سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۶
احسان طبری از مهمترین طلایه‌داران تاریخ‌نگاری چپ در ایران است

اگر چه برخی از تاریخ‌پژوهان با آراء و دیدگاه‌های مارکسیستی و تک خطی احسان طبری مخالفت داشته‌اند اما از نوع تاریخ‌نگاری و شیوه مراجعه وی با تاریخ تاثیر پذیرفته‌اند. از این رو احسان طبری را از مهمترین طلایه‌داران تاریخ‌نگاری چپ در ایران دانست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، احسان طبری، نظریه‌پرداز برجسته مارکسیسم ـ لنینیسم، ایدئولوژیست ارشد و عضو کمیته مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران در سال‌های انقلاب ایران بود. او نهم اردیبهشت 1368 درگذشت.

 نقش احسان طبری در عرصه تاریخ‌نگاری ایران را از دو جنبه متفاوت می‌توان ترسیم کرد: نخست این‌که تاثیرپذیری او از مکتب مارکسیسم، موجب شد تا تمام سعی خود را برای تحلیل پدیده‌های تاریخی، در چارچوب ایدئولوژی متبوع خود به‌کار بگیرد، در نتیجه این نگرش جزم‌گرایانه او، سبب عدم توجهش نسبت به برخی واقعیت‌ها شد. تاکید بیش از حد بر موضوع اقتصاد به عنوان زیربنا در تحلیل‌های تاریخی، طبری را بدان جهات سوق می‌داد که بسیاری از حقایق جامعه ایران را در ادوار تاریخی، عمدا یا سهوا نادیده انگارد. اما این فقط یک روی سکه فعالیت طبری در عرصه تاریخ‌نگاری را نشان می‌دهد. این سکه روی دیگری هم داشت، که تاکنون کمتر کسی به آن توجه کرده است و جنبه دوم تاریخ‌نگاری وی را دربرمی‌گیرد. احسان طبری اگر چه به معنای واقعی کلمه یک مورخ نبود و خودش نیز بدان اذعان داشت اما او را می‌توان از طلایه‌داران تاریخ‌نگاری علمی در ایران به شمار آورد.

او نه تنها سعی کرد تا تاریخ ایران را براساس یک نظریه علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و علل پدیده‌ها را از دیدگاه خود کشف کند، بلکه نظرات او در زمینه روش تاریخ‌نگاری و توجه‌اش به جامعه شناسی تاریخی که در آن برهه زمانی هنوز در ایران چندان شناخته شده نبود، امری بدیع به‌شمار می‌آمد. میزان اهمیت احسان طبری در تاریخ‌نگاری ایران، زمانی محسوس و ملموس‌تر خواهد شد که این نکته را در نظر بگیریم که خیلی از پژوهندگان تاریخ که با آثار او ارتباط برقرار کرده‌اند، اگر چه با آراء و دیدگاه‌های مارکسیستی و تک خطی او مخالفت داشته‌اند اما از نوع تاریخ‌نگاری و شیوه مواجهه وی با تاریخ تاثیر پذیرفته‌اند. در مجموع باید احسان طبری را از مهمترین طلایه‌داران تاریخ‌نگاری چپ در ایران دانست.

طبری در آثار خود تاکید زیادی در به‌کارگیری اسناد و مدارک و فکت‌ها دارد و معتقد است هرگونه نتیجه‌گیری یا تعمیمی باید براساس آن‌ها انجام شود و خود را ملزم به انجام آن می‌داند. او در مقدمه کتاب «فروپاشی نظام سنتی و زایش سرمایه‌داری» در این باره می‌گوید که قبل از هر گونه تعمیم و استنتاجی نخست همه پژوهش‌ها و اسناد و مدارکی را که درباره موضوع معین در دست داشته بررسی کرده و تحلیل‌های دیگران را هضم کرده و سپس کوشیده است تا از طریق بازاندیشی در مسایل بررسی شده، نگرش خویش را از مساله یا دوران مورد بحث به‌دست دهد، با این قصد که در جهت درک ژرف‌تر سرشت تاریخی مسائل و جای آن‌ها در ریشه تاریخی حوادث و نیز نشان دادن منظره کلی حرکت تکاملی تاریخ در دوران معین، گامی ولو کوچک به پیش برداشته باشد.

طبری نگارنده تاریخ مردم است و چندان به تحولات سیاسی و پژوهیدن حول شخص شاه و درباریان اهمیت نمی‌دهد، بلکه تحت رویکرد مارکسیستی‌اش آنچه نزد او مهم است، زندگی خلق و توده‌ها هستند. به‌زعم این متفکر مارکسیست، تاریخ را نباید به مثابه روند مکرر روی آوری به «منجیان خیالباف، ورشکست آرزوها و تکرارها سراب‌ها و فریب‌ها» دید، بلکه تاریخ پویه مداوم ولی دشوار و گاه مکرر در مکرر خلق‌ها به سوی هدف‌هاست.



احسان طبری، مهم‌ترین تئوریسین مارکسیسم به ویژه حزب توده در ایران بر کتاب بررسی انتقادی «تاریخ نوین ایران» تألیف مورخ شوروی «میخائیل سرگه‌یویچ ایوانف» که در سال 1366 به رشته تحریر درآمده، نقدی نوشت. رسول جعفریان، استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران و رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بر این مقاله مقدمه‌ای نگاشته و در آن ضمن معرفی احسان طبری و شرح آشنایی وی با  تاریخ ایران به ویژه تاریخ تفکر، عنوان می‌کند که طبری این مقاله را در زندان نوشته است، طبری که در زندان فرصت مطالعه آثار اسلامی را به دست آورد، بر اساس آنچه در کژراهه نوشته و نیز آنچه در این نوشته‌ها آمده است، تلاش کرد تا خود را از حصار اندیشه‌های دگم مارکسیستی درآورد و تحلیل‌های منطقی‌تری نسبت به تاریخ ایران داشته باشد.

جعفریان می‌نویسد: «احسان طبری که بعد از تقی ارانی، مهم ترین تئوریسین مارکسیسم به ویژه حزب توده در ایران بود، پس از دستگیری جمعی توده‌ای‌ها در سال 62 در زندان اظهار توبه کرده و آثاری در نقد رفتار حزب توده و اندیشه‌های مارکسیستی نوشت. کتاب کژراهه او مهم‌ترین اثری است وی در این دوره نوشت. وی علی القاعده آثار دیگری نیز نوشته است که هر کجا نگه داری می‌شود الزاما ‌باید حفظ و نشر شود. این در شرایطی بود که کیانوری در زندان جمهوری اسلامی، هیچ گاه مسلمان نشد و تا آخر روی دیدگاه‌های مارکسیستی خود باقی ماند.

طبری با تاریخ ایران به ویژه تاریخ تفکر در ایران آشنا بود و سالها به نگارش آثار و مقالات و کتابهایی مبتنی بر دیدگاه های مارکسیستی به تحلیل تاریخ تفکر در ایران می‌پرداخت. تسلط دگماتیسم بر ذهنیت مورخان و متفکران مارکسیسم بر طبری نیز تأثیر گذاشته و او نیز غالب آنچه را که در ایران گذشته بود بر همان مبنا تحلیل می‌کرد.

طی سال‌های پس از انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917، ایرانشناسان مارکسیست شوروی، آثار فراوانی درباره تاریخ ایران نوشتند که بسیاری از آنها به فارسی ترجمه شده و منتشر شد که از آن جمله کتاب «تاریخ نوین ایران» بود که مکرر به چاپ رسید.

طبری که در زندان فرصت مطالعه آثار اسلامی را به دست آورد، بر اساس آنچه در کژراهه نوشته و نیز آنچه در این نوشته ها آمده است، تلاش کرد تا خود را از حصار اندیشه های دگم مارکسیستی درآورد و تحلیل‌های منطقی‌تری نسبت به تاریخ ایران داشته باشد.

ممکن است اظهار شود که این نوشته‌ها، به دلیل آن که در زندان نوشته شده، اعتبار چندانی ندارد. در این باره باید گفت، نقد حاضر، یک نقد سیاسی نیست که چنین تردید‌هایی در باره آن روا باشد، بلکه یک نقد فکری است. بدین معنا که وی در نقد نوشته های ایوانف، به ارائه استدلال و تحلیل پرداخته و تلاش می‌کند تا در یک بستر فکری، پرده از کج فهمی‌ها و تحلیل‌های یک سویه مارکسیستی ایوانف بردارد. ما آزاد هستیم استدلال‌های او را بشنویم و با معیارهای علمی و منطقی سنجیده، آنچه را مقبول است پذیرفته و آنچه را نامقبول است به دور بریزیم.

اهمیت این نوشته‌ها در نقد تفکرات تاریخی روس‌های ایران‌شناس، از آن روست که به قلم یکی از قهارترین نویسندگان مارکسیست در ایران نوشته می‌شود. احسان طبری، فردی پرمطالعه و آشنای با تاریخ و فرهنگ ایران بود و به لحاظ نگارشی نیز مردی توانا به شمار می‌آمد.

داده‌های تاریخی وی در اینجا، مثل هر نوشته دیگری، می‌تواند مورد نقادی قرار گیرد. این محتمل است که در سال 1366 ش که وی این نقدها را نوشته، نمی‌توانسته است منابع و مصادر کافی در اختیار داشته باشد. لذا در یاد از برخی از اسامی به خطا رفته و این امر طبیعی است. وی در یک جا به صراحت می‌نویسد: «متأسفانه در این لحظه اینجانب به مدارک مختلف دینی و تاریخی دسترسی ندارم و مجبورم به اجمال و احتمال بپردازم».

طبری مهم‌ترین آسیب نوشته‌های تاریخی که در باره تاریخ معاصر ایران نوشته شده را «پیشداوری»های فکری دانسته، می‌نویسد: «آن کسانی که تا به حال تاریخ مشروطیت را نوشته‌اند، خواه خارجی و خواه ایرانی، افرادی بودند که از پایگاه‌های فکری و پیشداوری‌ها و سبق ذهن‌های خود به حوادث نگریستند.» 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها