سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۶

رضا دبیری‌نژاد گفت: در تجربه کرونا متوجه شدیم که بسیاری از موزه‌های کشور نه تنها صفحه و امکانات ابزاری ندارند بلکه دسترسی به اینترنت هم ندارند. ما می‌گوییم 600 موزه در کشور داریم اما 600 سایت موزه‌ای، صفحه اینستاگرام، کانال و شبکه‌ مجازی برای موزه نداریم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- رضا دبیری‌نژاد، معاون فرهنگی و رییس اداره موزه و موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک به مناسبت روز جهانی موزه و میراث فرهنگی می‌گوید: فضای مجازی یا فضای فناوری اطلاعات الکترونیک یک ابزار است و همان‌طور که در ابزار دیگر می‌تواند خاصیت‌ها و فایده‌هایی دارد در این حوزه هم موزه‌ها می‌توانند افزون از استفاده از فیلم، صدا، بروشور و کاتالوگ از این فضا هم می‌توانند استفاده کنند. ویژگی این فضا این است که بعضی از محدویت‌های فیزیکی را ندارد و بی‌زمان است و می‌تواند گستره طولانی مدت را داشته باشد و دست به دست شود و بی‌مرز است و وقتی اینجا تولید می‌شود در کشورهای دیگر هم می‌تواند همزمان دریافت شود.

نکته مهم این است که وجه تعاملی دارد و می‌توانند مخاطبان نظر بدهند و آن را به چالش بکشند و با همین کامنت دادن و با مشارکت دادن مخاطبان امکان چندصدایی شدن و دموکرات شدن و فعالیت بیشتر موزه‌ها مطرح می‌شود. وجه گفت‌وگو را ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که یکسویه حرف نزنیم و تک‌گویی نکنیم و ذهن و روایت‌های خودمان را به دیگران تحمیل نکنیم و روایت‌هایی که ما نمی‌توانیم بگوییم مخاطبان بگویند و این به فعالیت بیشتر موزه‌ها کمک می‌کند.

وجه تعاملی در شبکه‌های مجازی کمک می‌کند مخاطبان به راوی موزه‌ها تبدیل شوند و دیدگاه، احساس و درک‌ شان تولید شود تجربه‌ای است که موزه‌ها می‌گویند و تجربه دیگر را مخاطبان می‌گویند و آن‌ها هم به راوی تبدیل می‌شود و اینجاست که روایت‌های شخصی و معاصر شکل می‌گیرد و از طریق مخاطبان گسترش پیدا کند و به ازای هر مخاطب می‌توانیم انواع روایت‌ها را داشته باشیم و روایت‌هایی را به زبان کودکان و قومیت‌های مختلف مطرح کنیم.

در شبکه‌های مجازی روایت یک طرفه نیست، فرد سلفی می‌گیرد و هشتک می‌گذارد و با طراحی و اپلیکیشن‌های مختلف می‌تواند عکس را دستکاری کند و با استکیر گذاشتن و طنز کردن مساله وارد جنبه‌هایی شود که اجازه می‌دهد روایت‌های شخصی شکل بگیرد و از این ساحت جدی بودن خارج شود. این فضا کمتر نگاه خشک و رسمی دارد و این تجربه‌ها باعث می‌شود از شکل و ساحت خشک خارج شود و شمایل تازه‌ای شکل بگیرد.

در این بحران کرونا برخی از موزه‌ها استکیر ساختند، موزه‌هایی بودند که پرسش مطرح می‌کردند و مسابقه مجازی می‌گذاشتند و مردم در این مسابقه‌ها شرکت می‌کردند. حتی گاهی به نقد هم کشیده می‌شد و این فرصت‌های جدیدی است که با رفتارهای قبلی فرق دارد. همان‌طوری که هر ژانری الفبای خود را دارد فضای مجازی هم الفبای خود را دارد و نمی‌توان هر رفتاری که در فضاهای دیگر مطرح می‌کردیم در این فضای مجازی ارایه دهیم. اگر قبلن متن خبر رسمی برای شیوه خبرگزاری‌ها مطرح بود در فضای مجازی دیگر آن جذابیت‌ها وجود ندارد. این‌جا هم طراح خاص خود را می‌طلبد.

نباید سطحی رفتار کرد هر مجرایی ادبیات و تکنیک‌های خاص خود را دارد این‌که چه هشتکی بگذاریم و چه استیکری بسازیم و این هم الفبای خود را دارد، همان‌طور که برای یک نمایشگاه پوستر منتشر می‌کردیم، برای فضای مجازی نیز باید از آدم‌های اهل آن استفاده کرد و این‌که یاد بگیریم وقتی مردم به شبکه مجازی موزه می‌آیند گویی وارد فضای موزه شده‌اند. اگر صفحه موزه‌ها را یک صفحه رسمی کنیم و تنها نقل قول رئیس موزه را بگذاریم فضای خسته‌کننده‌ای می‌شود زیرا مردم می‌آیند اشیای موزه‌ای را ببیند، باید این امکان را فراهم کنیم که در چه فضایی فعالیت می‌کنیم.

پیش‌تر مدیا یک امر تفریحی بوده و هیچ‌وقت یک امر جدی نبوده است و اکنون داریم با این فضا آشتی می‌کنیم و جدی‌تر در این فضا فعالیت می‌کنیم و این مهمترین ضرر و خسارت این حوزه بوده است. اکنون می‌بینیم مراکز و نهادهای رسمی دنیا صفحه دارند که نه تنها اخبار می‌گذارند بلکه جریان‌سازی نیز می‌کنند و گفتمان‌های فرهنگی و ورزش‌‌های فرهنگی خود را به دیگران نیز منتفل می‌کنند. ما هم باید بیان و روایت‌ و سرمایه‌های فرهنگی خود را به دیگران منتقل کنیم و باید ژانر آن را نیز یاد بگریم که اگر این مساله را یاد نگیریم نه تنها پاسخ مثبت نمی‌دهد بلکه جواب معکوس نیز می‌دهد و ما ایجاد دافعه کرده‌ایم. انتشار یک تصویر اشتباه می‌تواند پیامدها و دافعه‌هایی داشته باشد که تا مدت‌ها باید پاسخ‌گوی آن باشیم.

فعالیت در فضای مجازی تحمل و صبر می‌خواهد و باید در گفت‌وگو صبور باشیم و تحمل نقد نیز یکی دیگر از مسایلی است که باید در نظر بگیریم. هنگامی که کامنتی گذاشته می‌شود و یا لایو پخش می‌شود باید بپذیریم که نقد شویم و وقتی در این موضوع را می‌بندیم یعنی راه انتقاد را می‌بندیم و به تک صدایی برمی‌گردیم، گویی فضای دموکرات را می‌بندیم و می‌گوییم حاضر نیستیم شنونده باشیم و این مساله می‌تواند دیدگاه‌های منفی را مطرح کند. شاید یک کارشناس متخصص بیرونی سخن‌های ما را نقادی کند و ما باید این مساله بپذیریم.

نکته دیگر این است که پیشتر با این مساله آشنایی نداشتیم، بنابراین بسترهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری را نیز در اختیار نداریم. ما می‌گوییم 600 موزه در کشور داریم اما 600 سایت موزه‌ای، صفحه اینستاگرام، کانال و شبکه‌ مجازی برای موزه نداریم، حتی یک سایت که معرف همه موزه‌های کشورمان باشد نیز نداریم. در تجربه کرونا متوجه شدیم که بسیاری از موزه‌های کشور نه تنها صفحه و امکانات ابزاری ندارند بلکه دسترسی به اینترنت هم ندارند. امروزه در همه خانه‌ها اینترنت وجود دارد و این‌ بسیار زشت است که موزه‌ها دسترسی به اینترنت ندارند.



وقتی یک نهادی می‌خواهد در فضای مجازی موزه فعالیت کند باید بتواند یک تصویر مناسب و خوب را نشان دهد و چه بسا ارایه یک عکس ضعیف می‌تواند سطح موزه‌های ما را به جهانیان نشان دهد، هر چند ما محدویت‌های سیاسی و عرفی و ترس از فضای مجازی داریم و گاهی پاسخ معکوس می‌گیریم اما باید بدانیم که دسترسی به مخاطبان فرامرزی و ارتباط با آن‌ها کمک می‌کند موزه‌ها را در عرصه جهانی مطرح کنیم و ما اگر خود را محدود کنیم باز داریم در این فضا هم همه امکانات را نادیده می‌گیریم و برای خود جزیره ایجاد می‌کنیم و دور خود حصار می‌کشیم و رفتارهای چندگانه دموکراتی را پس می‌زنیم. 

وقتی در شرایط بی‌مکان قرار می‌گیریم موزه شبانه روز ندارد و باید ابزار بی‌زمان بودن را فراهم کنیم. بسیاری از موزه‌های تخصصی افرادی آنلاین دارند که دایما در حال گفت‌وگو کردن هستند وقتی فردی بیرون از مرزهای ایران درخواست اشیای موزه‌ای می‌کند می‌توان از این طریق پاسخگویی کرد. می‌توان زمینه‌های پژوهشی را برای این مساله مطرح کرد و با ارایه برنامه‌هایی برای ورکشاپ‌های مجازی و بروشورهای مجازی جبران کمبودهای مالی موزه را کرد. بازدیدکننده‌ها می‌توانند مبلغ‌های موزه شوند و یاوران و دوستدارن موزه همین مخاطبان هستند که از طریق این هشتک‌ها و استوری‌ها دیده می‌شوند، حتی نظراتی که بر آثار موزه‌ای می‌دهند می‌تواند موزه‌ها را تقویت کند و به سرمایه‌های موزه‌ای تبدیل شوند، مخاطبان و مبلغان موزه سرمایه‌های موزه هستند و می‌توان همواره با این افراد در ارتباط بود و با آن‌ها کار کرد.

گاهی ما متوجه این سرمایه‌ها نیستیم و راحت از کنار این‌ها می‌گذریم و تبدیل به یک آمار کمی می‌‌شویم مثل بازدیدکننده‌هایی که فقط رقابت‌ می‌کنند، آمار بازدید و تعداد فالورها مهم نیست بلکه این مهم است که چقدر از این فالورها بهره‌برداری می‌کنیم و چه سودی به موزه می‌رسانیم و ما نیز چه سودی به آن‌ها می‌رسانیم که آیا آن‌ها مخاطبان جدی و پیوسته ما هستند یا نه؟ باید تلاش کنیم که ادبیات این حوزه را بیاموزیم و این حوزه را جدی بگیریم زیرا ما تازه این فضا را تجربه می‌کنیم نباید بگوییم که این مساله تمام شده بلکه تازه آغاز شده است. همچنین به تقلید نپردازیم و سطحی به آن نگاه نکنیم که این هم یکی از بلاهای این حوزه است. انجام یک کار دقیق ماندگار بیشتر اثربخش است و این فضا امکان بسیاری از فرصت‌ها و شعارها را می‌دهد. می‌توانیم گفت‌وگوی بین موزه‌ای ایجاد کنیم.

در تجربه اخیر دیدیم نمایشگاه‌های مشترک و گفت‌وگو و روایت‌های مشترک می‌تواند تجربیات را انتقال دهد، تجربه‌ها محصور به دیوار نیست بلکه کنار هم قرار گیرد و مجرای بزرگتری ایجاد می‌شود و روایت کامل‌تر و وسیع‌تری از فرهنگ، تاریخ و اقوام ارایه می‌دهد، حتی می‌توانیم خارج از روایت‌های رسمی به تناسب زمانه روایت‌های جدیدی بسازیم و از این‌که موزه‌ها نقش متکثرتر و متنوع‌تر ایفا کنند باید هم زیرساخت‌ها را ایجاد کنیم و هم از متخصصان این موزه استفاده کنیم.

این مساله امکان توانمندی و قدرتمندی به خود موزه‌دارها می‌دهد، اینکه اگر موزه‌های ما نحیف و ضعیف هستند و خوب حمایت نمی‌‌شوند ولی همان‌قدر که مخاطب یک موزه خود را راوی موزه بداند خود موزه‌دارها نیز می‌توانند اینجا نظرات و علایق خود را به‌کار بگیرند. موزه‌د‌ار به مفهوم اینکه باید در یک پست سازمانی باشد و در حدود آن چارچوب و شرط وظایف عمل کند نیست بلکه فراتر از آن است و می‌تواند بر مبنای تخصص، دانش و علایق جریان‌سازی کند و در این صورت می‌توانیم شاهد موزه‌داران جریان‌ساز و تاثیرگذار در فضای فرهنگی هم باشیم. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها