سه‌شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۳:۴۷
بدون استفاده از منابع علمي گردآوري گاه‌شماري امكان‌پذير نيست

رحيم رضازاده ملك، از استادان گاه‌شماري ايران در نشست كتاب «زردشت و گاه‌شماري ايران» گفت: محققي كه مي‌خواهد بر گاه شماري ايراني تحقيق كند بايد با زبان‌شناسي، رياضيات، منابع ادبي و هنري آشنا باشد و بتواند از اسناد مختلف بهره گيرد. بدون آگاهي با رشته‌هاي مختلف نمي‌توان تحقيق جامع در گاه شماري ايراني ارايه داد./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، كتاب «زردشت و گاهشماري ايراني» عنوان كتاب تاريخي است كه ضياءالدين ترابي آن را گردآوري كرده است. اين كتاب به زمان و زندگي زردشت، زردشت و گاه شماري ايراني، روش‌ها و فرمول‌هاي محاسباتي مبدأ ايراني، كبيسه‌ها و مبدأ ايراني، مبدأ ايراني و اسناد تاريخي، تاريخ يزدگردي (پارسي)، تاريخ هجري قمري و هجري شمسي، تاريخ اسكندري و اشكاني، تاريخ و تاريخ‌گذاري در ايران باستان مي‌پردازد و در پايان كتاب جدول‌هاي روزشمار، جدول تطبيقي تقويم‌هاي مستند تاريخي آمده است.

گاه شماري يا تقويم، روش محاسبه و گذشت زمان و تقسيمات آن مانند ماه‌ و سال‌ است. نخستين گاه شماري ايراني در کتيبه‎هاي تخت‌جمشيد يافت شد، اين گاه شماري شامل ۱۲ ماه و تقويمي خورشيدي بود که احتمالاً از پاييز آغاز مي‏شده و شامل سال‌هاي کبيسه نيز بوده است.

دومين گاه شماري، گاهشماري اوستايي است که زيربناي گاهشماري کنوني ايرانيان است. در ايران باستان، از ماه‌هاي قمري به روشي متفاوت استفاده مي‏شده و هفته که از مهم‌ترين قسمت‌هاي گاه شماري سامي بوده، در اين تقويم وجود نداشته است. در عوض، ماه به ۳۰ روز تقسيم مي‏شد و هر ماه نام مشخصي داشت.

مولف كتاب «زردشت و گاه شماري ايراني» تقويم اسكندري، ميلادي، هجري شمسي، هجري قمري، يزدگردي و جلالي را بررسي كرده و به اين نتيجه رسيده است كه همگي اين تقويم‌ها از تقويم ايراني پي‌ريزي شده‌اند.
 نشست نقد و بررسي كتاب «زردشت و گاه‌شمار ايراني»، عصر دوشنبه (11 خرداد) در سراي اهل قلم برگزار شد.

رحيم رضازاده ملك از استادان گاه‌شماري ايران در اين نشست گفت: خيام نامي آشناست و گاه‌شماري ايراني با نام ايشان گره خورده است. در گاه شماري‌ها كه پنجه آخر سال در برخي منابع به نام پنجه دزديدني آمده، اشتباه است. ما پنجه دزديدني نداريم زيرا در آيين مزديسني دو پنج روز داشتند كه يكي به عنوان گرامي و ديگري به عنوان گرامي‌تر مطرح شده است؛ پنج روز اول پنجه كوچك و دومي پنجه بزرگ نام دارد.

وي افزود: در گاه شماري ايران باستان، در پنجه كوچك خداوند شرايط زندگي آدمي را ابلاغ مي‌كند و در اين پنجه بزرگ، بيشترين نعمت خدايي به انسان‌ها عرضه مي‌شود، آن نعمت را تعرفه مي‌نامند و پنجه‌اي است كه بيشترين نعمت به ما مي‌رسد.

مولف كتاب «تاريخ ايران» به ماه‌هاي ايراني اشاره كرد و گفت: در گاه شماري ايراني و در دوران ساسانيان 6 ماه اول سال 31 روز و 6 ماه پاياني سال 30 روزه و ماه آخر 29 روزه بود كه اين مسأله تا امروز ادامه دارد و ابهامي در اين مسأله نيست.
وي همچنين افزود: مردم ايران بايد بدانند كه تقويم مانند كليد برق نيست كه كليد آن را بتوانند روشن يا خاموش كنند بلكه بايد بدانند كه برق چگونه توليد مي‌شود و چه كساني در اين زمينه فعاليت مي‌كنند. گاه شماري ايراني نيز مانند توليد برق است و چگونه شكل‌گيري آن بسيار مهم تلقي مي‌شود.

به گفته رضازاده ملك، كسي كه مي‌خواهد در گاه شماري ايراني تحقيق كند بايد با زبان‌شناسي آشنا باشد و بتواند از اسناد مختلف بهره بگيرد و تمام منابع ادبي و هنري را بشناسد. بدون آگاهي از رشته‌هاي مختلف مانند رياضيات، زبان‌شناسي و... نمي‌توان تحقيق جامعي در گاه شماري ايراني ارايه داد.

مولف كتاب «كيهان شناسي» به نمونه‌اي در اين زمينه اشاره كرد و گفت:‌ نيم روز به معني نصف روز است اما چون در گذشته رصدخانه ايراني در سيستان بنا شده بود، نام نيم روز بر سيستان تعلق گرفته   و در شاهنامه فردوسي نيز اين مسأله مطرح شده است.

وي بر اين مسأله تأكيد كرد كه بدون رياضيات، مشكل و مسأله تقويم حل نمي‌شود، محقق تقويم بايد رياضيات را خوب بياموزد و بتواند معادله‌هاي سيالي را حل كند و با معادلات چند مجهولي آشنا باشد.

وي به فلسفه اشاره كرد و گفت: در فلسفه، اثبات وجود آسان‌تر از اثبات عدم است. اينكه بگوييم اين درياچه وجود دارد آسان‌تر از اين است كه بگويم درياچه‌اي 200 سال پيش در اين مكان بوده است. 

ملك به انواع تقويم‌ها اشاره كرد و گفت: در ايران 14 يا 15 تقويم وجود دارد كه امروزه با 3 تاي آن سروكار داريم. اين تقويم‌ها از دوران هخامنشي شكل گرفته و ابهامي در اين گونه گاه شماري‌ها نيست. پس از آن تقويم را يك كاسه كردند و شمسي، قمري و يزدگردي در يك تقويم جاي گرفت.

وي به افرادي كه در گاه شماري ايران فعاليت كرده‌اند اشاره كرد و گفت:‌ ذبيح بهروز، تقي‌زاده و شادروان تقي رياحي از جمله افرادي بودند كه در گاه شماري ايراني فعاليت كرده‌اند ولي اشكال عمده بهروز اين بود كه براي كارهاي خود منبع نمي‌داد وگاه شماري‌ها را  بدون منبع تنظيم مي‌كرد. 

اين استاد گاه‌شماري ايران به مبناي يك تقويم خوب و كارآمد اشاره كرد و گفت: اگر تقويمي بناست مبنايي را بسازد 4 شرط اساسي دارد. نخست اينكه اول سال خورشيدي و قمري باشد و همان مبدأ اول روز هفته و اولين روز دوره باشد. در ميان تقويم‌هاي ديگر تقويم ميلادي اين چهار مبنا را دربردارد زيرا علمي است و بر اساس علم خاصي نگاشته شده است.

وي به منابع كتابي كه ترابي آن را گردآوي كرده اشاره كرد و گفت: در پايان كتاب، منبعي به نام ذيج سنجري براي گردآوري اين كتاب ارايه شده است ولي من اطلاع دارم كه اين كتاب به فارسي ترجمه نشده   و اين يكي، از مشكلات اين كتاب محسوب مي‌شود.

وي به تاج‌گذاري يزدگرد سوم اشاره كرد و گفت:‌ اگر 100 سند راجع به تاجگذاري يزدگرد سوم داشته باشيم، 30 مورد در اثبات آن و 70 سند با تاريخ تاجگذاري هماهنگي ندارد پس ما نمي‌توانيم بر اين مسأله تأكيد كنيم. 

انتشار اين كتاب كدام گره ناگشودني را ازهم باز كرد!

سپس حجت‌الحق حسيني، عضو گروه مركز نجوم ستاره‌شناسي گفت: كلمات هويت و اعتبار خود را دارند و تقويم فرهنگ، ادبيات، فولكلور و... يك كشور است كه در يك قلمرو جغرافيايي به كار مي‌برند.

وي به تقي‌زاده اشاره كرد و گفت: تقي‌زاده واژه‌اي را براي زبان فارسي انتخاب مي‌كند و آن گاه شماري در ايران باستان است كه معادل علم calendar است. همانطور كه تاريخ با history در انگليسي مطابقت دارد.

وي به نكته مهمي در زمينه انتشار گاه شماري‌‌ها اشاره كرد و گفت: عدم مشورت با متخصص و استاد راهنما، باعث مي‌شود كه ما به اشتباه دست بزنيم و كتاب‌هايي را ارايه دهيم كه مغاير با كتاب‌هاي تخصصي اند. ما با انتشار كتاب‌هاي گاه شماري بايد ارزش افزوده را بالا ببريم نه اينكه ارزش آن را كم كنيم.

وي افزود: تقويم ايراني به دليل طبيعي بودن، مناسب بودن و علمي بودن، گاه شماري ارزشمندي را ارايه داده است كه بايد بتوانيم اين مسأله را حفظ كنيم نه اينكه با چاپ كتاب‌هاي بي‌اساس و بدون استفاده از منابع مهم بر اين اشكال پافشاري كنيم. من نمي‌دانم كه ترابي با انتشار اين كتاب مي‌خواسته كدام گره ناگشودني را از هم باز كند!

وي به كتاب «زردشت و گاه شماري ايراني» اشاره كرد و گفت: بر اثر نبودن ناظر كيفي، استاد راهنما و افراد متخصص در اين زمينه و همچنين استفاده از منابع غيرعلمي، نمي‌توان به مطالب اين كتاب استناد كرد اما نبايد زحمات ترابي را ناديده گرفت زيرا گردآوري اين كتاب نشان مي‌دهد كه مولف زحمات بسياري براي انتشار اين كتاب كشيده است و عشق به ايران باعث شده به گردآوري اين كتاب روي بياورد. 

تاريخ بيهقي و طبري مهم‌ترين منابع گاه‌شماري ايراني است

سپس ضياءالدين ترابي منتقد و شاعر و نويسنده اين كتاب گفت: اشوزردشت سپنتمان شخصيتي است تاريخي كه زمان و زندگي‌اش همان طور كه در منابع معتبر ايراني آمده، دقيقا در لحظه‌اي از تاريخ تمدن كهن ايراني و در سال 569 پيش از ميلاد و 1190 سال پيش از هجرت تا 492 پيش از ميلاد و 1113 پيش از هجرت قابل بحث و بررسي است كه اين تاريخ از هر نظر، هم با تاريخ تمدن ايراني هم‌خواني دارد و هم با مبدأ گاه شماري ايراني.

وي در ادامه افزود: تقويم اسكندري، ميلادي، هجري قمري، هجري شمسي، يزدگردي و جلالي، همگي دنباله تقويم ايراني كهني هستند كه پيشينه آن به قرن‌ها پيش از ميلاد مسيح (ع) مي‌رسد. تقويم كهن ايراني، بر پايه علمي دقيق و بر اساس رصد درست خورشيد و تعيين طول حقيقي سال استوار است، به گونه‌اي كه امروز با در دست داشتن چنين مبدأ تاريخي، به راحتي مي‌توان در مورد روايت‌هاي گوناگون گذشتگان و درباره درستي مبدأ تقويم ايراني قضاوت كرد.

اين منتقد و شاعر يادآور شد: طبق سنت ايراني و روايت مورخان معتبر و موثقي چون مسعودي و ابوريحان بيروني، اشوزردشت سپنتمان در 258 سال پس از اسكندر (تاريخ اسكندري) مطابق با 569 سال پيش از ميلاد و 1190 سال پيش از هجرت ديده به جهان گشوده است.

وي به كتاب بندهش اشاره كرد و گفت: در كتاب بندهش ايراني (بند هشتم از فصل سي و چهارم) در صحبت از تاريخ ايران پيش از اسلام و بعد از زردشت، سال پذيرش آيين زردشتي توسط گشتاسب شاه (ويشتاسيب) را مبدا تاريخي گرفته و با ذكر نام پادشاهان پس از گشتاسب تا حمله اسكندر به ايران و نيز دوره حكومت اشكانيان و ساسانيان را روي هم تا حضور اعراب مسلمان درايران و پايان دوران حكومت ساسانيان 980 سال برآورد كرده است كه البته درست نيست و نشان از عدم آگاهي نويسنده از تاريخ دقيق و درست گذشته ايران به ويژه دوران سلطه سلوكيان و حكومت اشكانيان دارد.

ترابي با اشاره به مبدأ تاريخي خاطرنشان كرد: با اين وجود، همين اشاره به تاريخ آغاز دين زرتشت مبدأيي تاريخي و اشاره‌اي است به تصور ايرانيان پيش از اسلام از تقويم و تاريخ كه آغاز آن سال 527 پيش از ميلاد و 1148 پيش از هجرت است كه مقارن با 42 سالگي زردشت است و دوازده سال پس از آغاز رسالت تاريخي وي و آغاز گاه شماري اوستايي كهن است كه تقويمي خورشيدي-مهمي است كه با گذشت 19 سال و در آغاز سال بيستم يا 507 پيش از ميلاد مطابق با 1128 پيش از هجرت براي تطبيق تقويم مهمي و خورشيدي نياز به هفت ماه كبيسه بوده است كه به قول ابوريحان بيروني به نقل از ايرانيان، اين كبيسه‌گري توسط اشوزردشت سپنتمان انجام گرفته است.

اين شاعر و منتقد به تاجگذاري يزدگرد سوم اشاره كرد و گفت: درست بر اساس چنين مبدأ تاريخي است كه تاريخ دقيق تاجگذاري يزدگرد سوم-آخرين پادشاه ساساني- در روز سه‌شنبه نوروز پارسي (يزدگردي) مطابق با 91 روز از سال اعتدالي يا روز اول تابستان سال اعتدالي (خورشيدي) قرار مي‌گرد و مورخان اسلامي آن را در كتاب‌هاي خود به ثبت رسانده‌اند.

وي به تقويم ميلادي اشاره كرد و گفت: تقويم ميلادي نظم خاصي ندارد و برخي از ماه‌ها 31 روز و برخي ديگر 28 يا 29 روز داشته است به عنوان نمونه ژانويه 31 روزه و آوريل 30 روزه است ولي در تقويم ايراني 6 ماه اول سال 31 روزه و 6 ماه دوم سال 30 روزه است.

ترابي به تاريخ بيهقي اشاره كرد و گفت: تاريخ بيهقي يكي از منابع معتبري است كه من براي انتشار اين كتاب از آن بهره برده‌ام. تاريخ بيهقي روز حادثه را بيان مي‌كند و مطابق آن را از تقويم يزدگردي ارايه مي‌دهد. كتاب ديگر سفرنامه ناصرخسروست كه حاصل 7 سال تلاش وي است و حوادث مهم را مطابقت مي‌دهد و مي‌گويد كه يكسال خورشيدي در سفر بوده‌ايم.

ترابي به كتاب نوروزنامه خيام اشاره كرد و گفت: خيام از نام‌هاي ايراني در گاه شماري‌ها استفاده مي‌كند و بعيد است خيام از پيشينه فرهنگ ايراني بيگانه باشد زيرا تنها فردي است كه به گذشته برگشته و سعي مي‌كند تا به اساطير ايراني نيز اشاره كند. رصد خيام نشان مي‌دهد كه مبدأ ايراني بايد پاسخگو سئوالات محققان باشد.

وي به تاريخ طبري اشاره كرد و گفت: تاريخ طبري حوادث تاريخي را با تقويم عربي ارايه داده است و در شاهنامه فردوسي نيز سن افراد با قمري تطبيق دارد. به گفته ترابي پنجه آخر سال در گاه شماري‌هاي ايراني، عربي و ميلادي اختلافات بسياري دارد و در برخي منابع به پنجه دزديده شده معروف است. 

گاهان به معناي گاه و زمان و بارآوردن محصولات است

در پايان نشست، پريرخ خسروياني ناشر سالنماي زرتشتي به پنجه آخر سال اشاره كرد و گفت: در گاه نماي باستاني هر ماه سي روز و هر سال دوازده ماه است و در پايان اسفند پنج روز پنجه مي‌آيد كه روي هم رفته 365 روز مي‌شود. در دين زرتشتي هر روز نام ويژه‌اي دارد كه نام پنج روز پايان سال كه بهيزك خوانده مي‌شود، اهونه ‌وت گاه، اوشته وت‌ گاه، سپنته مت گاه، وهوخشترگاه و وهشتوئيشت گاه نام دارد.

وي در ادامه افزود: چون سال خورشيدي 365 شبانه روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 49 ثانيه است، از اين روي پس از پايان يافتن 12 ماه و پنج روز پنجه، 5 ساعت و 48 ثانيه و 49 ثانيه زيادي مي‌ماند كه آن را به زبان پهلوي بهيزك مي‌گويند، بهيزك همان است كه در گاه‌شماري‌ها به نام كبيسه ياد مي‌كنند و در هر چهار سال با افزودن ساعت‌ها و دقيقه‌ها و ثانيه‌هاي زيادي شش روز مي‌شود و روز ششم را در زبان پهلوي اورداد نام نهاده‌اند كه به معني روز زيادي است.

وي به شش گاهان بار زرتشتيان اشاره كرد و گفت: زرتشتيان در سال 6 گاهان بار دارند كه گاهان به معناي گاه و زمان به ثمر رسيدن و بارآوردن محصولات است كه باد داد و دهش همراه است. در گاه نخست آسمان آفريده مي‌شود، در گاه دوم آب، در گاه سوم زمين، در گاه چهارم روييدني‌ها، در گاه پنجم جانوران و در گاه پاياني انسان آفريده مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط