سه‌شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۰
جادو و خیال عنصر اساسی در ادبیات کودک ژاپن

سارا پورحسنی معتقد است ادبیات کودک نقش مهمی در کم کردن شکاف بین نسلی در ژاپن دارد و می‌گوید: عنصر جادو و خیال از دیرباز جایگاه مهمی در ادبیات کودک ژاپن داشته و خالقان این آثار معتقد به تأثیرگذاریِ مثبت بر مخاطبانشان در هر سن و سالی هستند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چند سالی‌ست که شاهد گرایش مخاطبان مخصوصا بچه‌ها به سوی آثار ترجمه هستیم و برای اینکه از فرهنگ و هویت ملی خود دور نمانند، تلاش می‌کنیم آن‌ها را به خواندن کتاب‌های تالیفی تشویق کنیم. اما باید توجه داشت این کتاب‌ها در صورتی خوانده می‌شوند که بتوانیم آثار تالیفی جذابی خلق کنیم. لذا شناخت ادبیات کودک و نوجوان سایر کشورها می‌تواند تاثیر مهمی در بهبود کیفیت محتوای آثار تالیفی در این حوزه داشته باشد. براین اساس ایبنا کوشیده در گفت‌وگو با کارشناسان مختلف، روند ادبیات کودک و نوجوان در کشورهای مختلف را بررسی کند. ادبیات کودک و نوجوان ژاپن، موضوعی است که در این گزارش در مصاحبه با سارا پورحسنی، مترجم و پژوهشگر، به آن پرداخته‌ایم.
 
تاریخچه ادبیات کودک و نوجوان در ژاپن از چه زمانی شکل گرفت؟
شاید نتوان به این سوال پاسخ روشنی داد و دقیقاً گفت که ادبیات کودک و نوجوان در ژاپن از چه زمانی شکل گرفته، زیرا جانِ ژاپنی همیشه با افسانه‌ها و قصه‌های شفاهی آمیخته بوده، و فرهنگ داستان‌گویی هم درمیان اشراف و هم بین مردم عادی رواج داشته است؛ اما صدای کودکان در ادبیات ژاپن از ابتدای قرن یازدهم شنیده شده است. اما برای یافتن ریشه‌های این تأثیر باید حتی به قبل از این دوران بازگشت، و به سراغ داستان‌های فولکلور ژاپنی رفت.
 
 
سارا پورحسنی

تاریخ شکل‌گیری داستان‌های فولکلور ژاپنی از چه زمانی بوده است؟
تاریخ شکل‌گیری برخی از داستان‌های فولکلور یا همان افسانه‌های شفاهی ژاپنی به دوره‌ موروماچی (قرن 14 تا 16ام) برمی‌گردد، اما اولین مجموعه از این داستان‌ها در قرن 17ام از سوی کونیو یاناگیتا جمع‌آوری شد. یاناگیتا کسی بود که به جای مین‌وا (به معنای داستان فولکلور) نام جدیدی برای افسانه‌های شفاهی ژاپنی ابداع کرد: موکاشی‌باناشی (به معنای «افسانه‌های مربوط به دوران‌ قدیم»). از مشهورترین نمونه‌های داستان‎های فولکلور ژاپنی می‌توان به داستان شاهزاده کاگویا (یا، داستان خیزران‌بُر)، موموتارو ، گو-دای موکاشی بانداشی (پنج افسانه‌ بزرگ) و شیتا کی‌ری سوزومه (گنجشک زبان‌بُریده) اشاره کرد. در دوره‌ اِدو (سال‌های 1603 تا 1868) نویسندگان حرفه‌ای کم‌کم‌ داستان‌های فولکلور مشهور و محلی را به رشته‌ تحریر درآوردند، و با استفاده از روش چاپ‌نقش چوبی به صورت کتاب‌هایی با عنوان کوسازوشی (کتاب کوچک، که حداکثر 40 صفحه داشتند) منتشر کردند.

در این دوره از اصطلاح اوتوکیباناشی برای اشاره به داستان‌های فولکلور استفاده می‌شد. اوتوجی-شوها (نقّال‌های حرفه‌ای) کسانی بودند که در این دوره با تعریف کردن داستان‌‌های فولکلور، پادشاه و اعضای خانواده‌ سلطنتی را سرگرم می‌کردند. اصطلاح اوتوکیباناشی در دوره‌ بعدی، یعنی دوره‌ مِیجی (اواخر قرن 19)، در کنار اصطلاح جدید مین‌وا همچنان رواج داشت. در دوره‎ تایشو (از 30جولای 1912 تا 25دسامبر 1926) کلمه‌ دُو-وا (در لغت به معنای «داستان کودکان» بود اما در انگلیسی به افسانه ترجمه شد) برای اشاره به این نوع داستان‌های فولکلور رواج یافت. با اینکه برخی از داستان‌های ترسناک ژاپنی یا کایدان (داستان ارواح)، مثل داستان یوکی-اونّا (زن برفی)، جزو داستان‌های فولکلور هستند، در ادبیات ژاپن همچون یک ژانر داستانی مستقل تلقی می‎شوند. نقالان داستان‌های فولکلور در ژاپنی حتی تا میانه‌ قرن 20اُم هم اغلب از شهری به شهر دیگر می‌رفتند، و این داستان‌ها را با نقاشی‌های خاصی (با نام کامیشیبای) که همراهشان داشتند، برای مردم تعریف می‌کردند.
 
آیا این داستان‌ها تحت تأثیر فرهنگ‌های خارجی هم قرار داشتند؟
داستان‌های فولکلور ژاپنی تحت تأثیر فرهنگ‌های خارجی همچون هند و چین هم قرار داشتند. بی‌شک ورود بودیسم به ژاپن از جرقه‌های اولیه‎ این تأثیر بود. در قرن 19اُم هم، پس از اینکه ژاپن دروازه‌های خود را به سوی غرب گشود، تأثیر بسیار زیادی از آن پذیرفت؛ اما نویسندگان مُدرن ژاپنی با مهارت هرچه تمام‌تر این داستان‌ها و فرهنگ‌های بیگانه را جذب و با التقاط آن با فرهنگ ژاپنی خودشان، سبک جدید و منحصر به‌فردی در داستان‌پردازی‌هایش ابداع کردند.
 
نخستین کتاب‌هایی که برای کودکان چاپ شد، چه آثاری بودند و در چه سال‌هایی منتشر شدند؟
در سال‌های بین دهه‌ 1860 تا 1890 (آغاز و اواسط دوره‌ مِیجی) با استفاده از روش چاپ‌نقش چوبی، کتاب‌ داستان‌‎هایی با عنوان آکاهون (جلدقرمز) و چیری مِن‌بون (کتاب کاغذکِرِپی، که متن آن به زبان انگلیسی بود) برای کودکان به چاپ رسید. در نخستین دهه‌ قرن 20اُم، مجلات تصویری برای بچه‌ها – مثل اوتوگی اِتوکی کودومو (داستان‌های پریان برای کودکان) که در سال 1904 در شهر اوزاکا آغاز به کار کرد، و یونِن گاهو (مجله‌ مصور کودکان) که از سوی انتشارات هاکوبونکان منتشر شد – کارشان را آغاز کردند و ماهیت هنری و آموزشی توأمانی داشتند. مجموعه نیهونیچی نو اِباناشی (بهترین داستان‌های تصویری کودکان)، که شامل 35 عنوان کتاب با طراحی و کیفیت بالا بود، در بین سال‌های 1911 تا 1915 به چاپ رسید. هدف از این مجموعه، ایجاد یک سبک جدید در کتاب‌های تصویری ژاپنی بود.
 
تصویرگری در این کتاب‌ها به چه صورت بود؟
تصاویر مورد استفاده در کتاب‌های کودک دوره‌ مِیجی از سوی نقاشانِ نیهونگا انجام می‌گرفت که سعی در حفظ میراث نقاشی آب‌رنگ سنّتی ژاپنی داشتند. در دوره‌ بعدی، یعنی دوره‌ تای‌شو، هنرمندانی که به سبک غربی نقاشی می‌کشیدند، وظیفه‎‌ تصویرگری آکای توری (پرنده‌ قرمز) و سایر مجلات کودکان را برعهده داشتند.
 
در آن زمان نشریات کودک هم چاپ می‌شد؟
در سال 1922 مجله‌ کودومو نو کُنی (سرزمین کودکان) که شامل داستان، شعر و آموزش حرکات هماهنگ بود کارش را آغاز کرد، و نقش بسیار مهمی در فرهنگ کودکان ژاپنی، پیش از جنگ جهانی اول، داشت. پس از آن نیز مجلات بسیاری در ژاپن تأسیس شدند که در زمینه‌ ادبیات کودک فعالیت می‌کردند. در دوران جنگ جهانی نیز بسیاری از این مجلات مطالبی را برای بچه‌ها چاپ می‌کردند که در آن مضمون ناسیونالیستی و ستایش از قهرمانان جنگی به وفور به‌چشم می‌خورد. در واقع می‌توان گفت که مجلاتی که از این دوره چاپ شدند نقش بسیار مهمی در معرفی نویسندگان، و ایجاد و گسترش ادبیات مُدرن کودک و نوجوان ژاپنی داشتند.
 
ادبیات کودک مدرن ژاپن از چه زمانی شکل گرفت؟
به اعتقاد بسیاری از منتقدان ژاپنی، داستان کوگانِمارو در سال1819 اولین نمونه‌ ادبیات مدرن کودک در ژاپن است، اما عده‌‌ای هم هستند که می‌گویند ادبیات مدرن کودک در ژاپن با داستان آکای فونه (قایق قرمز) مجموعه داستانی نوشته‌ میمی اوگاوا از سال 1910 آغاز شد. ادبیاتی که با کوگانِمارو آغاز شد، زبانی داشت که مناسب خواندن با صدای بلند بود. این سبک از ادبیات (که از آن با عنوان «شفاهی» نیز یاد می‌شود) تا حوالی دهه‌ 1960 ادامه داشت. از آن زمان به بعد سبک جدیدی از نوشتار در ادبیات کودک و نوجوان درپیش گرفته شد که بیشتر مناسب مطالعه در سکوت و به صورت انفرادی بود. ادبیات کودکان در این دوره غِنا و عمق تازه‌ای یافته بود و دیگری شباهتی با داستان‌های پریان و قصه‌های فولکلور قدیمی ژاپنی نداشت. از این دوره به بعد، حتی موضوعاتی از قبیل مرگ، رابطه‌ جنسی، فروپاشی خانواده و غیره، که قبلاً موضوعاتی ممنوعه برای کودکان محسوب می‌شد، به ادبیات کودک و نوجوان راه یافت.
 
مشهورترین نویسندگان کودک ژاپن در آن دوره چه کسانی بودند؟
از مشهورترین فعالان حوزه‌ ادبیات کودک و نوجوان در سرآغاز دوره‌ ادبیات مدرن ژاپن می‌توان به تیزابورو یاماگاتا (سردبیر مجله‌ شونن اِن)، سازانامی ایوایا (سردبیر مجله‌ شونن سِکای و نویسنده‌ داستان کوگانِمارو) و نویسندگانی همچون اوگای موری، شویو تسوبوچی، روهان کودا، و نابونومی اوچیای، نُبوکو نوشیای (که نویسنده‌ رمان‌های دخترانه [شوجو] بود)، شوسِی اودا و کاتسوایچی کاباشیما (از بنیان‌گذاران مانگا در ژاپن) اشاره کرد. سوئه‌کیچی آکابا ، موموکو ایشی، یوسکه اینوئه، رانپو اِدوگاوا، کِیچی اوکاموتو ، شیرو کاواکامی، هاکوشو کیتاهارا، یوئه سایتو، ساتورو ساتو، شیگِرو هاتسویاما نیز از دیگر چهره‌های شناخته‌شده‌ ادبیات کودک در ژاپن هستند.
 
با نگاهی به متون کهن و کلاسیک، جایگاه کودکان را در آن زمان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
با نگاهی به آثار برگزیده‌ کلاسیکی مثل موموتارو، شاهزاده کاگویا، کینتارو ، بونبوکو چاگاما (خوشحالی روی کتری قُل‌قُل می‌‎کند)، کاچی-کاچی یاما («کاچی-کاچی» صدایِ شکستن است و «یاما» به معنای کوه) ، ایسون بوشی (پسر بندانگشتی) و گنجشک‌زبان بُریده، می‌توان به این نکته پی ‌برد که در بسیاری از آن‌ها داستان کودکانی را دنبال می‌کنیم که در جهانی افسانه‎ای زندگی یا رشد می‏‌کنند.

عنصر جادو و خیال از دیرباز جایگاه بسیار مهمی در ادبیات ژاپن داشته است. روش‌هایی مثل قصه‌گویی از طریق آنتروپومورفیسم و جان‌بخشی به حیوانات و اشیاء که از شیوه‌های رایج قصه‌پردازی برای کودکان است، در این آثار به چشم می‌خورند. بسیاری از این داستان‌ها نیز دارای مضامین اخلاقی و آموزشی سنتی هستند و برخلاف ادبیات مدرن ژاپن، نوعی «محدودیت» در بیان برخی از مضامین و موضوعات در آن وجود داشت. به عبارتی، می‌توانیم بگوییم که خالقان این آثار معتقد به تأثیرگذاریِ مثبت بر مخاطبانشان در هر سن و سالی بودند. تحول مضمونی و موضوعات در ادبیات کهن ژاپن و ادبیات مدرن ژاپن آنقدر زیاد است که خود مجال دیگری برای بحث می‌طلبد.
 
 

چقدر به بازنویسی متون کهن برای کودکان توجه می‌شود و کدام آثار در بازنویسی‌ها بیشترین کاربرد را دارند؟
داستان‌های قدیمی و حتی کهن، هنوز در میان محبوب‌ترین آثار در میان ژاپنی‌ها محسوب می‌شوند. تمایزی که در اینجا میان متون قدیمی و کهن قائل شده‌ام بخاطر این است که ژاپنی‌ها علاوه بر حفظ مضامین متون کهن و عناصر فرهنگی باستانی در داستان‌های جدید خود، به صورت قدرتمندی در دهه‌های اخیر تلاش‌ کرده‌اند تا داستان‌های دوران جنگ جهانی اول و دوم را که تاریخشان به صد سال گذشته برمی‌گردد به شکلی نمادین در محصولات فرهنگی‌شان اسطوره‌سازی کنند. برخی از این داستان‌ها حتی هنوز هم در مدارس ژاپن در مقاطع مختلف به عنوان متون درسی به دانش‌آموزان تدریس می‌شود.

با نگاهی مختصر به آثاری که اغلب در سایت‌ها و مجلات معرفی می‌شوند، می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که بازنویسی این آثار کهن اغلب به صورت مستقیم نیست و این متون هنوز به همان شکل قدیمی حفظ شده‌اند، و شاید تنها رسم‌الخط و تصویرپردازی جدیدی از سوی ناشر بزرگ ژاپن از آن‌ها در بازار عرضه بشود. لایت‌ناول‌ها، مانگاها، و مجموعه داستان‌های کوتاه ژاپنی و نیز فیلم‌نامه‌هایی که از این آثار تهیه می‌شود، و می‌توان آن‌ها را بخش جدیدی از ادبیات کودکان محسوب کرد، به ما نشان می‌دهند که نویسندگان مدرن و امروزی ژاپنی از آثار کهن الهام گرفته و می‌گیرند و آثار جدیدی خلق کرده‌اند؛ آثار جدیدی که در عین پایبندی به مضامین کهنی همچون قهرمان‌پروری، پیروزی خیر بر شر و ارزش‌های اخلاقی جهان قدیم ژاپنی، کاملاً جدید هستند: هم در فُرم و هم محتوای منطبق با زمانه.
 
درحال حاضر چقدر به ادبیات کودک و نوجوان در ژاپن توجه می‌شود؟
برای پاسخ به این پرسش باید نگاهی مختصر به وضعیت نشر کتاب در ژاپن داشته باشیم. امروزه بیش از 4 هزار ناشر کتاب در ژاپن درحال فعالیت هستند. باوجود اینکه صنعت نشر کتاب ژاپن به طورکلی در سال‌های اخیر شاهد رکودی نسبی بود، بخش کتاب کودک باوجود کاهش چشمگیر نرخ زادولد و بالاتر رفتن میانگین سنی ژاپنی‌ها، تنها نقطه‌ای است که در آن رشد مشاهده می‌شود. بسیاری از ناشرانی که پیش‌تر فقط در حوزه‌ بزرگ‌سالان فعالیت می‌کردند به چاپ آثار کودک روی آورده‌اند. در ژاپن بیش از 42 شرکت نشر به صورت تخصصی در حوزه‌‎ کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند. برخی از متخصصان حوزه‌ نشر معتقدند که این رشد مرهون تعدادی از کتاب‌های پرفروش است، و شاید موقتی باشد. با اینکه هرسال کتاب‌های جدید بسیار زیادی در حوزه‌ کودک به انتشار می‌رسند، کتاب‌های قدیمی، که حتی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هم آن‌ها را به یاد دارند، در صدر فروش آثار کودک و نوجوان قرار دارند.
 
از سویی باوجود رشد محتوای اینترنتی و دسترسی آحاد مردم به کتاب‌های الکترونیک، که اغلب در زمینه‌ محتوا سمت و سوی خاصی را دنبال می‌کنند، و نیز فضای محدود خُرده‌فروشی‌ها، که امروزه بیشتر فضای فروش خودشان را به مجلات و مانگاهایی اختصاص داده‌اند که سریع‌تر و راحت‌تر دست‌به‌دست می‎شوند، صنعت نشر کتاب در ژاپن به‌جای پاسخ‌گویی به نیازهای به‌روز، همچنان محصولاتش را به سبک قدیم به بازار فروش عرضه می‌کند، و نویسندگان ژاپنی نیز در تولید آثارشان از این مستثناء نیستند. اغلب ناشران ژاپنی از سال 2010 همزمان با نسخه‌ فیزیکی، نسخه‌ الکترونیک کتاب‌هایشان را نیز روانه‌ بازار می‌کنند، هرچند که فروش نسخه‌های الکترونیکی کتاب‌ها همچنان کمتر از نسخه‌های فیزیکی است. ناشران ژاپنی برای جبران ضرر ناشی از فروشِ کم و بازگشت کتاب از سوی خُرده‌فروشان به توزیع‌کنندگان، به صورت مستمر کتاب‌های بیشتری را روانه‌ بازار می‎کنند، و تا زمانی که این گردش پول همچنان ادامه داشته باشد، می‌توانند تجارت خودشان را حفظ کنند. توزیع‌کنندگان نیز که بیشتر نگران وضعیت سهام‌داران خودشان هستند، بیشتر از ناشران کتاب، به کمپانی‌های بزرگ چاپ مجله و مانگا التفاط دارند.
 
 

وضعیت آموزش و پرورش و کتابخانه‌های کودکان در ژاپن چگونه است و چقدر از امکانات و حمایت‌های دولتی برخوردارند؟
صنعت نشر کتاب در ژاپن، صنعتی خصوصی است و از سوی ناشران و توزیع‌‌کنندگان عمده‌ آثار فرهنگی کنترل می‌شود. دولت ژاپن تنها با تصویب قوانین کُپی‌رایت و حمایت از کتاب‌خانه‌های عمومی به گسترش فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی کمک می‌کند. کتاب‌های درسی مقاطع مختلف نیز در ژاپن از سوی دولت تهیه نمی‌شود و ناشران خصوصی مسئول تهیه و توزیع آن‌ها هستند، اما در عین‌حال وزارت آموزش ژاپن نظارت مستقیمی بر محتوای این کتاب‌ها دارد. با وجود اینکه بیش از 3 هزار و 200 کتابخانه‌ عمومی در ژاپن وجود دارد، هنوز مناطقی در آن هستند که کتابخانه ندارند.

نقش این کتا‌بخانه‌ها در گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی بسیار مهم است، اما همچنان اغلب مسئولان محلی بودجه‌ کافی برای تهیه‌ کتاب‌های مورد نیاز این مراکز را در اختیار ندارند، و مجبور هستند به جای خرید کتاب‌های مختلف، بیشتر کتاب‌های پُرفروش و محبوب را خریداری کرده و در اختیار اعضای خود قرار بدهند. دولت ژاپن همچنین از طریق سیستم آر.پی.ام.اس از دهه‌ 1910 تا اکنون، در بحث قیمت‌گذاری آثار فرهنگی اعمال نقش می‌کند. در سال 2012، تعدادی از ناشران بزرگ ژاپنی به همراه کمک مالی دولت ژاپن سیستم دی.پی.آی.جی  را تأسیس کردند که هدف آن حمایت از ناشران و توزیع‌کنندگان کتاب‌های الکترونیکی است. کتابخانه‌ بین‌المللی ادبیات کودکان نیز در سال 2012 در ژاپن تأسیس شد.

همچنین از دیگر فعالیت‌های دولت ژاپن، می‌توان به اهدای کمک‌هزینه‌ رویای کودکان اشاره کرد که به منظور گسترش فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی، به گروه‌ها و افرادی که مایلند در این زمینه فعالیت کنند، اختصاص می‌یابد. و نیز باید به این نکته‌ مهم اشاره کرد که تأثیر جوایز ادبی در رشد و گسترش ادبیات کودکان و نوجوانان و معرفی آثار و نویسندگان برتر به مخاطبان بسیار مهم است، و هر ساله جوایز ادبی زیادی برای آثار این گروه‌های سنی در ژاپن برگزار می‌شود.
 
کمیت و کیفیت کتاب‌های کودک و نوجوان در ژاپن چگونه است، آیا می‌تواند جواب‌گوی نیاز مخاطب باشد؟
تعداد آثاری که برای کودکان و نوجوان در ژاپن نوشته و ترجمه شده و به چاپ رسیده، در دهه‌های اخیر رشد چشم‌گیری داشته است. دهه‌ 1960 تا 70 عصر طلایی کتاب‌های تصویری در ژاپن محسوب می‌شود، و تعداد زیادی از آثاری که در آن دوره نوشته شده بودند، هنوز هم جزو پُر فروش‌ترین آثار هستند. در آغاز قرن 21اُم، دو نوع کتاب تصویری از سوی ناشران به چاپ می‌رسید: کتاب‌هایی برای بزرگ‌سالان، و کتاب‌هایی که مخاطب اصلی‌شان کودکان، خانواده‌ها و موسسات آموزشی بودند. یکی از دلایل اصلی رشد دسته‌ دوم، گسترش فعالیت‌های مرتبط با کتاب و کتاب‌خوانی در سطح کشور ژاپن بود، و حتی سال 2000 به عنوان سال «داستان خواندن برای کودکان» نام‌گذاری شد. از سال 2012 به بعد، کتاب‌های تصویری در ژاپن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفتند و همین امر باعث ایجاد تحولی عظیم در این حوزه شد. با افزایش محبوبیت کتاب‌های تصویری، تعداد نویسندگانی هم که در این حوزه فعالیت می‌کردند و می‌خواستند کتاب‌هایشان را در خارج از ژاپن به چاپ برسانند، بیشتر شد.

به این ترتیب، نویسندگانی که موفق می‌شدند آثار خودشان را در خارج از ژاپن به چاپ برسانند، در داخل ژاپن و در میان ناشران ژاپنی ارج و اهمیت بیشتری پیدا می‌کردند. نکته‌ جالب دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، انتشار سالانه‌ بیش از 200عنوان کتاب برای نوزادان (0-2) سال در ژاپن است. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، میانگین سنی جمعیت در ژاپن رو به افزایش است و همین امر موجب ایجاد شکاف میان‌‌نسلی خواهد شد و در این میان آثاری که در ادبیات کودک و نوجوان تولید می‌شود، نقش مهمی در کمتر کردن این شکاف دارد.
 
ادبیات کودک و نوجوان چه جایگاهی در میان مخاطبان دارد و بچه‌ها چقدر با نویسندگان و کتاب‌هایی که برایشان تولید می‌شود، آشنایی دارند؟
تصویری که معمولاً اغلب ما غیرژاپنی‌ها از مردم ژاپن در ذهن داریم افرادی هستند که در مترو، پارک، صف‌ها و سالن‌های انتظار با کتابی در دست یا با دستگاه‌های الکترونیکی‌شان مشغول مطالعه هستند. این تصور اگر صددرصد هم درست نباشد، با تقریب خوبی در مورد ژاپنی‌ها صدق می‌کند، و این امر شاید ریشه در نقش اساسی آموزش فرهنگ کتاب‌خوانی در سیستم آموزش رسمی، و نحوه‌ تعلیم و تربیت در سال‌های اولیه‌ زندگی ژاپنی‌ها داشته باشد.

قانونِ «گسترش مطالعه در میان کودکان» در ماه دسامبر سال 2001 در ژاپن به تصویب رسید. در پی تصویب این قانون، دولت ژاپن از فرمانداری‌های محلی درخواست کرد تا برنامه‌ای برای گسترش فعالیت‌های مرتبط با کتاب و کتاب‌خوانی طراحی کند. سیستم آموزشی ژاپن همیشه تأکید بسیار زیادی بر آشنایی کودکان ژاپنی با فرهنگ و ادبیات ژاپنی داشته است و تا پایان سال 2004، تنها سه سال پس از تصویب قانون فوق، بیش از 84درصد از مدارس ابتدایی، 70درصد از مدارس متوسطه و 30درصد از دبیرستان‌ها برنامه‌ مشخصی برای گسترش فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی داشتند. مثلاً در برخی از این برنامه‌ها، کودکان پیش از شروع کلاس‌های صبحگاهی دقایقی اجازه داشتند کتاب مورد علاقه‌ خودشان را برای دوستانشان بخوانند. چنین برنامه‌هایی در سیستم آموزشی، به‌علاوه‌ رویدادها، نمایشگاه‌ها، کارگاه‌ها و برنامه‌هایی که از سوی کتابخانه‌ ملی ادبیات کودکان در ژاپن برگزار می‌شود نقش به‌سزایی در آشنایی هرچه بیشتر کودکان و نوجوان ژاپنی با کتاب‌هایی دارد که برای آن‌ها منتشر می‎شود. در این برنامه‌ها کودکان با کتاب‌های گروه‌های سنی مختلف آشنا می‌شوند، و مستقیماً با نویسندگان آثار ملاقات می‎‏کنند.
 
 

مشهورترین نویسندگان این حوزه که آثارشان محبوبیت دارد، درحال حاضر چه کسانی هستند؟
از میان مشهورترین نویسندگان حال حاضر ژاپن که در حوزه‌ ادبیات کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند می‌توان به تارا گومی، شینسوکه یوشی‌تاکه، کِیکو سِنا، میوا ناکایا، رِیکو ناکاگاوا ، تاتسویا میانیشی، کازوئو ایوامورا، شونتارو تانی‌کاوا، یوکو تاوادا ، و هاروکی موراکامی که برای ما ایرانی‌ها نام آشناتری است، اشاره کرد.
 
در ادبیات کودک ژاپن چقدر به ترجمه آثار سایر کشورها توجه می‌شود؟
برای پاسخ به این سوال باید نگاهی مختصر به تاریخچه‌ ترجمه متون ادبی و نحوه‌ آغاز آن در ژاپن داشته باشیم. تاریخچه‌ ترجمه‌ متون اروپایی به ژاپنی به دوره‌ اِدو و تشکیل نهضت‌های ترجمه‌ بازمی‌گردد. در این دوره افرادی همچون اعضای جنبش رانگاکو نوعی نهضت ترجمه را آغاز کردند و به ترجمه‌ آثاری در زمینه‌های مختلف از زبان هلندی به ژاپنی مشغول شدند. بعدها ترجمه‌ متونی که از داستان‌های چینی در ژاپن انجام گرفت، تأثیر بسیار زیادی بر شکل‌گیری ادبیات مدرن این کشور نهاد. دروازه‌ ژاپن تا سال‌های زیادی به روی غرب بسته شده بود و تخیل و دیدگاه نویسندگان ژاپنی پس از دهه‌ها محصور بودن، رو به ضعف و تکرار مکررات نهاده بود.

در دوره‌‎ اصلاحات مِیجی و پس از آن، نویسندگان با الهام از متون غربی، شروع به نوشتن متون متفاوتی کردند، و بالطبع از سوی سنتی‌گرایان ژاپنی که اغلب کنفسیوس‌گرایانی بودند که کتاب‌های غربی را غیراخلاقی می‌دانستند، مورد حمله قرار گرفتند. از اولین رمان ترجمه شده از یک زبان اروپایی به ژاپنی «ارنست مالتراورز» اثر نویسنده‌ انگلیسی ادوارد بولور لیتون بود، که با عنوان «یک داستان بهاری درباره شکوفه‌ها و درخت‌های بید»  به چاپ رسید. معمولاً وقتی صحبت از ژاپنی به انگلیسی می‌رسد، پژوهشگران این حوزه همگی بر این نکته تأکید دارند که چنین عملی اگر شدنی باشد، کار بسیار دشواری است. این دشواری از آن‌روست که بسیاری از کلمات نوشتارِ ژاپنی دارای معانی متعددی هستند که باید در زمینه‌ کاربردشان معنایشان را تشخیص داد. در چند دهه‌ اخیر به دلیل رشد توجه به محصولاتی همچون انیمه و مانگا، که مرهون راه یافتن آثار ژاپنی به بازار آمریکا هستند، توجه به ترجمه‌ آثار ژاپنی به انگلیسی بیشتر شده است، و لایت‌ناول‌ها و گلچین‌های ادبی داستان‌های علمی‌‎تخیلی بیش از هر ژانر دیگری در صدر آثار ترجمه‌ ادبی قرار دارند، و ادبیات کودک ژاپن، به غیر از تعداد انگشت‌شماری از آثار مشهور و پرفروش، در اکثر نقاط جهان، ادبیاتی ناشناخته و یا تازه است.
 
به نظر شما ادبیات کودک و نوجوان ژاپن بیشتر تحت تاثیر کدام کشورها بوده است؟
از میان کشورهایی که از دیرباز تاکنون تأثیر زیادی روی ادبیات ژاپن داشته‌اند می‌توان به چین، هند، هلند، انگلستان و در قرن بیستم به آلمان، روسیه و آمریکا اشاره کرد. البته در بحث از تأثیرپذیری ادبیات ژاپن از کشورهای خارجی باید به این نکته اشاره که تأثیرپذیری ژاپنی‌ها به صورت مستقیم و کلیشه‌ای و به قصد تکرار مضامین غربی نبود، بلکه نوعی ادبیات جدید و منحصر به فرد را خلق کردند که هم عناصر ژاپنی و هم غربی در آن دیده می‎شود. دراین زمینه کتا‌بخانه‌ بین‌المللی ادبیات کودکان (آی.ال.سی.ال) گفته، هنوز هم مطالعه‌ای قابل توجه، حتی در خود ژاپن، درباره‌ ترجمه‌ آثار مختص به کودکان صورت نگرفته است. رویدادهایی همچون «کتاب‌های کودکانه‌ ژاپنی به آن‌سوی آب‌ها می‎روند» که از سوی این مرکز انجام می‌شود، فرصتی را برای نویسندگان و مترجمان ژاپنی ایجاد می‌کند تا کتاب‌های خود را به جهان عرضه کنند.
 
 

مهمترین کتاب‌های کودک ژاپن که در جهان دیده شده‌اند، کدام آثار‌ هستند؟
در حوزه‌ ادبیات کودک، از میان جدیدترین آثار ژاپنی می‌توان به این آثار اشاره کرد: «سلام پروانه!» اثر تارو گومی؛ «شاید آن یک سیب باشد» اثر شینسوکه یوشیتاکه؛ «گریسی با یک روح ملاقات می‌کند» اثر کِیکو سِنا؛ «بلکی مداد مومی سیاه» اثر میوا ناکایا؛ «داروما کوچولو و تِنگو کوچولو: یک داستان کودکانه‌ ژاپنی» اثر ساتوشی کاکو؛ «گوری و گورا» اثر ریکو ناکاگاوا؛ «تو خوشمزه به نظر می‌رسی!» اثر تاتسویا میانیشی؛ «14 موش جنگلی و ماهِ کامل» اثر کازو ایوامورا؛ «یک دوست»  اثر شونتارو تانی‌کاوا؛ «شبی در قطار راهِ شیری» اثرِ کِنجی میازاوا.
 
اخیرا شاهد افزایش محبوبیت انیمه‌های ژاپنی در بین نوجوانان و ترجمه‌هایی در زمینه مانگاها و لایت‌ناول‌ها از ادبیات ژاپن هستیم، میزان محبوبیت این آثار در ژاپن در مقایسه با ادبیات کلاسیک چگونه است؟
در دهه‌های اخیر، به دلیل افزایش محبوبیت انیمه‌های ژاپنی در آمریکای شمالی و به طبع آن در سایر نقاط جهان، ترجمه‌های آثار نوجوانان بیشتر در زمینه‌ مانگاها و لایت‌ناول‌ بوده و میزان فروش این آثار در ژاپن هم بیشتر از آثار کلاسیک است مانند مجموعه‌های«اُوِرلورد» و «رِ: زیرو»  که هر ساله بیش از 600 تا 800 هزار نسخه در ژاپن به فروش می‌رسد. اغلب لایت‌‌ناول‌ها را می‌توان در سه ژانر علمی‌تخیلی، عاشقانه و ترسناک دسته‌بندی کرد. در سال‌های اخیر، انیمه‌های زیادی از روی لایت‌ناول‌های ژاپنی ساخته شده و همین امر باعث افزایش توجه به ترجمه چنین آثاری شده است. در واقع این توجه به چنین کتاب‌هایی می‌تواند فتح بابی برای کنجکاوی بیشتر از سوی مخاطب درباره سایر آثار ژاپنی باشد.

بیشتر بخوانید:

اغلب کتاب‌های کودک در افغانستان تداعی‌کننده کتاب‌های زرد در ایران است
http://www.ibna.ir/fa/longint/291938

مردم ترکیه کتاب کودک ایران را می‌پسندند
http://www.ibna.ir/fa/report/292350
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها