سیدمهدی نوریان گفت: سعدی در شعر و نثر، به بالاترین حد ممکن رسید؛ او در قلمرو ادبی و غزل فارسی او یگانه و منحصربهفرد است.
او سخن را طبق کلاسهای درسی خود و مانند همیشه با شعری از سعدی از غزل 44 آغاز کرد:
بوی گل و بانگ مرغ برخاست/ هنگام نشاط و روز صحراست
فراش خزان ورق بیفشاند/ نقاش صبا چمن بیاراست
ما را سر باغ و بوستان نیست/ هر جا که تویی تفرج آنجاست
گویند نظر به روی خوبان/ نهی است نه این نظر که ما راست
در روی تو سر صنع بی چون/ چون آب در آبگینه پیداست
وی در ادامه با اشاره به ویژگیهای موسیقایی زبان شعری سعدی، گفت: مناسبترین غزلها برای موسیقی و ساز ایرانی، شعر سعدی است. تمامی استادان آواز اکثر شعرهایی که انتخاب کردند غزلهایی از سعدی در میان آن هست. برای نمونه مرحوم تاج اصفهانی بیشترین غزلی که خوانده در دستگاه همایون از سعدی است:
از تو با مصلحت خویش نمیپردازم/ همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی/ ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم
این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان ادامه داد: سعدی، همواره و در طول زندگی مرد متشرع و دینداری بوده است. او بزرگترین معلم زبان فارسی است و هرکس بخواهد درباره فارسی بنویسد، باید ابتدا با سعدی انس بگیرد و از ادبیات واژگان او استفاده کند تا فارسی اصیل در ذهنش رسوخ کند.
نوریان با اشاره به زبان سعدی گفت: هر نویسندهای برای بهتر نوشتن باید شعر سعدی را از بر باشد تا زبانش گویا و گنجینه ادبش ماندگار شود.
وی ادامه داد: مقام سعدی تا آنجاست که گلستان سعدی از همان ابتدای نگارش کتاب درسی بوده و هر سخنوری که قلمی در دست گرفته از شعر گفتن او بهره برده است.
نوریان درباره ویژگیهای منحصر به فرد شعر سعدی گفت: خصوصیت منحصربهفرد سعدی این است که هم در نثر و هم در سرودن شعر به بالاترین حد ممکن ادبی رسیده است. نثرنویسان زیادی داشتیم که نتوانستند شعر خوب بگویند و مصداق برعکس آن نیز شاعرانی بودند که در نثر توانا نبودند اما سعدی به بالاترین حد ممکن از شعر و نثر رسید و در قلمرو ادبی یگانه و منحصربهفرد است. همهچیز در آثار او پیدا میشود از شور و شیدایی وصف طبیعت تا هرچه فکرش را بکنید در آثار سعدی هست. هنرمندانی مثل او تا ابد جاودانهاند و مرگ جسمانی آنها باعث مرگ واقعی آنها نیست.
این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان ادامه داد: تا زمانی که به زبان فارسی تکلم میشود، سعدی هم زنده است: سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند. شعر فارسی شروعش با مدیحهسرایی و قصیدهسرایی در مدح پادشاهان بود اما سعدی راه خود را در شاعری رفت. مناسبترین شعرها برای آواز در دستگاه ایرانی شعر سعدی است. او پادشاه و خسرو ملک سخن است. دریغ است که به قول خود سعدی «ذوالفقار علی در نیام و کلام سعدی در کام باشد.»
وی ادامه داد: نخستین کتابی که از زبان فارسی به لاتین ترجمه شد، آثار سعدی بود و مثل متنی مقدس زبان به زبان چرخید، در سال 1650 میلادی، نیمه قرن 17 میلادی یعنی 270 سال پیش مرتب و بهسرعت به زبانهای دیگری ترجمه شد. هیچ اسم مشهوری در ادبیات جهان نیست که بیتأثیر از سعدی باشد، و تمام چهرههای بزرگ از مولیر، لافونته، آندره ژید تا آراگون و بسیاری از چهرهها تحت تأثیر سعدی بودند. جمله سعدی در گلستان که «همهکس را عقل خود به کمال گراید و فرزند خود به جمال» در همه زبانهای زنده دنیا تأثیر گذاشته است. اقسام چیزها در این دنیا باعث رشک است غیر از عقل افراد. چون همه در مورد عقل هیچکس غبطه نمیخورد وهمه خود را عقل کل میپندارند. در کتاب دکارت نیز همین معنی را بهوضوح میبینیم.
نوریان با اشاره به وضعیت فعلی دنیا و قرنطینه بیان کرد: در همین روزهای فراگیری بلای کرونا بارها شنیدیم سران کشورها وقتی صحبت کردند به شعر سعدی که «بنیآدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند» اشاره شد و امروز این یعنی جهانشمولی سعدی چقدر فراگیر است و مصداق دارد. نادره گویان جهان همه خامه و قلمبهدست گرفتند و سخن سعدی را ثبت و از او استفاده میکنند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان سخنان را هم درباره بوستان سعدی با این شعر آغاز کرد: بوستانش که خزان را نبود در آن راه / روز هر روز از آن میوه نوبر گیرند/ از غزلهای روانپرور او زندهدلان/ رقص در پای خم و بر سر مِنبر گیرند.
نوریان سپس افزود: درواقع هر باغ و بوستان خزان و پاییزی دارد، درختان عریان میشوند اما بوستان سعدی خزان ندارد و مطالبی در بوستان او میبینیم که با تازهترین و نوترین مطالب جهانی تطبیق دارد. در همین روزها مرتب میگویند حیوانات بیچاره در اثر کرونا گرسنهاند؛ سعدی هشتصد سال پیش میگوید:
یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت
کله دلو کرد آن پسندیده کیش
چو حبل اندران بست دستار خویش
به خدمت میان بست و بازو گشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
که داور گناهان از او عفو کرد
الا گر جفاکاری اندیشه کن
وفا پیش گیر و کرمپیشه کن
از این نمونههای احسان به حیوانات در دیوان سعدی زیاد است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: شاگردان من بارها از زبان من شنیدهاند که هر ایرانی فرهیختهای باید کتاب «از سعدی تا آراگون» تألیف جواد حدیدی استاد درگذشته زبان فرانسه در دانشگاه مشهد را بخواند که در مرکز نشر دانشگاهی منتشر شد و کار بسیار ارزشمندی است.
نوریان در رابطه با علت انتخاب یکم اردیبهشت بهعنوان روز سعدی ادامه داد: علاقه عزیزان ادبیات دوست به شیخ اجل سعدی منحصربهفرد است و واقعا این درجه از انساندوستی در آثار سعدی دلیل این اشتیاق است و هرچه در وصف بوستان بگویند کم است. زندهدلان رقص در پای خم و منبر گیرند از ذوق شعرهای سعدی و عادی است که تا این اندازه نسبت به این شاعر بزرگ علاقه دارند. اما مسئله اینجاست که اول اردیبهشت روز تولد سعدی نیست، در آن زمانه نه شناسنامهای نه ثبت احوالی بوده و سعدی مثل همه نوزادان آن زمان سال تولدش بهدقت مشخص نیست. حدس تاریخدانان برای تولد وی بین سال 600تا 604 است و روز تولد مشخصی ندارد.
این استاد ادبیات فارسی درباره اوج هنر سعدی ادامه داد: اوج هنر سعدی در غزلهای او است. سعدی غزل فارسی را به قلهای برد که دست هیچکس به آن نمیرسد. حافظ اگر توانست بعد از سعدی به چنین مقام والایی از غزل دست پیدا کند، نبوغی منحصربهفرد داشته و این امکان هرگز آسان نبوده است که بعد از سعدی شاعری غزل بگوید و این عظمت را بیاید. حافظ مقلد صرف نبوده و در کار خود به بالاترین حد رسیده است.
نوریان گفت: چون در تألیف گلستان صحبت از اول اردیبهشت شد، ادبا متناسب دیدند در تقویم از سال 1381 اول اردیبهشت روز سعدی باشد و در شیراز و محافل ادبی دانشگاهها مجالس و جشنهایی برای بزرگداشت او دارند. اینکه اول اردیبهشت روز سعدی است، به تألیف گلستان برمیگردد که میفرماید اول اردیبهشت جلالی گلستان را تألیف کردم. حالا چرا جلالی، چون قبل از حکیم عمر خیام در محاسبه سال شمسی خطا صورت گرفته بود و خیام و چند نفر از بزرگان تقویم را اصلاح و بادانش شگفتانگیز طوری تحویل سال و انتقال خورشید از حوت اسفند به حمل فروردین و تحویل سال را با دقت محاسبه کردند که درهر سیوسه هزار سال این تاریخ شاید دگرگون شود. چون ملکشاه لقبش جلالی بوده، تقویم نیز به جلالی معروف شده بود.
وی درباره سنگ بنای سعدی افزود: قصیدهای هست که استاد صورتگر که استاد مسلم زبان انگلیسی و ادبیات فارسی من نیز بود، حدود سال 1331 یعنی 68 سال پیش که بنای تربت سعدی گذاشته شد، نوشت و سنگ بنا افتتاح شد:
صبح کاین چادر نیلی ز فلک برگیرند/ سیهی را اثر از صفحه خاور گیرند
هنری مردم دانا چو به بستان آیند / مجلس انس بهآیینتر و بهتر گیرند
خسرو ملک سخن آنکه زبانش را خلق/ تالی تیغ شرارافکن حیدر گیرند
بهر ثبت سخنش نادره گویان جهان / همه چون مکتبیان خامه و دفتر گیرند
نوریان در ادامه افزود: همچنین دکتر مظاهر مصفا که هنوز داغدار مرگ او هستیم، شاعر قصیدهسرا و انسانی والا به تمام معنی و عاشقترین عاشقان سعدی بود. عشق من به سعدی از تأثیر کلام دکتر مصفا است و همچنین دیگر عاشق واقعی سعدی شادروان دکتر محمدجواد محجوب بود که در خاطر دارم در یک بعدازظهر اردیبهشتی که با او درس داشتیم، باران آمد و درختهای دانشگاه تهران را بهاری کرد. دکتر محجوب وارد کلاس شد و گفت: در این هوا من تنها و تمام مدت میخواهم غزل سعدی از حفظ بیوقفه برایتان بخوانم. بعدها که دکتر محجوب در دیار غربت بودند و سرنوشت ایشان را دور از وطن کرد، با چشم اشکبار غزل سعدی را میخواندند: خرم آن بقعه که آرامگه يار آنجاست
راحت جان و شفاي دل بيمار آنجاست
من در اين جاي همين صورت بي جانم و بس
دلم آنجاست که آن دلبر عيار آنجاست
تنم اين جاست سقيم و دلم آنجاست مقيم
فلک اين جاست ولي کوکب سيار آنجاست
آخر اي باد صبا بويي اگر مي آري
سوي شيراز گذر کن که مرا يار آنجاست
درد دل پيش که گويم غم دل با که خورم
روم آن جا که مرا محرم اسرار آنجاست
نکند ميل دل من به تماشاي چمن
که تماشاي دل آنجاست که دلدار آنجاست
سعدي اين منزل ويران چه کني جاي تو نيست
رخت بربند که منزلگه احرار آنجاست
نظر شما