سه‌شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۴
شهرآشوبی حافظ چه پیامی دارد؟

سید حسن شهرستانی گفت: حافظ به شهر می‌پردازد، اما این بار با چهره‌ای دیگر، با چهره‌ای آشوبگر و ویرانگر. او با همه داشته خود، یعنی شعر، به مبارزه با شهرزدگی و این ملال قیام می‌کند. او سعی می‌کند بت‌هایی را بشکند که شهر را دچار این حال کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) همایش ملی ادبیات، انسان، شهر که با موضوع حافظ و شهر‌آشوبی برنامه‌های خود را ادامه می‌دهد، در قسمت اول این عنوان میزبان سید حسن شهرستانی و بهمن شریف‌زاده بود. شهرستانی مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی است و شریف‌زاده پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه است.
 
شیوه شهرآشوبی
سید حسن شهرستانی طی مطالبی نظر خود را درباره حافظ و شهرآشوبی بیان کرد و گفت: شهر را شاعران بنا می‌کنند. زیرا شالوده شهر سخن و شعر است. شهر در بسیاری از مکتب‌های فلسفی یک مفهوم قدسی است. این مفهوم قدسی روابط متفاوتی با شهرهای دیگر یا با شهروندانشان برقرار می‌کنند. برای این ارتباط‌ها قوانینی وضع می‌شود که تا مدت زیادی روابط بین شهر و شهروندان را اداره می‌کند. اما ممکن است این قوانین بعد از مدتی کنار بروند و شهر دچار یک خودبسندگی شود. ممکن است شهر رابطه خود را با بیرون خودش قطع کند. شهر که با سکونت آغاز می‌شود، دچار سکون، عادت و روزمرگی می‌شود. نتیجه این وضعیت همان ملال است. این اتفاق در تمام تمدن‌ها افتاده است. در این لحظه است که شاعر دوباره به شهر می‌پردازد، اما این بار با چهره‌ای دیگر. یعنی با چهره‌ای آشوبگر و ویرانگر. او با همه داشته خود، یعنی شعر، به مبارزه با شهرزدگی و این ملال قیام می‌کند. او سعی می‌کند بت‌هایی را بشکند که شهر را دچار این حال کرده است. بسیاری از فضایل برای رسیدن به یک مقام و یک سطح است. اما وقتی این فضایل از قالب وسیله‌ای برای رسیدن بیرون می‌آیند و تنها تبدیل به مفاهیم ارزشمند می‌شوند، تبدیل به بت‌های شهر می‌شوند. این اتفاق ممکن است از دسته مکان‌ها، زمان‌ها و جای‌ها هم باشند.

وی افزود: حافظ در شعر خود به نقد این مسائل می‌پردازد، نقد حافظ مدرسه، صومعه، بت‌خانه، کلیسا، اتابکان شیراز و... از جمله همین اعتراض به بت‌هاست. حافظ به گسیخته شدن نظم نخستین اعتراض می‌کند و می‌خواهد این درخودفرورفتگی را از بین ببرد. اما این نقد و مبارزه برای چیست؟ آیا هدف تخریب شهر است؟ یا قصد او رجوع به طبیعت و اصل و اساس انسان است؟ آیا حافظ می‌خواهد با تخریب شهر به جهان اعلا بپیوندد؟ هیچ‌کدام. حافظ می‌خواهد شهر را به اصل خودش برگرداند. تا دوباره فضایل تبدیل به وسیله شوند نه اینکه خودشان پرستیده شوند. او معتقد است برای هر چیزی هدفی در کار است و این هدف و جهت فراموش شده است. این تخریب مقدمه تاسیس جدید است. 

حافظ و بیداری
بهمن شریف‌زاده نیز بعد از شهرستانی به تبیین نظرات خود پرداخت و توضیح داد: داستان شیخ صنعان و دختر ترسا داستان معروفی است. در آن داستان می‌بینیم که شیخی مسلمان عاشق دختری مسیحی می‌شود. دختر مسیحی برای او شرط‌هایی می‌گذارد که او را از دینش برمی‌گرداند. شیخ صنعان به هر دلیلی عاشق دختر ترسا شده باشد، این عشق جلوه‌ای از اسمای الهی است. عشق محبتی به‌غایت شدید است که انسان احساس یگانگی شدید با محبوب می‌کند.

وی ادامه داد: همین عشق در رابطه سالک با خداوند نیز وجود دارد. وقتی سالک راه  منازل سلوک را طی کرد، به مقصد، یعنی عشق به خداوند می‌رسد. در نظر حافظ هرکس که عاشق می‌شود ستودنی است. این عشق او را بیدار می‌کند. این نگاه مثبتی است که حافظ به عشق دارد. عشقی که موردتایید اغلب عارفان و بزرگان معرفت است، مربوط به مراتب عالی است و با آنچه حافظ درباره آن سخن می‌گوید متفاوت است. این راه اگرچه با سرزنش بسیار انسان‌های دیگر همراه است، اما برای انسان بسیار خوشایند است. چراکه این راه برخلاف ضوابط عقلانی است. حافظ اهل ملامت است. رندی و بی‌باکی و منفعت‌گریزی حافظ جامعه را بیدار می‌کند. جامعه‌ای بیدار است که هرکدام از اعضای آن تنها به منفعت خود نپردازند و قصدشان تامین دیگران هم باشد.

 این سلسله‌جلسات به همت گروه ادبیات، انسان، شهر دانشگاه صنعتی شریف و موسسه فرهنگی‌ادبی الف تشکیل می‌شود و از طریق کانال آپارات ادبیات، انسان، شهر قابل‌مشاهده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها