پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۰
حوزه و دانشگاه نهاد تراز تمدنی ما در وضعیت فعلی نیستند/ پرهیز از تشریفاتی شدن

حجت‌الاسلام عباس حیدری‌پور گفت: نه حوزه و نه دانشگاه نهاد تراز تمدنی ما در وضعیت فعلی نیستند البته ظرفیت‌هایی را دارند و باید فکر کنیم که چگونه از دل تعامل این دو به یک نهاد واحد برسیم، نهادی که ضرورتاً سازمان واحد نیست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «از ایده تا نهاد علم»، چهارشنبه ۲۶ آذرماه به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه با حضور رسول نوروزی و حجت‌الاسلام عباس حیدری‌پور از سوی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران به صورت زنده پخش شد.
 
رسول نوروزی در ابتدای این نشست با اشاره به گسترش روابط بین کشورهای اسلامی و جهان غرب گفت: این روابط باعث شد که ما شناخت بیشتری از غرب پیدا کنیم. از جمله شناخت‌ها، شناخت فرهنگی از غرب بود که متوجه شدیم نسبت به ما نظام آموزشی متفاوتی دارند و این شناخت باعث شد که هم در قلمرو اسلامی و هم در ایران شاهد حضور مؤسساتی با عنوان دارالفنون باشیم و در گام بعد هم اصلاحات آموزشی و نظامی در دارالفنون صورت گرفت و با انقلاب مشروطه سعی کردیم نظام سیاسی را اقتباس کنیم و به نظر می‌رسد که ورود نظام‌های آموزشی جدید باعث شد که شاهد بروز و ظهور علوم جدید باشیم.
 
وی اظهار کرد: در مورد وحدت حوزه و دانشگاه تعریف‌های متفاوتی از وحدت این دو نهاد وجود دارد و آثار متعددی توسط آیت‌الله اعرافی و دیگر اساتید درباره وحدت حوزه و دانشگاه منتشر شده و اساتید مختلف بحث‌هایی را مطرح کرده‌اند اما هنوز این ابهام وجود دارد که وقتی بحث از وحدت حوزه و دانشگاه می‌شود، مقصود چیست؟

نوروزی افزود: درواقع الگویی برای این بحث وجود دارد و آن این است که تا قبل از اینکه ایده مشترکی از جانب علم و حوزه ایجاد نشود، نمی‌توانیم دو نهاد را به یکدیگر مربوط کنیم یا قرابتی بین آنها ایجاد کنیم. آنچه که باید وحدت حوزه و دانشگاه را اثبات کند شاید شکل نگرفته و هنوز نوپاست.
 
وی عنوان کرد: نکته‌ای که درمورد وحدت حوزه و دانشگاه باید توجه کنیم این است که وحدت در قالب یک فرایندی به صورت انتزاعی رخ می‌دهد و فرایند انتزاعی به میزانی که با موضوع علمی ارتباط بگیرد دو نهاد را به نقطه وحدت و همگرایی می‌رساند. در قم نهادهای دانشگاهی، پژوهشی و حوزوی متعددی داریم و افراد بسیاری نیز هستند که در هر دو نهاد به تحصیل پرداخته‌اند و همچنین رشته‌هایی وجود دارد که بین دو نهاد مشترک هستند اما در کنار ایده مشترک، وجود مسأله مشترک می‌تواند این دو نهاد را به سطح همکاری برساند، مثل ایده مربوط به انقلاب اسلامی که مربوط به هردو نهاد است. برای نمونه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) فلسفه، حقوق، اقتصاد، روانشناسی، مدیریت، علوم سیاسی و ... را تدریس می‌کند، اما تنها رشته‌ای که ظهور و بروز خیلی گسترده و بیرونی دارد و بر اساس آن با دانشگاه‌های دیگر می‌تواند ارتباط حداکثری بگیرد، بخش روانشناسی این مؤسسه است. بخش قابل توجهی از مشاوره‌ها تلفیقی از ایده‌های اسلامی و روانشناسی مدرن است و سعی کرده‌اند این دو را با یکدیگر تطبیق دهند و در این زمینه از ظرفیت دانش دانشگاهی و همزمان از مبانی اسلامی استفاده کنند.
 
نوروزی گفت: اگر در فضای بانکداری اسلامی یا در فضای فقه یک مسأله مشترک را مطرح کنیم، هر دو نهاد حوزه و دانشگاه خیلی راحت به همدیگر گره می‌خورند، اما اگر هردو به مسائل مختلف فکر کنند امکان وحدت و تعامل و همگرایی وجود ندارد.
 
وی تصریح کرد: تحت اشراف حوزه و دانشگاه، افرادی تربیت شده‌اند که به مسائل مشترکی رسیده‌اند، مثل روانشناسی اسلامی که در پژوهشکده امام خمینی(ره) و رشته‌هایی که در جامعة‌المصطفی(ص) تدریس می‌شود و باید این همکاری‌ها گسترش یابد و ایده‌ها به نحوی به هم نزدیک شوند که سطح قابل توجهی از مسائل را در برگیرد.
 
نوروزی در ادامه با بیان اینکه حوزه و دانشگاه از نقاطی که هر دو نهاد مشترکاتی داشتند به هم نزدیک شدند، گفت: توجه حوزه به تکنولوژی آموزش و پژوهش از موضوعاتی است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و دانشگاه هم باید در حوزه پژوهش اقدامات مؤثر را پیگیری کند.

 

در ادامه این نشست، حجت‌الاسلام عباس حیدری‌پور ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید مفتح به بررسی موضوع گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت و گفت: بازخوانی گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه در پرتو گفتمان تمدنی است و درواقع آنچه ما از آن به عنوان وحدت حوزه و دانشگاه یاد می‌کنیم در ابتدای انقلاب با مراسم سالگرد چهلم مرحوم شهید مصطفی شکل گرفت و بر اساس اشارات حضرت امام(ره) که فرمودند این دو نهاد باید هم همراهی داشته باشند، وحدت حوزه و دانشگاه به صورت رسمی کلید خورد. حال باید ببینیم این ماجرا چه سیری پیدا کرده است؟
 
وی اظهار کرد: واقعیت این است که وحدت حوزه و دانشگاه و مراسمی که برگزار می‌شود، جنبه تشریفاتی  به خود گرفته است. اما موضوع به حل مسائل اجتماعی بر می‌گردد یعنی مسأله این نیست که ما دو نهاد داریم و می‌خواهیم این‌ها با هم باشند، بلکه ما غایتی داریم و بر اساس آن غایت باید بازخوانی کنیم که هدف این با هم بودن معلوم شود.
 
حجت‌الاسلام حیدری پور بیان کرد: در ابتدا هدف از این جریان این بود که حضرت امام(ره) می‌خواستند وحدت کلمه بین اقشار مختلف جامعه از جمله حوزه و دانشگاه که اهل علم هستند اتفاق بیافتد که ایشان بتوانند جریان نهضت را به پیش ببرند و مقاصد جامعه هموار شود. وحدت حوزه و دانشگاه بیشتر جنبه سیاسی پیدا می‌کند. از باب پیشرفت وضعیت نهضت از لحاظ ساختاری در نظام جمهوری اسلامی این را شاهد بودیم، یعنی هم در فهرست‌هایی که احزاب مثل حزب جمهوری درمورد کاندیداها می‌دادند، یک تعادل و بالانسی بین معرفی کاندیداهای حوزه و دانشگاه به وجود آمد و هم طراحی ساختاری که برای شورای نگهبان و ... داشتیم سعی شد یک تعادلی برقرار شود. مثلاً شورای نگهبان 6 نفر حقوقدان دارد که از فضاهای دانشگاهی هستند و 6 نفر فقیه دارد که از فضاهای حوزوی آمده‌اند، یعنی این گفتمان یا خرده گفتمان که در ابتدای نهضت حاکم شد باعث شد که در طراحی‌های اجتماعی و نهادهای سیاسی همراهی ایجاد شود و همراهی‌ها بیشتر جنبه فرهنگی پیدا کرد.
 
وی افزود: اما از یک مقطعی به بعد روند تغییر کرد و مقداری این گفتمان فروکش کرد و درونی شد، یعنی این گفتمان مقداری در دل حوزه و مقداری در دل دانشگاه رفت و این‌ها بدون اینکه حرارت اولیه را داشته باشند درواقع شروع کردند درون خودشان به مفهوم وحدت فکر کردن و در اینجا ما ادبیات مفصلی را داریم که انواع وحدت پس زده شده است.
 
حجت‌الاسلام حیدری پور اظهار کرد: بنظر می‎رسد این گفتمان تمدنی که حاکم شده، گاهی حتی در اذهان عموم مردم ممکن است لفظش نباشد، ولی عملاً با آن آشنا هستند و حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی در اذهان برجسته شده ضمن اینکه حتی انتقاداتی که از وضعیت موجود چه به دلیل تحریم و چه به دلیل مدیریت را دارند نشانه‌های خوبی است که نشان می‌دهد گفتمان تمدنی یک سری شاخص‌ها را در اذهان عمومی مردم برجسته کرده است و مسئولیت‌هایی را بالا آورده که وقتی تطابق را نمی‌بینند اعتراض می‌کنند و بنظرم این خوب است و نشان می‌دهد افقی در ذهنیت جامعه دارد برجسته می‌شود.
 


وی در ادامه با طرح این سؤال که آیا بر این اساس ما می‌توانیم از خودمان بپرسیم که در طول این 40 سال و در آینده ما می‌توانیم انتظار داشته باشیم که چیزی به عنوان نهاد واحد دانشی در سیر تمدنی ما متولد شود؟ گفت: مسئله این است که وحدت به این معنا که با هم به گفت‌وگو بنشینیم، فضای رفاقت خیلی خوبی است، ولی باید ببینیم به لحاظ ساختاری و نهادی آیا رویدادی این چنینی مد نظر است یا خیر؟ اگر این وحدت را به مفهوم وحدت نهادی در نظر بگیریم، به مفهوم وحدت ساختاری نیست. یعنی مفهوم این نیست که یک سازمان واحد به وجود آوریم بلکه باید به تراز نهادی برسیم و باید معنای نهاد را مشخص کنیم. اگر مقصد را حرکت به سمت وحدت تمدنی قرار دهیم این دو مجموعه باید شاخص‌هایی را داشته باشند که ببینیم این‌ها واقعاً یک نهاد واحد هستند یا خیر.
 
حجت‌الاسلام حیدری‌پور اظهار کرد: یکی از شاخص‌ها این است که دو مجموعه نظام حساسیت‌های واحدی را داشته باشند. اینکه چه مسئله‌ای را انتخاب کنیم و در نهاد دانشی خود بررسی کنیم و چه مسائلی را واگذار کنیم بر اساس نظام حساسیت‌ها عمل می کنیم و حال سؤال این است که آیا نظام حساسیت‌های حوزه و دانشگاه یکی است؟ باید بگوییم که نظام حساسیت‌های واحدی را در دانشگاه با هویت غربی و حوزه با هویت سنتی نداریم و این از مشکلات جدی است. مثل ارتباط دانشگاه با صنعت، می بینید که ارتباط دانشگاه با صنعت خیلی روان و تنظیم نیست و این نشان می‌دهد که این دو نهاد علمی هرکدام از زاویه‌ای ناظر به نیازهای حال و آینده جامعه ما نیستند و مفهومش این است که ما به گونه‌ای کاملاً خودآگاه در صدد رفع نیازهایمان نیستیم و شاخص دیگر اینکه دو مجموعه تعامل درون نهادی داشته باشند.
 
وی افزود: نه حوزه و نه دانشگاه نهاد تراز تمدنی ما در وضعیت فعلی نیستند البته ظرفیت‌هایی را دارند و باید فکر کنیم که چگونه از دل تعامل این دو به یک نهاد واحد برسیم، نهادی که ضرورتاً سازمان واحد نیست. همانطور که دانشگاه تهران یک مدل اداره می‌شود و دانشگاه پزشکی هرمزگان به گونه‌ای دیگر ولی در فضای دانشگاهی نسبتاً همگرایی می‌بینید. بنابراین وضعیت دوگانه و برزخ تمدنی حل نمی‌شود مگر اینکه هر دو نهاد دانشی بر این دو برزخ غلبه کنند و از دل این‌ها به نهاد تراز برسیم.
 
حجت‌الاسلام حیدری‌پور تصریح کرد: یک سری نارسایی‌ها در حوزه و یک سری نارسایی‌ها در دانشگاه وجود دارد. اگر کنکور را از سال 1389 تا 1396 که بررسی کنید، میزان متقاضیان رشته پزشکی در سال 89 تقریبا 30 درصد است و ریاضی 30 درصد و علوم انسانی هم 30 درصد و چند درصد هم علاقه‌مندان رشته هنر هستند و تا سال 96 هر سال 6 درصد به متقاضیان رشته پزشکی اضافه می شود و در سال 96 بیش از 60 درصد متقاضیان رشته پزشکی هستند این وضعیت نامتوازن اثرش این خواهد بود که بسیاری از استعدادها شیب پیدا می‌کند به سمت علوم پزشکی و این حاصل نامتوازن بودن تعامل نهادهای دیگری است که در جامعه وجود دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها