دومین نشست از سلسله نشستهای «صد نویسنده ، صد کتاب» سرای اهل قلم خانه کتاب عصر امروز (یکشنبه ۱۴ تیر) با حضور شهرام شفیعی و محمدرضا بایرامی به نقد و بررسی کتاب «انفجار کیک خامهای» اختصاص یافت. بايرامي در اين نشست گفت: در ادبیات نوجوان امروز ، نوعی سردرگمی مشاهده میشود و این باعث شده تا نویسندگان ما ندانند دنبال چه تاثیری در قشر هدف باشند./
در ابتدای این نشست، بايرامی، نویسنده و منتقد ادبی، با بیان اینکه داستانهای شفیعی در سالهای دهه 60 و 70 با داستانهای اخیر وی متفاوتند، گفت: همواره رگههای ادبیات بزرگسال در داستانهای شفیعی دیده میشود که کتاب انفجار کیک خامهای نیز از این قاعده مثتثنی نیست.
وی افزود: از طرفی، بدون تردید، سبک و روش نگارش داستانهای شفیعی در سالهای اخیر همواره از سبک وی در دهههای گذشته فاصله گرفته است.
بایرامی با بیان اینکه داستانهای شفیعی در دو دهه گذشته را بیشتر میپسندد، افزود: معتقدم ادبیات نوجوان دهه 60 ، دورانی طلایی در عرصه ادبیات کودک و نوجوان ایران بود چرا که با توجه به وقایع اجتماعی و رویکردهای خاص آن دوران، نویسندگان حوزه نوجوان به تحلیلی از اطراف خود رسیده بودند که میدانستند با چه تاثیری میخواهند چه چیزی بنویسند.
بایرامی ادامه داد: اما در ادبیات نوجوان امروز ، نوعی سردرگمی مشاهده میشود و این باعث شده تا نویسندگان ما ندانند دنبال چه تاثیری در قشر هدف باشند.
این نویسنده حوزه نوجوان، با اشاره به ورود سبکها و اندیشههای جدید در داستاننویسی ایران، گفت: نویسندگان، هر قدر هم به ادامه فعالیت در سبکهای قدیمی خود در تلاش باشند، ورود سبکها و شیوههای جدید، آنها را با خود همراه میکند اما از آنجا که این سبکها بسیار دیر و با فاصله ۱۰ تا ۲۰ سال به ایران میرسند، گاهي تاثیر عکس میگذارند و نویسندگان ما را گیج میکنند.
وی افزود: عدم آشنایی نویسندگان با زبانهای بینالمللی عملا به این دیرکرد سبکی دامن میزند.
بایرامی با اشاره به زمینههای طنز، که همواره در آثار شفیعی وجود داشته اند، گفت: پس از جنگ و به ویژه در دهه 70 با توجه به نیاز جامعه به شادی و خنده، آثار طنزی در حوزه ادبیات و تلویزیون تولید شد که گرچه محتوای قوی نداشتند اما عملا مردم را میخنداند. معتقدم این نوع خنده کم محتوا، عاملی بود برای رشد کند طنزنویسان ایران.
این منتقد ادبی اضافه کرد: دور شدن نویسندگان از تعهدهای اجتماعی، نوعی زنگ خطر برای ادبیات ماست که نویسندگان باید آن را جدی بگیرند. اکنون، برخی آثار فقط برای قشری خاص نوشته میشوند و عملا نویسنده از تعهد اجتماعی فاصله میگیرد.
وی تصریح کرد: نویسندگان ایران باید به تخیلی قوی در آثار خود برسند. چنانچه تخیل از ادبیات جدا شود عملا اثر جنبه سرگرمی به خود میگیرد.
شفیعی نویسنده کتاب انفجار کیک خامهای نیز با تشریح موضع خود مبنی بر اینکه دو نوع نویسنده با دو دیدگاه متفاوت در کشور وجود دارد گفت: برخی نویسندگان همچنان نگاهی رئال دارند و با سبک و سیاق خود به آثار نگاه میکنند و از طرفی، عدهای با حال و هوای سنتی به ادبیات فانتزی روی آوردهاند. معتقدم این دو، آثار یکدیگر را با تعصب و دگراندیشی مینگرند که منطقی و صحیح به نظر نمیرسد.
وی ادامه داد: در ادبیات کودک و نوجوان ایران، فانتزی مدرن هنوز جایگاهی ندارد و در حد افسانههای بومی باقی مانده است.همین عقبماندگی از فانتزی مدرن باعث شده تا ناشران برای رفع نیاز بازار به آثار خارجی و ترجمه روی بیاورند.
شفیعی با بیان اینکه نویسندگان ایرانی فقط کودکی و نوجوانی خودشان را میبینند، گفت: نویسندگان هنوز مخاطب محور نشدهاند ، موازین و چارچوبهای کودک و نوجوان امروز متفاوت با گذشته است و نگاه خلاق نیاز ادبیات امروز ماست.
این نويسنده با تاکید بر اینکه آثار جدیدش را بیشتر میپسندد و همواره به نگاههای نو در ادبیات نوجوان اعتقاد داشته، افزود: من به نگاه فانتزی مهاجرت کردم چرا که اعتقاد دارم نویسنده باید به نفع مخاطب از خود گذشتگی داشته باشد و نگاه او را بپذیرد.
شفیعی در مقابل دیدگاه بایرامی عنوان کرد که ادبیات کودک و نوجوان ایران هنوز اعتماد به نفس خود را نیافته و هیچ وقت شخصیت مستقلی از ادبیات بزرگسال از خود نشان نداده است.
وی اضافه کرد: تلاش دارم فانتزی بنویسم که از نظر زیبایی شناسی کامل و قابل تامل باشد.
کامران پارسینژاد نیز با بیان اینکه شفیعی گام در راهی جدید گذاشته که مخالفانی نیز دارد، تصریح کرد: گاهي سبک و روشهای غربی بدون بومی سازی و با همان فرهنگ غرب به ایران میآیند و نویسندگان ما هم بهطور گسترده از آن بهره میبرند در صورتی که روش بومی نشده و خارج از فرهنگ یک جامعه، جامعه مورد نظر را به جلو هدایت نخواهد کرد.
وی تصریح کرد: معتقدم سبکهایی در یک جامعه قدرت مییابند از که درون مراودات اجتماعی یک جامعه بیرون بیایند.
نظر شما