دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۴
طرفداری: ایران‌شناسان بریتانیایی با نگارش تاریخ ایران کم‌کاری ما را جبران کردند

علی‌محمد طرفداری گفت: ایران‌شناسان بریتانیایی با مطالعه روی ایران می‌خواستند خلاء مطالعاتی خود را پُر کنند و به این دلیل ناگزیر بودند که درباره ایران شناخت و آگاهی بیشتری داشته باشند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، پژوهشکده اسناد و انجمن ایرانی مطالعات قاجار در یکصدمین سالگرد قرارداد 1919 چهارمین همایش مطالعات قاجار را برگزار کرد. در این همایش که دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ از ساعت 9 در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد، تاریخ‌پژوهان به «ایران و استعمار بریتانیا در دوره قاجار» پرداختند. مجید تفرشی نیز دبیری این همایش را برعهده داشت.

در پنل نخست، علی‌محمد طرفداری درباره «سرجان ملکم: از سفری ایران‌شناس تا ایران‌شناس سفیر» سخن گفت: اگر سرجان ملکم را به‌درستی ایران‌شناس بریتانیایی بدانیم پیوندی میان ایران شناسی و سفیر بودن وی وجود دارد. ادوارد سعید در کتاب «شرق‌شناسی» بر این مساله تاکید می‌کند و می‌گوید مطالعات بریتانیایی سرجان ملکم آغازگر راهی است که تا روزگار کنونی ادامه دارد.

این پژوهشگر تاریخ گفت: باید به این نکته اشاره کنم، ایرانیانی که از ایران دوره پهلوی به عنوان سفیر از ایران رفتند چقدر خروجی کارشان علمی بوده است. تحقیقات پژوهشی ما با سرجان ملکم اوایل قرن 19 قابل مقایسه نیست و این نشانه کم‌کاری ما ایرانیان است. کسی بریتانیایی‌ها را مجبور نکرده که کار ایران‌شناسی انجام دهند اما آن‌ها بسیار استخوان‌دار به کار پژوهشی پرداختند.

طرفداری ادامه داد: تصویر کلی که می‌توان ارائه داد این است که تا پیش از ورود ایران‌شناسان بریتانیایی اطلاعات درباره تاریخ ایران تا حد زیادی با اسطوره و قصه آمیخته بوده است و ما چهره جدیدی از این آثار نداریم و این مساله مدیون مطالعات ایران‌شناسان فرنگی است. سرجان ملکم یک شخص نیست بلکه یک مرجع است. وی کتاب ارزشمندی درباره ایران نوشته و 20 سال روی این کتاب کار کرده است.

وی به نکته مهم دیگری درباره توجه بریتانیایی‌ها به ایران اشاره کرد و گفت: بریتانیایی‌ها توجه خاصی به زبان فارسی دارند و این نشان از فهم مضاعف آن‌ها به این زبان است زیرا فارسی زبانی فرهنگی است و نشانه‌های آن را در قرن 21 می‌توان دید.

وی در ادامه افزود: اگر به آثار شرق‌شناسان اروپایی نگاه کنیم این‌گونه نیست که آن‌ها برای ما تاریخ می‌نویسند بلکه این مساله خودشان است زیرا بر این باور هستند که درباره ایران چیزی نمی‌دانند و تاریخ ایران را می‌نویسند و روایت اروپایی‌ها نیز بر این مساله صحه می‌گذارد.

طرفداری گفت: ایران‌شناسان بریتانیایی با مطالعه روی ایران می‌خواهند خلاء مطالعاتی خود را پُر کنند و به این دلیل ناگزیرند که درباره ایران شناخت و آگاهی داشته باشند. اولین انگیزه بریتانیایی‌ها نگارش تاریخ برای ایرانیان بوده اما در واقع برای بریتانیایی‌ها تاریخ می‌نویسند. همچنین بسیاری از آثار تا به امروز به فارسی ترجمه نشده‌اند. اگر این آثار مستقیم خوانده نشود قضاوت درباره آن خالی از اشکال نیست.

وی افزود: من به شخصه نکات و ظرایفی در تاریخ سه جلدی پیرنیا دیده‌ام که بسیار هوش‌رباست. با این‌که بارها این کتاب را خوانده‌ام اما این اواخر چند نکته در آن دیده‌ام که به هوشیاری وی می‌توان پی برد.



کیانوش معتقدی نیز در پنل نخست نگاهی به «هدایای دیپلماتیک ایران و بریتانیا، از چشم ‌انداز تاریخ هنر: از دوره فتحعلی‌شاه تا پایان عصر ناصری» داشت. وی گفت: سنت هدیه دادن بسیار قدیمی است و نمونه‌های باستانی آن را در سنگ‌نگاره‌های تخت جمشید در دیدار دو دولت می‌توان دید. برای ایرانیان دادن و گرفتن هدیه بسیار حائز اهمیت بوده است و این مساله در دوره قاجار و سلطنت فتحعلی‌شاه بسیار اهمیت پیدا می‌کند. این هدایا جنبه دیپلماتیک دارند ولی از دید هنری بسیار مهم هستند.

وی افزود: این آثار توانسته‌اند در کلکسیون‌های دنیا بنشینند و در دوره قاجار اصرار داشتند آثاری را هدیه بدهند که به لحاظ کیفیت هنری بالاترین درجه ارزشی را داشته باشند. اگرچه ما بسیاری از این آثار را از دست داده‌ایم اما این‌ها اسنادی هستند که تاریخ‌نگاران می‌توانند به آن بپردازند.

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: شاید یکی از کتاب‌هایی که کلمات مختلفی را برای  هدایا نوشته ادوارد براون باشد که از واژه‌های ارمغان، پیشکش، هدیه و... بهره گرفته است. ما مجموعه هدایای بسیاری داریم که از ایران به بریتانیا فرستاده شده و ناصرالدین شاه در بازدید از بریتانیا به دیدار ملکه ویکتوریا می‌رود.

وی افزود: فتحعلی‌شاه به عنوان پادشاه هنر را درک می‌کند و تحولات تصویری هنر ایران در آن دوره شگفت‌انگیز است و با پیکرنگاری که از خود به جای می‌گذارد تصویر خود را به این شکل جاودانه می‌کند. همچنین تولید نقاشی‌های درباری که به صفحات سلام مربوط است قداست را در پادشاهی ایران به تصویر می‌کشد. فتحعلی‌شاه بر این باور است که خود را به پادشاهان باستان وصل کند و تم جدیدی در پادشاهی خود به وجود می‌آورد. وی همچنین به ادبیات توجه دارد و ما تحولاتی را در ادبیات ایران در این دوره می‌بینیم.

معتقدی ادامه داد: رویکرد اول بحث هدایای داخلی است که سفیران به پادشاه و یا از سوی پادشاه به سفیران داده می‌شود. ارتباط فتحعلی‌شاه با فرانسه بسیار زیاد بوده و وی نامه‌ای به ناپلئون بناپارت می‌نویسد که این نامه بسیار مهم است. بناپارت به عنوان نخستین امپراتور فرانسه در فاصله سال‌های ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۵ بر این کشور حکومت و نقش بسزایی در تاریخ اروپا ایفا کرد. یکی از مهمترین هدایای فتحعلی‌شاه دیوان مصور خاقان است که کاتب آن محمدمهدی طهرانی و نقاشی میرزا بابا است که در سال 1216 شاخص‌ترین نمونه از دیوان فتحعلی‌شاه به‌شمار می‌آید.



صفورا برومند نیز به «فعالیت‌های تبلیغی مسیحی بریتانیایی در عصر قاجار: مطالعه موردی انجمن تبلیغی کلیسا(CMS)» پرداخت و گفت: دوران قاجار با قرن 19 برابر است و فعالیت‌های مبشرین مسیحی در این برهه از تاریخ بسیار است که از آن با نام قرن بزرگ یاد شده است. از جمله این فعالیت‌ها که در ایران صورت گرفت ورود هیات‌های مسیونرهای انگلیسی است که به اشاعه مسیحیت در بین یهودیان پرداخته‌اند.

وی در ادامه افزود: از مبشرینی که به ایران وارد شدند می‌توان به هیئت سراسقف اعظم کانتر بوری به کلیسای آسوری اشاره کرد که اکثر اعضای هیئت از آکسفورد و کمبریج فارغ‌التحصیل شده‌اند و در حدود جنگ جهانی اول فعالیت آن‌ها خاتمه می‌یابد. انجمن تبلیغی کلیسا نیز یکی از معروف‌ترین انجمن‌هاست که به سال‌های پایانی قرن 18 و اوایل قرن 19 در اروپا و بریتانیا تشکیل می‌شود.

برومند افزود: فعالیت آن‌ها در سال 1999 میلادی آغاز شد و بر ترجمه متون مسیحی به زبان شرقی تاکید داشتند. همچنین این مبشرین مجموعه‌ای از رسائل مسیحی را به زبان شرقی ترجمه می‌کنند. هنری مارتین یکی از کسانی است که عازم هند می‌شود و کتاب‌های متون مسیحی را ترجمه می‌کند. یکی از زبان‌های رایج و تاثیر آن در هند به زبان فارسی است که انجیل را به زبان فارسی ارائه می‌کنند. وی در سفری که به ایران می‌آید سرجان ملکم به او توصیه می‌کند که فعالیت تبلیغی در ایران نداشته باشد.



سخنران بعدی همایش سخنرانی محمدعلی بهمنی قاجار بود که عهدنامه ۱۸۵۷ و تعهدات بریتانیا به ایران را بازخوانی کرد. وی گفت: دولت ایران مجبور شد عهدنامه پاریس را امضا کند اما این تمام ماجرا نیست و این مساله به دلیل حوادث بعدی است که اتفاق می‌افتد و بخشی از عهدنامه مغفول می‌ماند زیرا ایران با جدایی افغانستان موافقت نکرد و این معنای بسیاری برای دیپلمات‌های ایران داشت.

وی افزود: در عهدنامه پاریس هرات جزو افغانستان ذکر نشده و این‌گونه نوشته شده که افغانستان و هرات واحد سیاسی مستقلی دارند و هیچگاه کابل بر هرات مسلط نشود. هرات به عنوان یک کشور نمی‌تواند ادامه حیات بدهد و تعهد بریتانیا به ایران نیز مساله مهمی است که اگر بین ایران و افغانستان اختلاف پیش بیاید و بریتانیا میانجی‌گری کند با رعایت شان و منزلت ایران باشد.

بهمنی‌قاجار گفت: در عهدنامه پاریس می‌گوید ایران جدایی هرات و افغانستان را به رسمیت می‌شناسد و اختلافات سرحدی بین دو طرفین بوجود می‌آید. اگر چه معاهده پاریس میان ایران و انگلیس به معنی شکست سیاسی ایران از انگلیس در افغانستان و تسلیم به خواسته‌های دولت انگلیس بود، متن این معاهده و مذاکره‌هایی که به توافقنامه پاریس منجر شد، هیچ کدام حالی از الزام ایران برای نپذیرفتن مسئولیتی در امور هرات و افغانستان نبود و دولت ایران تعهد داد سپاهیان خود را از هرات خارج کند و برخی امتیازهای سیاسی به انگلیسی‌ها بدهد و درباره افغانستان و هرات نیز پذیرفت که ادعایی نداشته باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها