولد نشد. 

مترجم «هرمان هسه و شادماني‌هاي كوچك» ادبيات آمريكا را در تاثيرگذاري اجتماعي گسترده‌تري نسبت به ادبيات اروپايي توصيف  كرد و گفت: كتاب‌هاي «كلبه عمو تم»، «نافرماني مدني» و «عقل سليم» و آثاري از اين دست در ادبيات آمريكايي، نشان مي‌دهد كه تاثيرگذاري و نقش ادبيات آمريكايي بر جريان‌هاي اجتماعي نمود بيشتري داشته است. آمريكا ادبياتي دارد كه واقعا در زندگي مردمش كاركرد داشته و موثر بوده است.

وي اضافه كرد: آمريكا سيستم فلسفي غير از پراگماتيسم ندارد،‌ ولي داراي جريان‌هايي تاثيرگذارتر از جنبش‌هاي فلسفي است. در اين كشور باخ يا بتهوون نمي‌بينيم، ‌ولي با «جاز» آمريكا تاثیرات گسترده‌ای ایجاد مي‌شود. 

اين نويسنده وجوه ديگر جنبش استعلايي در آمريكا را اين‌گونه برشمرد و توضيح داد: در جنبش استعلاگرايي، خوش‌بيني، اعتماد به نفس و خردگرايي وجود دارد كه در ادبيات آمريكايي ديده مي‌شود. گرايش به «رمانس» در فرهنگ آمريكايي كه با پاياني خوش و پيروزي خير بر اردوگاه شر همراه است، از اختصاصات مثال‌زدني ادبيات آمريكايي است. 

وي كه آمريكا را داراي چند نوع ادبيات جنوب، سياه، سرخ پوستي و.. دانست، گفت: ادبيات آمريكايي به طرف چند زباني شدن پيش مي‌رود، ‌در حالي كه مكان و رخدادها در داستان‌هاي آمريكايي خارج از آمريكاست و وجوه ايده‌آليستي در بسياري از آثار نويسندگان ديده مي‌شود و اجازه مي‌دهد كه تفسيرهاي نماديني از اين آثار داشته باشيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط