سه‌شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۸
روایتی از علم پشت درهای بسته

نقش کتاب در ترویج علم انکارنشدنی است؛ در واقع کتاب نخستین تأمین‌کننده خوراک اطلاعاتی دیگر رسانه‌ها در بحث ترویج علم است. اما به اعتقاد کارشناسان، فضای ترویج علم در نشر شناخته‌شده نیست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سال 1859 بود که چالرز داروین زیست‌شناس مشهور بریتانیایی در نتیجه سفرهای طول و درازش، موفق به ارائه نظریه مهمی در علم شد؛ تئوری که تحول عظیمی در دیدگاه دانشمندان از منشأ حیات و انتخاب طبیعی به‌وجود آورد و امروز ما به آن «نظریه تکامل» می‌گوییم. داروین یافته‌هایش را در کتابی به نام «خواستگاه گونه‌ها» نوشت و کافیست این کتاب و صدهای کتاب دیگر را درباره موضوع منشأ حیات بخوانیم تا بدانیم قضیه از چه قرار بوده و نسل بشر چگونه حاصل از تلاش موجودات دیگر برای بقا به‌وجود آمده است.
 
بنابراین می‌توان گفت، این کتاب بود که در پرتوی خود علم را محفوظ داشته تا نسل بشر بتواند به کشفیات خود ادامه دهد و صاحب تمدنی پیشرفته شود. اما باید به یاد بیاوریم که تمام رسالت کتاب محدود به انتقال اطلاعات برای دانشمندان نبوده و نیست؛ اینکه کودک شما می‌خواهد بداند چه چیزی داخل یک سیاهچاله است که هر چیزی را می‌بلعد، یا اینکه چرا زمانی‌که خودش مجبور است به دلیل سرمای هوا از کلاه و شال‌گردن استفاده کند، اما دوست هم‌سنش در استرالیا با کلاه تابستانی به گردش می‌رود، حاکی از آن است که اطلاعات پایه‌ای‌تر را از کتابی که سال گذشته برایش خریدید، کسب کرده و اکنون می‌خواهد جهانی که در آن زندگی می‌کند را بیشتر بشناسد.
 
ایبنا در گزارشی به مناسبت تقارن هفته کتاب با هفته ترویج علم، به بررسی وضعیت کتاب‌های حوزه علوم تجربی در فضای نشر از بُعد محتوا پرداخت. برخی صاحب‌نظران معتقدند که نقش کتاب در ترویج علم انکارنشدنی است؛ در واقع می‌توان گفت کتاب نخستین تأمین‌کننده خوراک اطلاعاتی دیگر رسانه‌ها در بحث ترویج علم است.
 

عبدالحسن بصیره
 
عبدالحسن بصیره؛ نویسنده، فیزیک‌دان و استاد بازنشسته دانشگاه، با اشاره به جایگاه کتاب در ترویج علم؛ کتاب را در جایگاه نخست می‌داند. وی معتقد است: «به باور من کتاب در زمینه ترویج علم در سطح نخست قرار دارد؛ هرچند منکر نقش دیگر رسانه‌ها در این زمینه نمی‌شوم. شاید به ظاهر صدا و سیما شکل گسترده‌تری برای مخاطبانش نسبت به کتاب داشته باشد یا حتی روزنامه‌ها، اما من نقش کتاب را موثرتر می‌دانم. این شاید اقتضای نسل من است که اینگونه با روالی مانند ترویج علم آشنا شدیم.»
 
کاظم کوکرم؛ برنده جایزه چراغ و روزنامه‌نگار علم هم با اعتقاد به این نقش کتاب در ترویج علم، معتقد به بهبودی وضعیت دسترسی به کتاب‌ها در نشر کشور در شرایط فعلی است؛ وی می‌گوید: «تا دو دهه پیش، بازار کتاب‌های علمی تقریبا تعریف نشده بود. آن زمان‌ها به‌قدری عناوین کتاب‌ها در برخی موضوعات ازجمله نجوم محدود بود که به زحمت چهار تا پنج اثر در کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب یافت می‌شد، اما در شرایط کنونی کافیست سری به باغ کتاب تهران بزنید؛ حتی شرایط به‌گونه‌ای است که افراد دچار سردرگمی هم می‌شوند.»
 
عناوین متنوع در یک ژانر، به ظاهر شاید خبر از پویایی ناشران، نویسندگان و مترجمان در فضای داد و ستد کتاب‌های علمی بدهد؛ اما با نگاهی دقیق‌تر و با ورود به لایه‌های عمیق فضای کتاب‌های علمی در نشر، می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که در ایران نه‌تنها هر کسی می‌تواند از علم حرف بزند، بلکه هر کسی هم می‌تواند کتاب بنویسد؛ کوکرم در این‌باره می‌گوید: «تعدد عناوین را می‌توان به‌عنوان نقطه ضعف مهم نشر کشور در حوزه کتاب‌های علمی دانست. در واقع هر فردی که توانایی مالی تولید و انتشار یک کتاب را دارد، فارغ از داشتن دانش کافی، کتاب می‌نویسد. این امر موجب شلختگی و افسارگسیخته‌تر شدن فضای کتاب‌های علمی است؛ به همین دلیل از یک‌سو افراد در انتخاب کتاب دچار مشکل می‌شوند و از سوی دیگر در با مشکل یافتن کتاب‌های خوب مواجه خواهند شد. به عبارت روشن‌تر فضای نشر کتاب‌های علمی به سان باغی است که بیشتر درختان آن میوه ندارد.»
 
لازم به ذکر است این آشفتگی محتوایی تنها در باب کتاب‌های علمی صدق نمی‌کند؛ به همین دلیل رتبه‌بندی کتاب‌ها در فضای نشر برای ارائه بهتر به مخاطب جزو آن دسته از مطالباتی است که تاکنون از سوی صاحب‌نظران بسیاری مطرح شده است. بی‌شک اگر به کتاب‌ها براساس استانداردهای تعیین‌شده نمره داده شود، مخاطبان می‌دانند که با چه سطح از محتوا روبه‌رو خواهند شد و اینجاست که شکل ظاهر کتاب با یک عنوان جذاب تنها دلیل مخاطب برای خرید آن نخواهد بود. کوکرم با اشاره به این امر می‌گوید: «رتبه‌دهی یکی از راهکارهایی است که در نهایت منجر به انتشار کتاب خوب با کیفیت مطلوب خواهد شد و از همه مهم‌تر باعث می‌شود، مخاطب اطلاعات بیشتری درباره آن کسب کند و با آگاهی کتاب را انتخاب کند.»
 
در ادامه باید گفت، شاید یکی از دلایل داغ شدن بستر داد و ستد کتاب‌های علمی، فعالیت‌های مستمر مروجان علم از سوی مراکز ترویج علم است، بی‌شک مراکزی مانند ماهنامه نجوم و برنامه‌های تلویزیونی به مدت دو دهه یا بیشتر باعث شد نسلی از علاقه‌مندان به علم فارغ از ادامه آن در فضای آکادمیک تربیت شوند، این افراد تنها به دنبال یک هدف بودند، علم برای شناخت بیشتر هستی.
 

کاظم کوکرم
 
کوکرم با اشاره به خالی ماندن دست متقاضیان علم از کتاب‌های استاندارد می‌گوید: «درست است که شمار متقاضیان کتاب‌هایی که جنبه ترویج علم دارند زیاد است، اما تاکنون کالای متناسب این تقاضا آن‌گونه که باید در اختیار عموم قرار نگرفته است. شاید دلیل آن‌را باید در مناسبات رفتاری ناشران با نویسندگان و مترجمان حرفه‌ای دانست، اینکه بسیاری از افراد صاحب‌‌نظر به دلیل عدم صرفه اقتصادی ترجیح می‌دهند ترجمه یا نگارش کتاب را منوط به دوران بازنشستگی خود کنند. از سوی دیگر برخی ناشران نگرش ترویج علمی ندارند و این باعث می‌شود مترجمان توانمند یا نویسندگان با سواد، کمتر وارد فضای نشر شوند. در نتیجه اغلب کتاب‌ها به‌دست مترجمان یا نویسندگانی که تجربه یا سواد کافی ندارند، سپرده می‌شود.»
 
به گفته کوکرم، درنظر گرفتن برخی ضوابط برای انتشار کتاب، موجب استانداردتر شدن محتوای کتاب‌های علمی خواهد شد. وی معتقد است: «اگر ناشر مجبور شود که براساس قاعده‌ای استاندارد به انتشار کتاب بپردازد، به‌طور قطع نقش ترویج علمی کتاب‌ها پررنگ‌تر خواهد بود و شاید این راهی باشد برای پرهیز از زردپروری.»
 
گفتنی است، برخی از صاحبان کرسی در دانشگاه‌ها معتقدند که نمی‌توان مرز مشخصی میان ارائه محتوای زرد با ترویج علم درنظر گرفت. در‌حالی‌که ارائه حقایق درست این روزنامه‌نگار علم درج محتوای زرد در کتاب‌ها را برای جلب‌نظر مخاطبان فرایند اشتباهی می‌داند. کوکرم در این‌باره معتقد است: «اگر کتابی صرفا در راستای انتشار محتوای زرد تولید شود، عین نقض‌غرض است و این اتفاق اخلال هم در ترویج علم به‌وجود خواهد آورد. برای خواندنی شدن یک کتاب کافیست لحن نویسنده داستان‌گونه و قلمش جذاب باشد. بنابراین می‌توان به‌جای درج محتوای زرد از عناصری که باعث جذابیت کتاب می‌شود، نظیر عکس‌ها یا بهره‌گیری از ادبیات جذاب و غیره استفاده کرد.»
 
امیر محمد گمینی؛ نویسنده و استاد تاریخ علم دانشگاه تهران هم، درج محتوای زرد را برای جلب مخاطب بی‌ثمر می‌داند و معتقد است: «نباید در کتاب‌ها برای جذابیت از عناصر غیرعلمی بهره گرفت و اصلا لزومی هم به این کار نیست. اگر قرار است کسی جذب علم شود بهتر است از همان ابتدا با واقعیت‌ها یا حقایق علمی آشنا شود تا اینکه بخواهد با بازارگرمی به آن علاقه‌مند شود؛ این نوع مخاطبان هیچگاه با تفکر دقیق علمی همراه نمی‌شوند. در کل آمریکایی شدن هر چیزی این ضررها را هم دارد. در نتیجه مصرفی شدن جامعه، علم کالایی خواهد شد که هدف تنها فروش است نه ترویج. باید گفت، ضرر این نوع خرید و فروش بیشتر از نبود آن است.»
 
گفتنی است؛ همواره یکی از آفت‌ها و موانع ترویج علم، شبه‌علم است. بصیره در این‌باره می‌گوید؛ «انتشار کتاب در باب شبه‌علم، نه‌تنها در خدمت ترویج علم نیست، بلکه نوعی آفت هم محسوب می‌شود. استفاده از این کتاب‌ها به‌ویژه برای جوانان و نوجوانان موجب گمراهی و حتی کج‌اندیشی نسبت به علم می‌شود. چهارچوب علم نظام‌مند است و نویسنده این کتاب‌ها باید اندیشه نظام‌مندی هم داشته باشد. در واقع به بهانه مغالطه‌کاری نمی‌توان به ترویج علم پرداخت.»
 
از سوی دیگر درج روش‌های علمی می‌تواند استراتژیک استانداردی برای آگاه‌سازی جمعی باشد و برای مثال، سال‌هاست که دانشمندان با ارائه آمار در نتایج تحقیقات خود از معضلی به‌نام تغییر اقلیم و گرمایش جهانی در سیاره‌ای که تنها خانه ماست حرف می‌زنند و اغلب مردم دنیا هم می‌دانند که گرمایش جهانی رخ داده است. اما چه مولفه‌ای باید وجود داشته باشد تا یکایک مردم را نسبت به این موضوع حساس‌تر کند؟ شاید اگر از این گزاره که تغییر اقلیم در سیاره زمین ره صد  ساله را طی کرده است و ما در حال تجربه اقلیم سال 2220 میلادی هستیم و همین امر موجب خسارات زیادی از جمله خشکسالی‌های پیاپی و سیلاب‌های مخرب می‌شود، کمی برای مردم حساسیت ایجاد کند و شاید هم در ادامه فردی پیدا شود و از خود بپرسد، آیا فناوری‌ها در سال 2220 همانی است که ما امروز از آن‌ها استفاده می‌کنیم؟ بدون شک مردم سال 2220 برای این تغییرات فرصت بیشتری خواهند داشت تا خود را با این تغییرات سازگار کنند، اما ما این فرصت را به دلیل انتشار بیش از اندازه کربن به جو از خود گرفته‌ایم.
 
 
در این رابطه گمینی، با اشاره به بیان ساده روش‌های علمی برای عموم می‌گوید: «آن کتابی برای مخاطب ارزشمند خواهد بود که تنها تکیه نویسنده بر نتایج علمی نبوده و روش‌های علمی دانشمندان را هم ترویج داده باشد. در واقع اگر دانشمندی قصد ترویج علم دارد بهتر است به بیان ساده از روش‌ها و حقایق علمی حرف بزند. اینکه دانشمندان از چه چیزی حرف می‌زنند برای مخاطب جذاب خواهد بود و درج این نوع محتوا در کتاب است که آن را تبدیل به یک اثر در زمینه ترویج علم می‌کند.»
 

امیرمحمد گمینی
 
به گفته گمینی، شاید بتوان گفت که کتاب‌های تاریخ علم نقش موثرتری در ترویج علم خواهند داشت؛ چراکه روایت تاریخ علم است که نشان می‌دهد دانشمندان چه روالی را طی کردند تا به یک حقیقت علمی رسیده‌اند.
 
با توجه به موارد یاد شده، می‌توان ترویج علم را بیان روش‌ها و حقایق علمی با بیانی ساده تعبیر کنیم. شاید این گزاره مصداق سخن مشهور اینشتین باشد: اگر می‌خواهید پی ببرید که علمی را یاد گرفته‌اید، آن را برای پدربزرگ و مادربزرگ خود توضیح دهید؛ اگر توانستید شما تسلط خوبی بر علمتان دارید. بنابراین اهمیت ترویج علم اگر به اندازه یافته‌های علمی نباشد، کمتر از آن هم نیست. در نهایت بدون‌شک جامعه آگاه می‌تواند، زمینه‌ساز تصمیمات آگاهانه‌تر شود و این باید از قلم آگاهان برآید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها