چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۹:۱۶
تعادل در «نگهبان قوچ‌هاي وحشي» موج مي‌زند

«مصطفي رحماندوست» در نشست نقد كتاب «نگهبان قوچ‌هاي وحشي» كه ظهر امروز(چهارشنبه) در غرفه برگزيدگان جشنواره‌هاي فرهنگي نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران برگزار شد، گفت: تعادل در اين كتاب موج مي‌زند، البته فكر مي‌كنم نثر و موضوع آن مي‌توانست تا اين حد عاطفي و تخت نباشد._

به گزارش خبرگزاي كتاب ايران(ايبنا)، وي در اين نشست كه با حضور  شهرام اقبال‌زاده، سپيده خليلي و مجيد عميق (مترجم كتاب) برپا شد، با بيان اين كه «به نظر مي‌رسد كتاب نگهبان قوچ‌هاي وحشي داستاني كاملا تخت و كم حادثه، اما پر عاطفه دارد» اظهار داشت: معمولا دو نوع عاطفه «انسان به انسان» و «انسان به طبيعت» در آدمي وجود دارد و در اين رمان، عشق انسان به انسان آن‌قدر غليظ است كه ديگر نيازي نيست به دنبال حادثه‌اي خارق‌العاده باشيم.
 
سپيده خليلي نيز در ابتداي اين نشست با اشاره به معرفي چند فرهنگ در رمان نگهبان قوچ‌هاي وحشي و رسالت مترجم توضيح داد: رسالت يك مترجم شناساندن ملت‌ها به يكديگر است. در اين كتاب هم شناساندن ملتي مطرح شده كه براي بچه‌هاي ما ناآشناست. اين اثر، كتابي است كه نوجوانان ايراني مي‌توانند با آن ارتباط خوبي برقرار كنند و يكي از دلايل آن موضوع انسانيت و گريز از تنهايي در اين داستان است. 

همچنين شهرام اقبال‌زاده با اشاره به سبك رمان نگهبان قوچ‌هاي وحشي و اين كه در آن با مخلوقات برخورد مهر‌آميزي شده است، گفت: اين رمان كاملا تخت و در حوزه كلاسيك، جزو ساده‌ترين‌هاست. در واقع دو نوع فرهنگ را درون يك فرهنگ به ما نشان مي‌دهد. 

وي توضيح داد: در اين داستان بدون ادعاي ديني‌نويسي، معنويت پنهاني وجود دارد كه به نوعي استمرار راه معنوي و كمال‌جويانه و انساني است و يكي از نشاهاي آن در نداهاي غيبي كه در خواب‌هاي «تورگن»(قهرمان داستان) به او مي‌رسد، ديده مي‌شود.

پس از اشاره اقبال‌زاده به وجود نگاهي معنوي در اين اثر، رحماندوست نيز در باره خواب ديدن قهرمان داستان گفت: اين موضوع هرگز به معناي استيصال نويسنده در توصيف وقايع نيست، بلكه به وحي و كشف و شهود شبيه است و مانند برخي داستان‌ها دليلي بر ناتواني نويسنده در توصيف و پردازش رويدادها نيست. 

سپس اقبال‌زاده با اشاره به وجوه ديگري از ابعاد معنوي اين رمان  توضيح داد: در اين كتاب تنها ويژگي‌هاي معنوي و انساني مطرح شده، البته با توجهي كه به تفاوت فرهنگ‌ها در آن عنوان شده است.

اين منتقد همچنين با توضيح درباره وجود انواع ضرب‌المثل‌ها و حضور فرهنگ فولكلور در اين داستان گفت: اين كتاب بخشي از فرهنگ مردم سيبري را نشان مي‌دهد كه پر از ضرب‌المثل و عبارات فولكلور است. البته در كتاب تفاوت يك نگاه معنوي واقع‌گرايانه با يك نگاه خرافه وجود دارد.
 
مجيد عميق، مترجم كتاب نيز درباره ترجمه اين كتاب اظهار داشت:  وقتي اين كتاب را ترجمه كردم، شيفته آن شدم و احساس كردم داستان آن در فضايي روايت شده كه بيرون از آن، حيات وحش است. 

وي خاطر نشان كرد: در اين كتاب رگه‌هايي از جامعه‌شناسي، روانشناسي و مذهب وجود دارد. ضمن آن‌كه رگه‌هايي از فريبكاري‌هاي اجتماعي جامعه و فرهنگ فولكلور نيز در آن ديده مي‌شود.
 
در ادامه صحبت‌هاي مترجم كتاب، رحماندوست به گونه‌اي مخالفت خود را از پركشش بودن آن براي هر نوع مخاطب ابراز كرد و توضيح داد: معتقدم بسياري از نوجوان‌ها باخواندن صفحه اول اين كتاب، آن را كنار مي‌گذارند، چون حادثه ندارد. اما كتاب براي كساني كه زمينه‌هاي تاثير‌پذيري و آمادگي درباره آن را داشته باشند، خواندني است. 

وي افزود: اگر اين پيام‌هاي انساني و عاطفي در دل يك داستان پر حادثه مي‌رفت و نويسنده برخورد انسان با انسان و انسان با طبيعت و تعادل را نيز رها نمي‌كرد، به يقين تاثيرات بيشتري بر طيف متفاوت مخاطبان مي‌گذاشت. 

اقبال‌زاده نيز با تاييد سخنان رحماندوست ياد‌آور شد: اين رمان خواننده خودش را دارد، هرچند كه بر پايه خيلي از قوانين فطري بيان شده است، به خصوص اكنون كه خشونت درجامعه امروزي زياد شده، به اين داستان‌ها نياز بيشتري داريم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها