جمعه ۵ دی ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۹
ادبیات غربت در این کتاب منحصر به موضوع مهاجرت و جامعه میزبان نیست

نجم الدین گفت: ادبیات غربت در این کتاب منحصر به موضوع مهاجرت و جامعه میزبان یعنی اروپا نیست. نگرش جان دوست به عنوان یک روشنفکر منتقد به جامعه خودش، به نوبه خود تجلی نوعی از ادبیات غربت است که از قضا در این کتاب کاملا آشکار است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) یک کاسه رنگ روی تابلوی زندگی ما پاشیده شده است. این تعبیری است که جان دوست برای زندگی در ایام کرونایی به کار می‌برد. نویسنده کتاب در چنگال کابوس می‌گوید این اولین روزنوشت من از واقعیت‌های روزمره زندگی است ولی قبلا در کتاب‌های دیگر مثل کوبانی از خاطرات و زندگی مردم و قوم خود گفته‌ام. جان دوست این سخنان را در نشست بررسی کتاب در چنگال کابوس بیان کرد.

این نشست را گروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار به صورت لایو در اینستاگرام تشکیل داد. در این نشست جان دوست نویسنده کتاب، فاروق نجم‌الدین مترجم کتاب و مریم کهنسال نودهی پژوهشگر فضاهای شهری در دانشگاه برلین حضور داشتند.  گروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار یکی از گروه‌های انجمن جامعه‌شناسی ایران است. 

در ابتدای جلسه شهره مجمع دبیر گروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار گفت: یکی از تعریف‌های جامعه‌شناسی مردم‌مدار شنیدن صدای افرادی بی‌صدای جامعه است. بنا به این تعریف جامعه‌شناسی باید صدای گروه‌های بی‌صدا باشد و یا امکانی فراهم کند که صدای این گروه‌ها شنیده شود.

شهره مجمع گفت: به همین دلیل به سراغ کتاب در چنگال کابوس رفتیم زیرا این کتاب درباره وضعیت مهاجران، گروه‌های قومی در اقلیت قرار گرفته و صدای انسان خاورمیانه‌ای است. 

فاروق نجم‌الدین مترجم کتاب عنوان کرد: یکی از دلایل جذابیت این کتاب برای من پرداختن به جنبه‌های جامعه‌شناختی است. نویسنده در این کتاب از شرایط فرهنگی و اجتماعی کرد‌ها در سوریه سخن می‌گوید، از آداب و رسوم آنها و شیوه زندگی‌شان حرف می‌زند. او می‌گوید نویسنده در نخستین روزهای قرنطینه خود در آلمان به یاد این موضوع می‌افتد که این ایام مقارن با ایام برگزاری نوروز در میان اقوام کرد است و از جشن‌هایی یاد می‌کند که کردهای سوری آن را در شرایط بسیار خاصی برگزار می‌کردند. اهمیتش از این لحاظ بود که دولت مرکزی سوریه تا پیش از دهه ۸۰ میلادی اجازه برگزاری این مراسم را به آنها نمی‌داد و آن را نوعی گرایش تجزیه‌طلبانه تلقی می‌کرد. به همین جهت کردها به صورت مخفیانه این جشن را برگزار می‌کردند. حالا نویسنده بعد از سال‌های متمادی در آلمان دوباره به یاد نوروز می‌افتد که این بار به خاطر کرونا امکان برگزاری این جشن برای او وجود ندارد. 

به گفته نجم‌الدین، وقتی خواننده این کتاب به این سطور می‌رسد با رسوم و شیوه زندگی کردها بیشتر آشنا می‌شود.

نجم‌الدین اضافه کرد: از این نکته‌ها در کتاب زیاد دیده می‌شود و این یکی از جذابیت‌های کتاب است.

مترجم کتاب در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اهمیت دیگر کتاب برای من به خاطر جنبه‌های ادبی آن است. این کتابی نیست که مثل یک رمان دارای نقشه از پیش تعریف شده باشد و نویسنده بداند می‌خواهد از کجا شروع کند و در کجا ختم کند. این کتاب روزنوشت‌هایی بی‌نقشه است که اتفاقات روز آن را پیش می‌برد.

او افزود: رویداد است که این کتاب را پیش می‌برد. به تعبیر مترجم این بداهه گویی است که کتاب را پیش می‌برد. پرداختن به جزییات، پیش رفتن کتاب با وقایع و رفت و آمد بین حال و گذشته از جذابیت‌های کتاب در چنگال کابوس است.

نجم‌الدین در بخش دیگری از سخنان خود در این نشست توضیح داد: مخاطب ایرانی از خواندن این کتاب لذت خواهد برد زیرا در این کتاب به مشابهت‌های فرهنگی و اجتماعی خود با سوری‌های کردتبار پی‌ می‌برد. علاوه بر آن زندگی در ایام کرونایی جنبه مشترک همه انسان‌ها در شرایط کنونی است.

نجم الدین در این قسمت، این گفته نویسنده کتاب را نقل می‌کند که می‌گوید: «احساس می‌کنم در ایام کرونایی و دور باش- واژه‌ای که مترجم آن را به عنوان معادل فارسی قرنطینه به کار می‌برد- در حال غرق شدنم و دنبال پناهگاهی می‌گردم». به نظر مترجم کتاب این وضعیتی است که ما هم با آن مواجه‌ایم و از این نظر کتاب برای مخاطب جذابیت دارد.

مریم کهنسال نودهی دیگر سخنران این نشست بود. وی گفت: در این کتاب سه مضمون مهم چارچوب اصلی کتاب را شکل داده‌اند. یکی ترس، دیگری غربت و مهاجرت و سومی افسردگی است. به نظر او، نویسنده در این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که ترس و جست و جوی امنیت در زندگی انسان امروز نقش بسیار مهم دارد. ترس موجب می‌شود اطاعت‌پذیری افزایش یابد و امنیت برای مردم از همه چیز مهم‌تر باشد.

کهنسال افزود که نویسنده در همان صفحات اول کتاب نشان می‌دهد که ترس، مردم را به رفتارهای گله‌وار سوق می‌دهد و آنها از هراس کمبود به قفسه‌های فروشگاه‌ها حمله‌ور می‌شوند تا سبدهای خود را از چیزهای مختلف پر کنند و خود را از کمبود در امان نگه دارند. 

او تاکید کرد: نویسنده این ترس را به ترس‌های بزرگ‌تر اجتماعی و تاریخی پیوند می‌زند و در واکاوی ترس و تاثیر آن بر زندگی انسان خاور‌میانه‌ای به سراغ تاریخ و فرهنگ می‌رود و ریشه‌های آن را جست و جو می‌کند. 

مریم کهنسال نودهی در قسمت دوم سخنان خود گفت که مهاجرت و غربت مضمون دیگری است که در کتاب بیان شده است. نویسنده هم در کشور خود غریبه است چون از اقلیت‌های قومی است و هم در کشور آلمان که بیست سال است به آن مهاجرت کرده است.

او افزود: حتی نویسنده در بین افراد هم‌قوم خود یعنی کردها هم احساس غربیگی و تنهایی می‌کند. این احساس تنهایی در سطور مختلف کتاب بیان شده است و خواننده به خوبی احساس نویسنده را در می‌یابد. مضمون سوم در این کتاب، افسردگی است.

به گفته کهنسال نودهی، کرونا در روزهای نخست، زندگی را کند و از روند طبیعی خارج کرد. نویسنده در روزهای نخست از به هم خوردن این ریتم احساس افسردگی می‌کند. او به جای این که به آینده فکر کند، گذشته‌ای را که از دست رفته است یادآور می‌شود. به نوشته جان دوست ما در ایام کرونا به جای آن که به کارهایی که باید انجام دهیم، فکر کنیم به کارهایی فکر می‌کنیم که در گذشته انجام داده‌ایم. به کافه‌ای که رفته‌ایم، سفرهایی که داشته‌ایم و خلاصه به چیزهایی که داشتیم و اکنون به خاطر کرونا از دست داده‌ایم، فکر می‌کنیم. این حسرت با افسردگی همراه است و نویسنده به صراحت آن را بیان می‌کند.

او در انتهای صحبت‌های خود توضیح داد که نویسنده با چه شیوه‌هایی مجموعه خاطرات روزمره‌اش را از قالب روزنوشت صرف به یک اثر ادبی تبدیل کرده است.

در این نشست جان دوست نویسنده کتاب به زبان فارسی سخنانی را بیان کرد. او در پاسخ به این پرسش که کدام یک از کتاب‌های خود را بیشتر دوست دارد، گفت کتاب میرنامه و سه گام تا رهایی به قلب من نزدیک‌تر است. جان دوست فارسی دیوان حافظ، سعدی، خیام و عطار را خوانده است و با ظرافت‌های این زبان آشناست. همین آشنایی شیوه سخن گفتن او را در این نشست جذاب کرد. از جان دوست چندین رمان به زبان فارسی ترجمه شده است. از جمله؛ میرنامه، سه گام تا رهایی، کوبانی و مارتین خوشبخت.

نجم الدین در بخش دوم از سخنان خود به این نکته اشاره کرد که ادبیات غربت در این کتاب منحصر به موضوع مهاجرت و جامعه میزبان یعنی اروپا نیست. نگرش جان دوست به عنوان یک روشنفکر منتقد به جامعه خودش، به نوبه خود تجلی نوعی از ادبیات غربت است که از قضا در این کتاب کاملا آشکار است.

جان دوست در این کتاب از محذوریت‌هایی سخن می‌گوید که جریانات سیاسی کرد برای او ایجاد کرده‌اند. به عنوان مثال نویسنده در همین کتاب از این موضوع یاد می‌کند که او در یک مقطع زمانی از همکاری در یک کانال ماهواره‌ای کرد زبان در بروکسل اخراج شده است. دلیل اخراج او این بود که نویسنده با انتشار مقاله‌ای، از روش احزاب کرد سوریه در تقدیس رهبران خود و خصوصا عبد الله اوجلان انتقاد کرده بود. نویسنده در آن مقاله، این نوع تقدیس را چیزی شبیه تقدیس کیش شخصیت صدام حسین و دیگر رهبران تمامیت‌خواه جهان عرب دانسته بود. بنابراین ما باید به مفهوم عامتر ادبیات غربت نیز توجه کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها