سه‌شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۱:۴۳
واژگان پارسي، پشتوانه تاريخ و فرهنگ ايراني اند

رييس انجمن پاسداری و پالايش زبان پارسی گفت: بايد به ميراث گذشته نگاه كرد و ديد كه چه كساني درباره واژگان زبان فارسي كار كرده‌اند و چگونه حلقه‌هاي زنجيري از اين زبان را به‌وجود آورده‌اند تا ما امروز بتوانيم واژه‌هاي درست زبان فارسي را به‌كار بگيريم. جايگاه و پايگاه ما در تاريخ نيز بر پايه همين واژگان شناخته مي‌شود./

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا): «ميراث ارزشمند و انديشه‌هاي نياكان و پيشينيان ايران نشان مي‌دهد كه كساني درباره واژگان زبان فارسي كار كرده‌اند و حلقه‌هاي زنجيري از اين زبان به‌وجود آورده‌اند تا ما امروز بتوانيم واژه‌هاي درست زبان فارسي را به‌كار بگيريم زيرا جايگاه و پايگاه ما در تاريخ نيز بر پايه همين واژگان شناخته مي‌شود. در برگردان دانش‌هاي ديگري همانند فيزيك و شيمي به زبان خود نيز بايد از واژگان فارسي استفاده كنيم. كاربرد واژه‌هاي بيگانه، ما را به جايي نمي‌رساند.»

آن‌چه بازگو شد بخشي از سخنان دكتر ضياءالدين هاجري رييس انجمن پاسداری و پالايش زبان پارسی بود كه در دهمين نشست درس‌گفتارهاي شاهنامه كه به «ريشه‌ها و فرهنگ وندهاي زبان پارسي» اختصاص داشت و عصر روز دوشنبه (10 اسفند) به همت باشگاه فردوسي در تالار اجتماعات فرهنگسراي انديشه برگزار شد، گفت. 

در ابتداي نشست سارا عباس‌پور به شاهنامه‌خواني پرداخت و يكي از داستان‌هاي شاهنامه را براي حاضران نقالي كرد و در ادامه ياسر موحدفرد، دبيركل بنياد فردوسي به ياد كرد از هزاره شاهنامه و برنامه‌هاي آتي باشگاه فردوسي، فرهنگسراي انديشه و كانون فردوسي پرداخت. 

هاجري، فردوسي را الگوي واژگان فارسي دانست و گفت: يك الگوي ما فردوسي مي‌تواند باشد كه با واژگان فارسي، 60 هزار بيت شاهنامه را سرود و كساني ديگر هم به ميدان آمدند و هفت‌خوان زبان فارسي را پيمودند و ميراث گرانبهايي را به ما سپردند. علي‌اكبر دهخدا و محمد معين از شمار همان كوشندگان زبان فارسي بودند. اما ما امروزه به ياري 1500 ريشه و 600 پيشوند و 250 پسوند مي‌توانيم به سادگي واژه‌هاي فارسي تازه‌اي بسازيم، بدون آن كه به فرهنگ بزرگي همانند آن‌چه شادروان دهخدا فراهم آورده است نياز داشته باشيم. 

اين شاهنامه‌پژوه خاطرنشان كرد: اين گونه نيست كه زبان ما به سادگي به چنين توانايي دست پيدا كرده باشد. بسياري رنج برده‌اند تا توانسته‌اند زبان فارسي را نگه دارند. ما نيز مي‌بايد از دشواري‌ها نهراسيم و بكوشيم كه از به‌كار بردن واژه‌هاي بيگانه دوري كنيم و به فارسي سخن بگوييم. 

هاجري يادآور شد: واژه‌هاي فارسي فراواني داريم كه در اين راه به ما ياري مي‌كنند. بسياري از كساني كه ياد نمي‌گيرند تا سخن خود را درست بنويسند و با زبان رسا و روشن فارسي سخن بگويند، به سبب دشواري اين كار نيست، بيشتر از تنبلي و خو كردن به عادت‌هاي زباني است. 

وي افزود: اين گونه افراد واژگان اندك‌شماري را در حافظه دارند كه تعداد آن‌ها به 50 تا 100 واژه مي‌رسد. آنگاه مي‌خواهند با همين واژگان اندك درباره دانش‌هايي چون فيزيك و شيمي سخن بگويند. آن‌ها نمي‌دانند كه هر چه دايره واژگاني ذهني ما بيشتر باشد، پخته‌تر و فرهيخته‌تر خواهيم شد و توانايي افزون‌تري براي سخن گفتن خواهيم داشت. 

نويسنده كتاب «فرهنگ وندهاي زبان فارسي» خاطرنشان كرد: براي رسيدن به ستيغ كوه، بايد راه‌ها را سپري كرد. در زمينه زبان نيز به همين گونه است. در اين راه بايد واژه‌هاي بيگانه را از واژه‌هاي خودي جدا كرد و به‌درستي دانست كه كدام واژه از زبان ما برخاسته است و كداميك وابسته به فرهنگ‌هاي ديگر است. چنين كاري به ما كمك مي‌كند كه چارچوب‌هاي زباني را بياموزيم و بي آن كه واهمه و ترسي از به‌كار گيري واژگان تازه فارسي داشته باشيم، آن‌ها را به‌جاي واژه‌هاي بيگانه استفاده كنيم. 

وي افزود: پايه چنان ترس‌هايي از ناآگاهي است. اگر ما بدانيم كه واژه «تلاش» تركي است و « نكاش از زبان مغولي آمده است، آنگاه هرگز آن دو واژه را به جاي «كوشش» فارسي به‌كار نخواهيم گرفت. در اين راه با بهره‌گيري از «وند» هاي زبان فارسي مي‌توان واژه‌هاي تازه‌اي ساخت. اين «وند» ها بسيار با ارزش‌اند و توانايي‌هاي زبان فارسي را نشان مي‌دهند. 

نويسنده فرهنگ 2 جلدي «فرهنگ‌نامه‌ها» گفت: براي درست نوشتن، ناگزيريم كه آيين نگارش را بياموزيم. اما ما بجاي ياد گرفتن روش‌هاي نوشتن، عادت كرده‌ايم كه از كساني خرده بگيريم كه رنجي را بر خود هموار مي‌كنند و مي‌كوشند تا اثري را بيافرينند. ما فراموش مي‌كنيم كه همه زندگي ما در واژه‌هاست. 

وي افزود: اگر واژه نبود نمي‌توانستيم به دريافت و دركي از جهان برسيم. براي فراگرفتن زبان نيز، تنها به دستور زبان‌هايي كه پيشينيان نوشته‌اند بسنده كردن، درست نيست. بلكه بايد كار آن‌ها را سرآغاز راهي بدانيم كه به نگارش دستور زبان بهتر و كامل‌تري خواهد انجاميد. 

هاجري با اشاره به «پاتوق شاهنامه‌خواني» فرهنگسراي انديشه گفت: كاربرد واژگان بيگانه، به ويژه در آن‌جايي كه از فردوسي و شاهنامه سخن به ميان مي‌آيد، پسنديده نيست. همين واژه «پاتوق» كه به‌كار برده‌اند و اين‌جا را «پاتوق شاهنامه‌خواني» ناميده‌اند، به هيچ رو درست نيست. «توغ» يك واژه تركي است و به معناي علم و درفش و كتل است. «پا» فارسي را هم به آن افزوده‌اند و «پاتوق» را به معني جايگاه دانسته‌اند. در حالي كه ما براي «پاتوق» واژه‌هاي فارسي انجمن، گردهمايي و كانون را داريم. پس چه بايستگي و ضرورتي دارد كه واژه‌اي غير فارسي را براي شاهنامه به‌كار ببريم!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها