دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۷
«روزی روزگاری» همانند شاهنامه فردوسی، غزلیات حافظ و رباعیات خیام است

کتاب «سکه تقدیر» تحلیل زیبایی‌شناسی سینمای دینی بر سریال «روزی روزگاری» است که نویسنده آن نعمت‌الله سعیدی این سریال را از نظر کارکرد همانند همانند شاهنامه فردوسی، غزلیات حافظ و رباعیات خیام می‌داند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اوایل دهه هفتاد سریالی به نام «روزی‌ روزگاری» از شبکه یک سیما پخش می‌شد که داستان راهزنی به نام مرادبیگ را روایت می‌کرد. این فرد در نزاعی با راهزنانی دیگر مجروح شده و به واسطه خانواده‌ای روستایی از مرگ نجات پیدا می‌کند؛ حین زندگی با این روستاییان تحولاتی عمیق در زندگی او رخ می‌دهد و در ادامه روند داستان به مرور زندگی مرادبیگ متحول شده و به فردی صالح تبدیل می‌شود. این فیلم را امرالله احمدجو کارگردانی کرده و نویسندگی فیلمنامه‌اش را نیز بر عهده داشت؛ «روزی‌ روزگاری» از همان ابتدا مورد استقبال مخاطبان واقع شد به گونه‌ای که بارها بازپخش شد و بسیاری از دیالوگ‌های آن در زندگی روزمره افراد مورد استفاده قرار گرفت.

«سکه تقدیر» تحلیل دینی بر «روزی‌ روزگاری»
«سکه تقدیر» نام کتابی است حاوی تحلیل نعمت‌الله سعیدی بر این فیلم تاریخی؛ سعیدی در این کتاب بر اساس مبانی زیبایی‌شناسی سینمای دینی به سریال «روزی‌ روزگاری» نگاه کرده است، در بخش‌های مختلف و با جملات و واژگان متفاوت این فیلم را ستوده و جای چنین آثاری را در تلویزیون ایران خالی خوانده است.

او «روزی روزگاری» را از نظر کارکرد همانند شاهنامه فردوسی، غزلیات حافظ و رباعیات خیام می‌داند که توانایی حفظ فرهنگ ایرانی را دارد.

 کتاب «سکه تقدیر» از شش بخش «مثلث برمودای زبان، تصویر و کلمه»، «قصه شخصیتِ دیالوگ»، «دیالکتیک دیالوگ و تصویر»، «مهم و شاهکار»، «جنگ جهانی رمان و قصه، سپتی سیستم‌های سادیسمی!» و «تقدیر، آزادی، قهرمان» تشکیل شده است.
 

نعمت‌الله سعیدی

وجود نماد صرفا برای نمادین بودن
نویسنده در بخش اول درباره زبان و کلمه می‌گوید و نطقی که پس از خلق انسان به او داده شد؛ سعیدی از ماجرای خواب و بیداری و حرف زدن آدم‌بیگ سریال «روزی‌ روزگاری» در خواب صحبت می‌کند و سو استفاده‌هایی که به واسطه همین ویژگی‌اش از او می‌شود. همچنین برخی از صحنه‌های فیلم را از زبان خود نقل کرده و سوالاتی را مطرح می‌کند که گاه در روند کتاب به آن‌ها پاسخ می‌دهد و گاهی نیز از خیر آن می‌گذرد. سعیدی از نمادهایی حرف می‌زند که بی دلیل در برخی از فیلم به واسطه کارگردان جای گرفته‌اند و گاهی تنها خود کارگردان و منتقدان می‌توانند این قبیل فیلم‌ها را درک کنند؛ در قسمتی از این بخش آمده است که «در سریال روزی روزگاری، هیج نمادی صرفا برای نمادین بودن وجود ندارد و نیامده است؛ بلکه فقط با قصه و جزئیات آن سروکار داریم؛ یعنی اجزای قصه، همان قدر نمادین هستند یا نیستند که کل داستن می‌تواند نمادین باشد یا نباشد.»

رمزگشایی عناصر داستانی «روزی روزگاری»
«قصه شخصیتِ دیالوگ» بخش دوم کتاب «سکه تقدیر» است که در ابتدای این بخش نویسنده برخی از عناصر داستانی سریال را رمزگشایی کرده و توضیحاتی درباره آن‌ها می‌دهد. در ادامه سعیدی از نظر علما مبنی بر این که نفس هر شخص دشمن اوست سخن می‌راند و معتقد است این موضوع را در فیلم «روزی روزگاری» می‌بینیم. او درباره حسام‌بیگ می‌گوید و از قلی‌خان این سریال صحبت می‌کند؛ نویسنده در قسمتی از این بخش بیان کرده است که «روزی روزگاری «قصه» است. قصه‌ای که «عالم» دارد و «جهان‌سازی» بلد است. اسطوره‌ها و افسانه‌هایی مثل «قلی‌خان» و «مراد بیگ» و «خاله لیلا» به نظر نگارنده دست کمی از اسطوره‌ها و افسانه‌هایی چون «سمک عیار» و «شاه عباس جنت‌مکان» و «کور اغلی» و... ندارند؛ اسطوره‌هایی که (حداقل برای قوم ایرانی) دست کمی از افسانه‌های هومر و پرومته ندارند.»
 

صحنه‌ای از فیلم روزی‌ روزگاری

دزدی از کار یکی از فجایع اجتماعی عصر حاضر
سعیدی در «دیالکتیک دیالوگ و تصویر» نقش دیالوگ را در فیلمنامه پر اهمیت برمی‌شمرد و می‌نویسد «شاید با دیدن سریال روزی‌روزگاری بدون صدا هم بتوان به کلیت داستان پی‌برد، اما قطعا آن وقت با یک شاهکار هنری طرف نیستیم.» در ادامه نیز به شرح برخی از دیالوگ‌های این سریال می‌پردازد. همچنین از دزدین از کار صحبت می‌کند، آن را یکی از بزرگترین فجایع اجتماعی دوران معاصر می‌داند و از صفربیگ می‌نویسد که برخلاف سایر اعضای گروه راهزنان چنین ویژگی‌ را برنمی‌تابد.

نبود «قصاید ناصر خسرو» اهمیت ندارد
«مهم و شاهکار» نیز بخش چهارم این کتاب است که به اهمیت و شاهکار بودن آثار هنری می‌پردازد و نبود برخی از آثار مانند «قصاید ناصر خسرو» را چندان پر اهمیت نمی‌داند اما فیلم روزی روزگاری را همانند دیوان حافظ و «شاهنامه» فردوسی را مهم قلمداد می‌کند. همچنین بیان می‌دارد که صنعت و هنر سینما و چارچوب فیلم دیدن همزمان از چند دهه قبل وارد بافت فرهنگی ما شده و آنرا تحت تاثیر قرار داده است.

سینمای ایران، بدون گیشه و اندیشه
نعمت‌الله سعیدی در ادامه کتاب «سکه تقدیر» تغییر و تحول شخصیت در رمان و قصه شرقی و غربی را بررسی می‌کند و می‌نویسد‌ «اگر بنا بود رمان‌نویسی در ایران نیز نقطه آغازی مثل «دن‌کیشوت» داشته باشد، داستان «سمک عیار» را می‌توان نمونه خوبی دانست. در «سمک» عیار نیز ما با یک قهرمان اسطوره‌ای یا نیمه اسطوره‌ای مواجه نیستیم. سمک تقریبا یک آدم معمولی است و داستان سمک عیار نیز سرشار از جزئیات است. پس می‌بینیم که در این دو ویژگی ظاهری، داستان سمک عیار نیز تفاوت چندانی با رمان غربی ندارد.» این نویسنده همچنین در همین بخش، «جنگ جهانی رمان و قصه، سپتی سیستم‌های سادیسمی!» این سوالات را مطرح می‌کند که چرا این سریال آغازگر مکتب جدید در ساخت فیلم و سریال نبود؟ و این که چرا کار صنعت سینمای ما مصداقی از خسران دنیا و آخرت شده است؟ و سینمای ایران را بدون گیشه و اندیشه تلقی می‌کند.

کار اصلی فیلم‌های غربی مبارزه با تقدیر و سرنوشت!
آخرین فصل کتاب «تقدیر، آزادی، قهرمان» نام دارد. سعیدی در این بخش از اتفاق و تصادف در فیلم‌ها و رمان‌های غربی می‌نویسد و کار اساسی این آثار را مبارزه با تقدیر و سرنوشت می‌خواند. در ادامه مباحث خود نیز به بررسی تقدیر در فیلم «روزی روزگاری» می‌پردازد و از حقیقت وجودی اشخاص فیلم سخن به میان می‌آورد و معنای زندگی آنان را می‌کاود. در جایی از این بخش می‌نویسد «به نظر مادی‌گراها، جهان مجموعه‌ای از اتفاقات شانسی و احتمالی است. اتفاقاتی که تقریبا بی‌نهایت بار فرصت روی دادن داشته‌اند، تا مثلا به پیدایش اتفاقی حیات بر روی سیاره‌ای مثل زمین و پیدایش انسان برسند. از همین جاست که در ادبیات و هنر معاصر غربی،‌داستان زندگی یک قهرمان، داستان مبارزه او با همین اتفاقات کور و بی‌معنا جهان است؛»
 

امرالله احمدجو 
 
انتشارات راه‌یار کتاب «سکه تقدیر: تحلیلی بر سریال روزی روزگاری؛ بر اساس مبانی زیبایی‌شناسی سینمای دینی» اثر نعمت‌الله سعیدی را در 1000 نسخه، 176 صفحه و باقیمت 20000 تومان منتشر کرده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها