كامران پارسينژاد در نشست نقد «ادبيات داستاني دهه 60»، با اشاره به مشكلات جهاني شدن ادبيات معاصر در داخل كشور گفت: با وجود آنكه دغدغه دولتمردان در دهه 60، جهاني شدن ادبيات بود، ولي هنوز مهمترين مانع جهاني شدن ادبيات ما ترجمه نشدن آن است و تاكنون نهادي براي ترجمه آثار ادبي در داخل كشور به وجود نيامده است.
وي افزود: در ايران، جريانات سياسي بيش از مسايل ديگر بر ادبيات تاثيرگذار بودهاند؛ مثلا جريان كودتاي 28 مرداد و ظهور رضاخان و يا حتي نبود او، كه منجر به آزادي نسبي در مطبوعات بود، در سمتوسوي ادبيات معاصر تاثير بهسزايي داشت. در حالي كه به زعم كارشناسان و منتقدان، در غرب، مسايل اقتصادي غالبا منجر به جهتدهي در ادبيات بوده است.
اين منتقد با اشاره به تحول و شكوفايي ادبيات داستاني ايران در دهه40 توضيح داد: در دهه 40 به دليل آزادي نسبي كه حاصل فعاليت احزاب در ايران بود، نوعي تبادل اطلاعات ميان نويسندگان و جامعه و بالعكس به وجود آمد، تا جايي كه در سال 47 كانون نويسندگان تشكيل شد. ولي در دهه 50 حكومت چهره ديگري از خود نشان داد. بسياري از كتابها ضبط و سوزانده شد. تعداد زيادي از نويسندگان ممنوعالقلم شدند؛ ارتباطها با كانون نويسندگان قطع و ادبيات داستاني به نوعي ركود دچار شد.
پارسينژاد همچنين برخي علل تاثيرگيري نويسندگان ايراني از مكاتب غربي را اينگونه برشمرد و توضيح داد: در دهه 50، نويسندگاني كه در دهه 40 نوقلم محسوب ميشدند، به دليل شرايط بد سياسي، احساس خلا كردند و همين مساله منجر به گرتهبرداري آنان از ادبيات غرب و تاثير از جريانهايي مانند رئاليزم جادويي، ناتوراليسم و غيره شد. در اين دوره، حتي فروغ فرخزاد نويسندگان را رهرواني بدون چراغ توصيف كرد.
اين نويسنده در ادامه سخنانش درباره جريان ادبيات معاصر در دهه 60 با بيان اينكه موج جهاني شدن در دهه 60، مد نظر بسياري از دولتمردان و نويسندگان بود، گفت: جريان ادبيات معاصر را بايد از منظر تاريخي نيز مد نظر داشت؛ اينكه دولت چه نگاهي داشته و سياستگذارها در آن دوره نسبت به ادبيات چگونه بوده است.
پارسينژاد كه شتابزدگي را يكي از نقاط ضعف ادبيات دفاع مقدس دانست، گفت: يك جريانشناسي معمولا ميتواند بعد از 15 سال، در كار نويسندگان نمود يابد؛ ولي نوعي شتابزدگي در نوشتن آثار دفاع مقدس در دهه 60، روند و كيفيت آن را با كاستيهايي مواجه ساخت.
اين نويسنده در ادامه صحبتهايش، ترجمه نشدن آثار داستاني ايراني را مسالهاي تا به امروز حل نشده برشمرد و گفت: با وجود دغدغه طولاني مسوولان نسبت به جهاني شدن ادبيات، هنوز هم مهمترين مساله ما ترجمه نشدن آثار شاخص ادبي است؛ چرا كه دولت هنوز مصمم به سرمايهگذاري منسجمي براي اين امر نشده است.
پارسينژادكه تعيين خط مشيهاي سياسي را يكي ديگر از معضلات ادبيات معاصر دانست، گفت: يكی از مشكلات ادبيات ما، خط مشيهاي سياسي است. ما بايد بدون عقايد افراطگرايانه و سياسي، به خود اثر و مفهوم ادبيات توجه داشته باشيم. متاسفانه تعيين خطيمشيهاي سياسي براي يك اثر ادبي، تا به اكنون تاثيرات منفي از خود بر جاي گذاشته است و به اين منجر شده است كه نويسندگان در جمع خودشان، همديگر را به دليل اين موضعگيريها به رسميت نشناسند.
وي با تاكيد بر اينكه بايد در بررسي ادبيات دهه 60، همه ابعاد سياسي، اجتماعي و فرهنگي زمانه را در نظر داشت، گفت: من فكر ميكنم در آسيبشناسي ادبيات داستاني دهه 60 بايد همه موارد را مرور كنيم. چرا كه مسلما اغلب رخدادهاي اين دوران در شكلگيري ادبياتش دخيل بوده است.
اين محقق درباره برخي ويژگيهاي ادبيات دفاع مقدس در دهه 60توضيح داد: توليد ادبيات دفاع مقدس ما در اين دهه با نوعي شتابزدگي توام بوده است؛ در حالي كه اين موضوع از سوي نويسندگان غرب، حداقل بعد از 15 سال بررسي و نوشته شده؛ تا جايي كه خلق بهترين آثار آنان بعد از اين زمان صورت گرفته است.
پارسينژاد خاطرنشان كرد: ناآشنا بودن نويسندگان با شاخههاي متعدد علوم انساني و آثار نويسندگان غربي، يكي ديگر از دلايل ناكارآمدي ادبيات داستاني دفاع مقدس در اين دوران است. در اين دهه به دليل وقوع انقلاب و جنگ نويسندگان ما با نوع سرگشتگي مواجه بودهاند. كانون نويسندگان نيز در دهه 60 محدود ميشود كه در دهه 70 مجددا فعال به فعاليتش ادامه ميدهد.
وي كه به اختصاصات ديگر ادبيات داستاني در اين دهه اشاره كرد، افزود: اتفاقاتي چون ظهور نويسندگان زن و رشد ادبيات كودك و نوجوان و بسياري گرايشهاي ديگر در ادبيات دهه 60، نياز به جداسازي و تحقيق دارد كه اين تحقيق نيازمند به تاسيس نهادي است تا به طور خاص و علمي، به بررسي دقيق جريان ادبيات معاصر ايران بپردازد.
گزارش ديگر اين جلسه متعاقبا در «ايبنا» منتشر خواهد شد.
نظر شما