شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۳
جاناتان سویفت، نابغه‌ای مهجور نزد ایرانیان

جاناتان سویفت، طنزپرداز و مقاله‌نویس عصر کلاسیسم ادبیات و نویسنده‌ای است که خالق سبک ادبیات پادآرمانشهری در رمان است و در ایران بیش از هر چیز با «سفرهای گالیور» شناخته می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): برای دومین هفته از بررسی داستان‌نویسان بزرگ، به دوبلین(ایرلند) رفتیم. به سرزمینی که گویی خاک آن علی‌رغم مساحت اندک، قابلیت بالایی در پرورش بزرگان ادبیات داستانی دارد و چهره‌های بزرگی از جورج برنارد شاو و اسکار وایلد، تا جیمز جویس و ساموئل بکت را در بر می‌گیرد. به کسی که در دنیای ادبیات داستانی، با «رمان پادآرمانشهری» شناخته می‌شود یا شاید بهتر است بگوییم «رمان پادآرمانشهری» با او شناخته می‌شود. جاناتان سویفت طنزپرداز و مقاله‌نویس، از معدود چهره‌های ادبیات عصر کلاسیسم(قرن هفدهم) که علی‌رغم وزن بیشتر شاعران در این دوره، در کارنامه خود داستان هم دارد. آن هم رمانی ماندگار و الهام‌بخش مثل «سفرهای گالیور». برای بازخوانی سویفت، با دو تن از مترجمین آثار او «شیوا مقانلو»(مترجم سفرهای گالیور) و «فرزانه دوستی»(مترجم حکایت بانوی آزرده)، هم‌کلام شدیم.
 
کلاسیسم ادبی و اهمیت سویفت
سیروس شمیسا در کتاب خود «مکاتب ادبی» عصر کلاسیسم در ادبیات را در شمول اصول و قواعدی از این دست تبیین می‌کند: بیان صفات خوب بشری، پیروی یا شباهت با آثار کهن، عقل‌گرایی، آموزندگی و خوشایند بودن، سخن گفتن به مقتضای حال و مقام، حقیقت نمایی، رعایت وحدت موضوع و زمان و مکان، نبوغ و در نهایت زبان فاخر. نکته دیگری که در آثار این دوره به چشم می‌خورد و حد والای آن را می‌توان در قلم سویفت یافت، بیان مسائل به زبان طنز و مطایبه است. سویفت که تا مقطعی حالات جنون خود را به دست گرفته و آن را در عرصه طنز به کار بسته بود، با نبوغ اصلی خود در همین زمینه از طریق بیان سخنی، مقصود خلاف آن را هدف می‌گرفت. ویلیام بلیک(شاعر انگلیسی قرن 18 و 19) گفته است:‌ «شوریدگی عین زیبایی است.» و از این رهگذر می‌توان سویفت شوریده‌سر را خالق زیبایی‌ها دانست.
 
شیوا مقانلو درباره علت اهمیت سویفت در ادبیات می‌گوید:‌ «تاریخ ادبیات، هم از منظر ترجمه و تدریس، اهمیت ویژه‌ای دارد و باید به صورت تقویمی بررسی شود. بدون شناخت ادبیات کلاسیک، نمی‌توان درک درستی از شکل‌های جدیدتر آن داشت. سویفت هم از همین منظر مهم است که بخش عمده‌ای از آثار فانتزی و علمی-تخیلی امروز، ریشه در کار او دارد. سویفت مسائلی نظیر اختلاف طبقاتی و دعواهای سیاسی را با تخیل فوق‌العاده خود به تصویر کشیده است. این اثر در واقع نقدی است که می‌تواند همه موارد عدم توازن در جوامع را شامل شود. سویفت جسارت منحصر به فردی در تخیل به خرج می‌دهد. گر چه سفرهای گالیور برای کودک و نوجوان هم خواندنی است اما، خاصیتش این است که محدود به یک رده سنی نیست و در بزرگسالی هم ابعاد دیگری از آن قابل اکتشاف و فاقد تاریخ مصرف است.»
 
«سفرهای گالیور» و ابداع رمان پادآرمانشهری
وجه دیگر سویفت ابداع رمان پادآرمانشهری در داستان‌نویسی است که از زمان نگارش سفرهای گالیور(1726) تا نگارش اثر برجسته بعدی در این قالب، بیش از صد سال زمان می‌گذرد. رمان پادآرمانشهری به بیان اجمالی یعنی نمایش جامعه‌ای که در آن ویژگی‌های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی بر وفق مراد هیچ یک از ساکنین آن نیست. بعد از سویفت بزرگان بسیاری در قالب پادآرمانشهری، دست به نگارش رمان زدند که از جمله وارثان شاخص آن می‌توان به یادداشت‌های زیرزمینی/داستایفسکی، ما/زامیاتین، ۱۹۸۴ و مزرعه حیوانات/اورول، دنیای قشنگ نو/هاکسلی، محاکمه/کافکا و سالار مگس‌ها/گلدینگ اشاره کرد.
 
مقانلو درباره تاثیر سویفت در ادبیات جهان می‌گوید: «رمان «غول مدفون» اثر ایشی‌گورو را می‌توان اثری برجسته با الهام از کار سویفت دانست، یا دیگران نظیر بولگاکف در «برف سیاه» و «تخم‌مرغ‌های شوم». حتی این رد پا را می‌توان در آثار سینمایی مثل «سیاره میمون‌ها» هم دید که عملا قدرت و جایگاه اربابی در دست حیوان‌ها قرار دارد.»
 
فرزانه دوستی هم در همین رابطه می‌افزاید: «جاناتان سويفت بر زندگی و افکار خيلی از نويسنده‌های مدرن تاثير داشته، مثل جورج اورول. سويفت از دو نظر برای ما ادبياتی‌ها جذاب است. يکی اهميت تاريخی او چرا که در يکی از پرآشوب‌ترين دوره‌های انگلستان زندگي می‌کرده است. انگليسی‌ها همه تنش‌های دويست سال اخير جامعه ما را در سال‌های 1640 تا اوايل قرن هجدهم تجربه کرده‌اند و اين تجربه سياسي اجتماعی بسيار بسيار خواندني و آموختنی است.

سال‌هايی بوده که شاه خودشان را بيرون کردند، مملکت دچار سرگردانی سياسی بوده و چند دهه طول کشيده که به دوباره به آرامش برسند اما اين بار سلطنت را مشروطه مي‌کنند، حزب سياسي راه مي‌اندازند، چرخ مطبوعاتشان راه مي‌افتد، و از همه مهم‌تر مردم درمی‌يابند که به شعور و خرد جمعی و زبان صريح بی‌تعارف و کم تکلف نياز دارند تا به آرامش و صلح اجتماعی برسند. شخصيت بی‌نظير، پرشور و ماجراجوی سويفت برای من تصوير يک روشنفکر ايده‌آل است: کشيش بوده، در هردو حزب نوظهور انگلستان فعاليت داشته، طنزهای سياسی تندوتيز مي‌نوشته، شب‌نامه‌های بامزه می‌نوشته و سياست‌های اقتصادی انتقاد مي‌کرده، و از نظر تيپ‌شناسی به هنرمندان و روشنفکران دوران مشروطه ايران شبيه‌ است. اتفاقا به همين دلايل است که فکر مي‌کنم سويفت را بايد خواند.»

وی ادامه می‌دهد: «از نظر ژانر ادبی هم سويفت دستاوردهايی داشته، طوری که آثارش از بهترين نمونه‌های انگليسی satire يا جستار طنز محسوب مي‌شوند. سويفت رساله سياسی نوشته، دفاعيه‌های پرشور در رد يا قبول نهادهاي اجتماعی و مذهبی مثل کليساها نوشته، نامه‌های عاشقانه که در آن‌ها به معنويت و زيبايی پرداخته، به عنوان منشی يا دبير ديوانی جوابيه‌های تند سياسی تحرير کرده، حتي شعر هجويه مي‌نوشته، اما در همه اين‌ها طعنه و مطايبه عنصر ثابتی بوده، عنصري که از هجويه تا طنزهای سياه موقعيت تغيير کرده و مي‌شود گفت که به هرسه نوع آيرونی (Irony) يعني طنز کلامی، طنز موقعيت و طنز دراماتيک پرداخته است. در يک کلام، مي‌شود گفت که عيار جستار سياسی و طنز اجتماعی بعد از سويفت خيلي بالاتر رفت.»
 
 
اثر متقابل جنون سویفت و طنز در آثار او
در 1742 رسما اعلام شد که سویفت هفتاد و پنج ساله مشاعر خود را از دست داده است. گفته می‌شود مشکلی که کار سویفت را به اینجا رساند به گوش میانی او مربوط می‌شود که موجب می‌شده گاهی در عالم توهم، صدای زنگ ناقوس در سرش بپیچد و حس تعادلش را از دست بدهد.
 
فرزانه دوستی در این رابطه می‌گوید: «سويفت نزديک هشتادسال عمر کرد ولي نخستین نشانه‌های ناخوشی در جواني در او پيدا شد، سرگیجه‌های ناگهانی و وزوز گوش و کاهش شنوایی که گاهي زندگی و کار او را مختل می‌کرد و تا آخر عمر همراه او بود. در سال‌های آخر عمر نسبتا طولانی‌اش، مرگ و زوال درونمایه‌ی دایم آثارش بود. رفیقان و معاشران یکی یکی می‌مردند و او تنهاتر و ماخوليايی شده بود. در سال 1735 علایم بیماری در او شدت گرفت، دچار حمله شد و قدرت تکلم را از دست داد و می‌ترسید کم کم به جنون نیز مبتلا شود. در یکی از شعرهایش از این ترس  گفته که می‌ترسد مثل درخت، از سر شروع به مردن کند. دوستان نزدیک از زوال حافظه و عقل او در پیري حکایت دارند حتی ویل دورانت هم در کتاب خود حکایت جنون سویفت را آورده. به گفته‌ او در سال 1741 نگهبانانی برايش گذاشته بودند تا مانع آسیب رساندنش به خود یا دیگران شوند. به نظر من سرنوشت سویفت بسیار شبیه شخصیت گالیور در سفرهای آخرینش است، مردی دنیادیده اما تلخ‌کام که از ذات شرور بشر و ناکارآمدی جامعه‌ی انسانی نومید است و سال‌های آخر عمرش را در انزوا و جنون می‌گذراند.»
 
تاثیر سویفت بر ادبیات ایران
فرزانه دوستی در ارتباط با تاثیری که جاناتان سویفت بر ادبیات ایران گذاشته می‌گوید:‌ «نمی‌خواهم با قطعيت نظر بدهم، چون کساني که انگليسی خوب بلدند و با تاريخ ادبيات انگليسی آشنايی دارند، حتما او را خوانده‌اند يا درباره‌اش شنيده‌اند. مثلا «پيشنهاد متواضعانه» متنی است که در بيشتر جاهای دنيا جزو متون درسی انگليسی‌زبان‌هاست و ما هم در دوره کارشناسی ادبيات انگليسی در ايران هميشه می‌خوانيمش. اما تصور مي‌کنم که بيشتر نويسندگان ايرانی به دلايل اجتماعي، فرهنگی و سياسی مطالعات گسسته‌ای از ادبيات جهان دارند، و در هر دوره تحت تاثير جرياناتی، فقط با بخش خاصی آشنا شده و از همان تاثير گرفته‌اند.

ما در ايران تا سال‌ها تحت تاثير فرهنگ فرانسوی بوده‎ايم و مترجمان ما ادبيات فرانسوی ترجمه مي‌کردند. آن‌قدر که با آثار قرون هفدهم و هجدهم فرانسه آشناييم، با آثار قرن هجدهم انگلستان يا آمريکا آشنا نيستيم. بعدها هم که به دلايل سياسی با فرهنگ و ادب اين دو کشور تازه به قدرت رسيده بيشتر معاشرت پيدا کرديم، شايد مجبور بوده‌ايم از رمانتيسيسم قرن نوزدهم انگليسي و آمريکايي شروع کنيم که انصافا جريان همه‌گير و جهان‌شمول‌تر و ماندگارتري بود و دستاوردهاي سده‌هاي قبلی را در محاق برد، چون مفاهيم فردگرايی، تجربه معنوي بي‌واسطه و آزادی اجتماعي را برای مردم به ارمغان آورد و راه فرهنگ را به سوی تجدد هموارتر کرد. اگر از من بپرسيد، نويسندگان ما رمانتيسيسم به بعد را هم خوانده‌اند، هم تاثير گرفته‌اند چون نياز اجتماعی‌شان بوده است. کتاب «سیر رمانتیسم در ایران از مشروطه تا نیما» اثر دکتر مسعود جعفری اين تاثير و تاثرات را برايمان توضيح مي‌دهد. اما قرون هفدهم و هجدهم انگليس جزو حلقه‌های مفقوده مطالعات ايرانی‌ها است. به دلايل مختلفی ديگر وقتش است به سراغشان برویم.»
 
سویفت مهجور در ایران
علی‌رغم جایگاه والا و جهانی سویفت، آنچه از او در ایران شناخته می‌شود، چندان چشم‌گیر نیست و فراتر از «سفرهای گالیور» نمی‌رود.
 
فرزانه دوستی در این رابطه می‌گوید: «ما در ايران مدرن‌ها را مي‌خوانيم و حوصله‌ قديمی‌ها را نداريم، يک دليلش زبان سخت قديمی است. سويفت را فقط با فيلم و انيمشين‌‌ «سفرهاي گاليور» مي‌شناسيم که به نظر من نسخه‌اي تحريف‌شده، فانتزي و کودکانه از اصل کتاب ارائه مي‌دهد. «سفرهای گاليور» يک رمان گمانه‌زن کاملا فلسفی است، شکاکانه ذات انسان را شر محض مي‌بيند، غرور و منيت انسان را به سوال مي‌گيرد، و حتی می‌شود گفت نقدی است بر ناکارآمدی عصر خردگرایی و روشنگری اروپایی. در سفرهای سوم و چهارم واقعا تلخ مي‌شود و کار گاليور به جايي می‌رسد که از هر اجتماع انسانی دوری مي‌کند و حيوانيت نجيب را به شرارت انسانی ترجيح مي‌دهد. اما خوب، کمتر کسي کتاب را مي‌خواند، شايد چون مترجمان بلندقامت در دهه‌های گذشته به او نپرداخته‌اند.»
 
مقانلو نیز درباره مهجور ماندن سویفت در ایران می‌افزاید: «این مساله، افسوس بزرگی را برایم تداعی می‌کند. مسیر داستان‌نویسی ما به نحوی پیش رفت که ادبیاتی متفاوت با فضای ادبیات رنگین و پرشور نویسندگان نئوکلاسیک مثل سویفت را تجربه کردیم. در واقع می‌توان گفت نگاه به ادبیات فانتزی در ایران به نوعی تحقیرآمیز بود و آن را منحصر به کودکان می‌دانست. حال امروز شاهد این هستیم که این دنیای فانتزی از طریق فیلم‌های سینمایی، بازی‌های کامپیوتری و انیمیشن‌ها مجدد ظهور کرده‌است، در حالی که علی‌رغم اقبال بسیار، از خاستگاه آن که همین نوع ادبیات بوده غافل هستیم.»
 
 

ترجمه آثار سویفت در ایران
فرزانه دوستی در باب ترجمه‌های مختلف از آثار سویفت می‌گوید: «از میان آثار جاناتان سویفت، فقط «سفرهای گالیور» بخت‌یار بوده تا فارسی شود، آن‌هم چندین بار و به چرخش قلم‌های گوناگون. قدیمی‌ترین نسخه‌ی کتاب، «تفصیل مسافرت‌ گولی‌ور در مملکت لی لی پوت» است که علیرضای مترجم السلطنه به فارسي برگردانده و در سال ۱۳۱۹ چاپ سنگی شده است. اين نسخه ناياب است. بعد از آن منوچهر امیری است به سفارش بنگاه ترجمه و نشر کتاب آن را ترجمه می‌کند که در سال 1335 منتشر و بعد از آن بارها به تجدید چاپ شده. متاسفانه اصل ترجمه را نديده‌ام و از اصالت ترجمه‌‌هاي بعديِ اين کتاب بي‌اطلاعم. بعد از شش دهه، يک کتاب ديگر سويفت با عنوان «نبرد کتاب‌ها» با ترجمه‌ی محمدرضا پورجعفری (نشر نیکا: 1390) منتشر شده. اين کتاب ماجراي کل‌کل دو شخصيت فرهنگي مهم است بر سر تاريخ آموزش انگلستان که به طنز و مطايبه نوشته شده. اخيرا استاد حسين معصومي همدانی ترجمه‌ نفيسی از تک‌جستار «پيشنهاد متواضعانه» در مجله «نگاه نو» منتشر کرده‌اند که به لحن و سبک سويفت بسيار نزديک است و فارسی بی‌عيبی دارد و کار من را سخت‌تر کرده است.»
 
جایگاه جاناتان سویفت
در نهایت امر، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که گر چه از جفری چاسر، ویلیام شکسپیر به‌عنوان بزرگان طنز در ادبیات انگلیسی یاد می‌شود اما این چهره‌ها طنزی تحت کنترل دارند. در حالی که طنز سویفت، گاهی از اختیار او خارج می‌شود و سر به ناکجا می‌گذارد که همین وجه تمایز اوست.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها