یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۸ - ۰۸:۰۰
پيام عشق الهي مولانا، مرز قرون و اعصار را درمي‌نوردد

مولوي‌پژوهان در نخستين روز از همايش بين‌المللي بزرگداشت انديشه‌هاي جهاني مولانا جلال‌الدين بلخي كه در مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي برگزار شد، «مثنوي معنوي» را درس‌ انسان‌شناسي معرفي كردند كه آيينه‌اي از روزگار است و با عبور از مرز قرون و اعصار، تمامي انسان‌ها را به عشق الهي رهنمون مي‌سازد.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نخستين بخش از بخش‌هاي سه‌گانه اين همايش دو روزه با سخنراني دكتر غلامحسين حيدري، رييس دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن و رييس كميته اجرايي، دكتر عبدالله جاسبي، رياست دانشگاه آزاد اسلامي، دكتر مهدي محقق، محمدعلي موحد، پروفسور آذرميدخت صفوي، از استادان دانشگاه كشور هند و مولوي‌پژوهان و همچنين دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن و مهدي ماحوزي، مدير گروه دكتراي زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد رودهن و رييس كميته علمي همايش برگزار شد.

در ابتداي اين برنامه دكتر غلامحسين حيدري، رييس دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن و رييس كميته اجرايي، با بيان اين كه «مولانا اگرچه در ديار قونيه و در خاك خوابيده، اما نهالي است كه در اين مرز و بوم رشد كرد و باليد» سخنراني خود را آغاز كرد و گفت: مولانا از تبار عارفان و شاعران زلالي است كه خاطره‌اش به يادها حلاوت خاصي مي‌بخشد.

سپس اين همايش با قرائت متني از سوي دكتر عبدالله جاسبي، رييس دانشگاه آزاد اسلامي آغاز شد. وي با ارايه پيشينه‌اي از فعاليت‌هاي دانشگاه آزاد اسلامي در بزرگداشت مشاهير و شخصيت‌هاي ايراني در داخل و خارج از كشور، به انديشه‌هاي مولانا در آثارش پرداخت و اظهار داشت: «ني» در مثنوي معنوي نماد انساني است كه از اصل خود دور شده و همواره حقيقت و راه رسيدن به عشق واقعي را مي‌جويد.

وي مولانا را انساني سراسر ايماني توصيف كرد كه بر خويش نمي‌لرزيد و گفت: نمي‌توان مولانا را به زمان و مكان محدود كرد؛ پيام اين عارف بدون ‌آن كه تازگي خود را از دست دهد، قرون و اعصار را در مي‌نوردد. عشق، مركز دايره روحي مولاناست؛ عشقي كه مصدر آن گره‌هاي روحي به شمار مي‌رود. در انديشه مولانا تمامي انديشمندان بزرگ سلف حضور دارند و پس از او نيز ديگر عرفا و شاعران در آثارشان به او تأسي مي‌كنند.

در ادامه اين برنامه دكتر زارع، معاون پژوهشي دانشگاه آزاد رودهن، با اشاره به اين كه «هر انساني توانايي پرداختن به حقيقت را دارد، اما در اين ميان عارفان و جويندگان راه حق، نگاه ويژه‌اي دارند» بيان داشت: مثنوي معنوي درس‌ انسان‌شناسي را در آيينه روزگار مي‌نماياند و عشق در نگاه مولانا بحري طويل است كه كسي توانايي رسيدن به آن را ندارد.

وي از معرفت و محبت به عنوان پله‌هاي اساسي نردبان عشق ياد كرد و در موازنه برابر اين عناصر سه‌گانه اظهار داشت: انسان عاشق، رازدار اسرار الهي است و رهايي از تعلقات و پيوستن به مدار لاهوت از آرزوهاي اوست. عشق از نگاه مولانا، زداينده همه زشتي‌ها و فزاينده زيبايي و كمال است. عاشقان جهان را مي‌سازند و عقلاء از آن استفاه مي‌كنند.

سپس، نخستين بخش علمي اين همايش كه به ارايه مقالات ارايه شده از سوي مولوي‌پژوهان و استادان اين حوزه اختصاص داشت، با حضور چهار نفر از اعضاي هيات رييسه آغاز به كار كرد. 

مهدي محقق‌داماد، رييس انجمن آثار و مفاخر و از نظريه‌پردازان و نويسندگان فلسفه، فتح‌الله مجتبايي، رييس بخش اديان دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، ادنان قرا اسماعيل اغلو، استاد دانشگاه و رييس خانه مولانا در آنكارا و سيد كاظم موسوي بجنوردي، رييس و موسس مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، از اعضاي هيات رييسه بخش اول اين برنامه بودند.

در ابتداي اين بخش علمي، پيامي از سيد حسن نصر، حكيم و فيلسوف ايراني كه فرصت و توانايي حضور در اين برنامه را نداشت، به صورت تصويري پخش شد. او پيام مولانا را آسماني و مولانا را طبيب عاشقان خواند و اظهار داشت: مساله «همدمي» از اسرار سخنان مولانا بود. او معتقد بود بشر محتاج همدمي افراد جامعه، جوامع گوناگون، تمدن‌ها و اديان مختلف، انسان و عالم طبيعت و غير بشري است. هر شخصي كه به حيات انسان علاقه‌مند باشد، پيام مولانا را درك خواهد كرد. پيام او لبالب كلام قرآن بود و خود او در شمار گنجينه‌هاي معنوي خاك ايران به شمار مي‌رود.

سپس مهدي محقق داماد، رييس انجمن آثار و مفاخر و از نظريه‌پردازان و نويسندگان فلسفه، به اين كه مجموعه مقالات اين همايش در قالب آثاري ماندگار منتشر و دستاوردهاي حاصل از آن، مورد استفاده قرار خواهند گرفت، اشاره كرد.
 
او با طرح اين پرسش كه «چه سري در آثار مولانا وجود دارد كه اين اثر مورد محبت عامه و خاصه مردم قرار گفته است» گفت: در نگارش مثنوي از تمامي فرهنگ‌ها استفاده شده است، قرآن، حديث، فلسفه، كلام، داستان‌هاي انبيا و اساطير گذشته در اين اثر جاودانه جاي دارند و تمامي افراد با هر علاقه‌اي مي‌توانند، از آن بهره جويند. شايد اين ويژگي‌ها يكي از دلايل ماندگاري و موردپسند بودن اين اثر باشد.

سپس سيد كاظم موسوي بجنوردي، رييس و موسس مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، اظهار داشت: عرفان آنچنان با فرهنگ ما در آميخته است كه عنصر ايراني با عرفان و مثنوي به دنيا معرفي مي‌شود. اميدواريم اين نشست‌ها سرآغازي براي همايش‌ها و برنامه‌هاي بزرگتري در آينده باشد.

در ادامه، عدنان قرا اسماعيل اوغلو، استاد دانشگاه و رييس خانه مولانا در آنكارا، گفت: محبوبيت مولانا سراسر جهان را گرفته و ما از اين موضوع بسيار خوشحاليم كه در تمام دنيا به افكار و آثار اين عارف بزرگ اقتباس مي‌شود.

سپس دكتر محمد علي موحد، از ديگر سخنرانان و صاحب‌نظران اين حوزه، با موضوع «سپهسالار و رساله او» بيان داشت: درباره مولانا دو زندگينامه دست اول وجود دارد كه يكي از آنها منظوم است و از سوي پسر مولانا، سلطان ولد، سروده شده است. اثر بعدي با عنوان «رساله‌اي در مناقب خداوندگار» به قلم فريدون‌بن احمد سپهسالار كه مدت چهل سال از ملازمان و همراهان اين عارف بود، تدوين شده است. اين آثار در دو بخش تاريخي و تعلمي به معرفي احوال و شخصيت مولانا مي‌پردازند.

وي با اشاره به اين كه رساله سپهسالار پس از مرگ او با دخل و تصرفاتي از سوي فرزندش و ديگران مواجه شد، به معرفي آثار و مولفاني پرداخت كه اطلاعات موثقي را از احوال مولانا ارايه كرده‌اند.

سپس، پروفسور آذرميدخت صفوي، از استادان دانشگاه كشور هند و مولوي‌پژوهان، درباره «معنويت مولانا در عصر حاضر» به دعوتي كه مولانا براي همدلي بشريت داشت، اشاره كرد و گفت: مولانا تنظيم كننده موسيقي افلاك و بيانگر اسرار الهي بود. او هدف و مقصود انسان در جهان را روشن ساخت و الگو و نمادي معين را در اين زمينه ارايه كرد كه نه تنها در زمان خودش بلكه مردمان تمامي قرون و اعصار مي‌توانند به آن تأسي كنند.

وي با بيان اين كه از نظر مولانا «دين» و «انسانيت» دو موضوع تفكيك ناپذيرند، ادامه داد: انسان حقيقتي متعال است كه از منشاء خود دور افتاده است. مولانا از مردمان زمان خود پيشتر بود و همواره انسان‌ها را به سوي آرامان‌هاي والاي انساني و الهي فرا مي‌خواند.

در پايان دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن، از نويسندگان و صاحب‌نظران حوزه فلسفه، در ارايه مقاله‌اي با عنوان «پدر پسر، عشق آنان كيست» به بررسي آراي مولانا و پدر او درباره عشق الهي پرداخت و تصريح كرد: بهاء ولد، پدر مولانا، مفاهيم ذهني را ملموس مي‌ساخت تا قابل درك باشند و بيشترين كاربرد كلمه «مزه» در آرا و افكار او به معناي به‌كارگيري كلمه چشيدن به جاي تلذذ و شادي است. او به دليل عطشي كه براي جذب زندگي داشت، همه چيز را وارد عالم وجود مي‌كرد. او اوامر و نواهي مذهب را بر بال تخيل خود مي‌نشاند و به پرواز درمي‌آورد.

وي افزود: بهاء ولد نمي‌توانست خودش را از قيد حواس و جسميت رها سازد و به خود اجازه مي‌داد بر حسب عشقي كه دل دارد، از مرزهاي مجاز پارا فراتر نهد. معشوق او خداوند بود و اين‌گونه مي‌انديشيد كه خداوند اجزا و نمايندگاني از خود بر زمينه دارد كه قابل رويت‌اند، نظير هر زيبايي يا زيبارويي كه در عالم وجود دارد.

اين همايش از سوي معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن با حضور جمعي از صاحب‌نظران و دانشجويان حوزه‌هاي مرتبط در مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي برگزار شد. دومين روز اين همايش بين‌المللي كه صاحب‌نظراني از تركيه، هندوستان، تاجيكستان و ... در آن حضور دارند، اول آذر ماه از ساعت 30/8 تا 18 در همين مركز با ارايه باقي‌مانده مقالات به كار خود ادامه خواهد داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط