گزارش ایبنا از اجرای طرح پاییزه کتاب در استان اردبیل؛
کتابخوانهای حرفهای اردبیل به طرحهای حمایتی عادت کردهاند
پائیزه کتاب در اردبیل درحالی به اتمام رسید که کتابفروشیهای مشارکت کننده در طرح معتقد بودند کتابخوانهای حرفهای و مشتریان ثابت آنها به خرید کتاب در قالب این قبیل طرحهای فصلی عادت کردهاند؛ لذا در طرحهای بعدی هم مشارکت خواهند کرد.
گویی، یکی از سر ِشیطنت چند تا جمله را انتخاب و در چند فایل کپی کرده باشد:
*پیشرفت و توسعه همه جانبه کشور به میزان مطالعه افراد کتابخوان آن جامعه بستگی دارد لذا نهادینه سازی فرهنگ اهمیت جایگاه کتاب و کتابخوانی در روند توسعه کشور باید در اولویت برنامههای متولیان فرهنگی استان قرار گیرد.
* کتاب از نشانههای بقا و تداوم هر فرهنگ و تمدنی است و نهادینه کردن فرهنگ کتابخوانی میتواند ضامن بقای ارزشهای اجتماعی و انسانی در نسلهای آتی باشد.
* هر کشوری که در حوزه ارتقای دانش جامعه هدف خود متمرکز شود، در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز موفق خواهد بود.
* برای داشتن جامعهای پویا و خلاق لازم است رویکرد بهتر و بیشتری به مباحث علمی و مطالعاتی داشته باشیم.
و...و...و....
فکر کردم مگر میشود حرف دیگری نداشت؟ مگر میشود همه حرفها تا این اندازه شبیه و مثل هم باشند؟ سعی کردم از این قضیه فاصله بگیرم و روی موضوع پاییزه کتاب متمرکز شوم.
در گروههای مجازی به دوستان و آشنایان اطلاع داده بودم که در هفته کتاب طرح پاییزه و تخفیف در خرید را خواهیم داشت؛ از این رو به تصور اینکه همگی از این طرح بهره بردهاند، تماس گرفتم.
مریم گفت: راستش آنقدر کتاب نخوانده دارم که روی خرید ندارم؛ تصمیم گرفتهام تا پایان سال کتابی نخرم و به خودم فرصت مطالعه بدهم.
پریسا پرسید: هفته کتاب کِی هست حالا؟
سیمین اما دو کتاب جدید تخصصی خریده بود که گویا قیمت بالایی هم داشتهاند و خرید پاییزه به نفعش تمام شده است. در خلال صحبت، صدای خواهرش یاسمین را هم شنیدم که گفت: فرصت خوبی و خوب بودن را از دست نده؛ چند وقت دیگر برای تولدم منتظر بسته فرهنگی شما دوست عزیز هستم.
گیج از دریافت این بازخوردهای متفاوت، ابتدا به سایت طرح پاییزه مراجعه کردم. آمار جالبی نمیبینم:
به سراغ صندوق پیامها رفتم. از بیشتر کتابفروشیهای عضو طرح پاییزه خواسته بودم من را در جریان کم و کیف این روزها قرار دهند.
قیمت بالای کتابها و استقبال از «پائیزه کتاب» بهدلیل تخفیف طرح
فایل صوتی کتابفروشی خیام خبرهای خوشی را همراه دارد و گفته «قیمت بالای کتاب سبب اقبال این دوره از طرح است». یاوریان که کتابفروشی شاید، بهنوعی پیشه خانوادگی آنهاست و کتب تخصصی دانشگاهی علوم مختلف را عرضه میکند، گفت: قطع نت و سپس کندی سرعت آن، شاید به طور مقطعی وقفهای در کار ایجاد کرد، اما با این وجود اعتبار ما پایان یافت و با تمدید طرح، اقدام به شارژ دوباره کردیم که البته هنوز طرح به پایان نرسیده بود که باز هم اعتبار تخصیصیافته تمام شد؛ بر این اساس، استقبال در این دوره عالی بود و امیدوارم در دورههای بعدی نیز شاهد چنین اقبالی باشیم.
از تجربیاتش در عرضه و فروش پرسیدم و اینکه چطور به این نقطه از موفقیت رسیده است. پاسخ داد: از پیشینه طولانی در عرضه کتاب و بهویژه منابع و مراجع آموزشی دانشگاهی که بگذریم، تبلیغات گستردهای در دانشگاهها و سطح شهر انجام دادیم و رونوشت آن نیز به معاون فرهنگی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان نیز ارسال شد؛ بر این اساس، علاوه بر تخفیف خانه کتاب، 20 درصد تخفیف اضافی نیز از سوی خیام اعمال شد که به نظرم 40 درصد تخفیف خوبی برای کتابهای گرانقیمت دانشگاهی و تخصصی بود و میزان استقبال را افزایش داد.
یاد صبا افتادم که به اقتضای رشته تحصیلی خود از مشتریهای خیام است. پیام دادم: در طرح پاییزه کتاب خریدی؟ پاسخ گرفتم: خیر؛ این موقع سال؟ باز اگر مهرماه بود میشد حسابی از فرصت استفاده کرد.
با عشق این شغل را انتخاب کردهایم و پای همه چیزش ایستادهایم اما...
پای صحبتهای مهدیه امامی، مسئول کتابفروشی اورنگ نشستم. گفت: اساساً طرح پاییزه در شرایط خاصی آغاز شد. ابتدا تنها برای استان تهران تعریف شد؛ بعد، شهرستانها هم مورد لطف جناب وزیر قرار گرفتند و طرح به شکل ملی برگزار شد. بماند که اعتبار ما در قیاس با تابستانه کتاب حدود ۲۰۰ هزار تومان کاهش داشت و تخفیف هم ۲۰ درصدی بود.
وی ادامه داد: در چنین وضعیتی، تبلیغ و اطلاعرسانی هم با مشکل مواجه شد. اغلب مشتریان ما به طور حضوری متوجه طرح شدند. این اتفاق روی میزان فروش تأثیر گذاشت.
امامی از گرانی کتاب گفت و اینکه در شرایط اقتصادی امروز شاید حق با مشتری باشد. پرسیدم: کار شما هم به مرحله شارژ مجدد رسید؟ گفت: اگر در اردبیل چنین اتفاقی بیفتد، یقین بدانید یا قدمت کتابفروشی بالاست یا تعداد عناوینی که دارد. ما در همین فضای اندک و عمر کوتاه یک ساله اورنگ، در نهایت بتوانیم به اندازه اعتبار اختصاصیافته فروش داشته باشیم؛ این در حالی است که در تابستانه کتاب، برای زمانِ تمدید شده، اعتبار شارژ کردیم.
وی با ابراز امیدواری به اینکه وضعیت به سمتی پیش رود که در طرحهای بعدی این اعتبارات کافی نباشد و شارژ مجدد بارها اتفاق بیفتد، اضافه کرد: گاهی از مشتری میشنویم که برای خرید کتاب با موضوع عمومی هدفگذاری کرده است؛ اما پس از خرید کتاب دانشگاهی، پولی ته کیف یا جیبش نمانده که صرف علاقهمندی خود کند و خب .. با توجه به اولویت درسی، طبیعتاً به سراغ کتابهای اصلی خود میرود.
امامی با ابراز خوشحالی از اینکه دانشجویان توانستهاند تا حد زیادی از این طرح استفاده کنند، گفت: خدا کمک کند، دست به دست هم میدهیم و شرایط را بهتر میکنیم.
اقبال عمومی در طرح پاییزه نسبت به تابستانه کاهش داشت
سراغ کتابفروشی دکتر بوک - که به نظر میرسد موقعیت سوقالجیشی مناسبی در کنار دانشگاه داشته باشد - رفتم و وضعیت را از منیژه جابرصفار جویا شدم. وی نیز قطعی یک هفتهای اینترنت را باعث اختلال در اطلاعرسانی و اندکی نیز سامانه اینترنتی فروش دانست و گفت: سال گذشته در طرح پاییزه حضور نداشتیم، اما خودمان در هفته کتاب تخفیف ویژهای برای مشتریان در نظر گرفته بودیم. در مقایسه با طرح تابستانه هم با توجه به افزایش بیش از حد قیمت کاغذ و بالطبع افزایش قیمت کتاب، با کاهش اقبال عمومی به خرید کتاب مواجه بودیم.
از دغدغهها و مشکلات و پیشنهادات که پرسیدم، گویی آماده طرح موضوع باشد، سریع و تیتروار اظهار کرد: افزایش مدت زمان طرح، شمول بیشتر کتب، تکرار طرح در مناسبتهای مختلف سال، افزایش سقف خرید برای هر فرد شاید بتواند به بهتر شدن شرایط کمک کند.
یکی مسئولیت تبلیغ و اطلاعرسانی را به عهده بگیرد
یادم افتاد در شهرستانهایی غیر از مرکز استان نیز چند کتابفروشی عضو طرح هستند. با کتابفروشی دانشجو در پارسآباد تماس گرفتم. میرزایی از تبلیغ میدانی رضایت نداشت. قطعی اینترنت و سایه سنگین گرانی را از دیگر موارد دخیل در کمرنگ بودن حضور و استقبال عموم دانست.
وی گفت: وضعیت تابستانه کتاب بهتر از پاییزه بود. در هر دوره هیچ نهادی بحث تبلیغ، نصب بروشور و بنر و اطلاعرسانی گسترده و عمومی را متقبل نشد. در دورههای پیشین، با دسترسی اینترنتی توانستیم در حد بضاعت اطلاعرسانی کنیم اما در این دوره چنین اتفاقی هم محدود شد و اغلب مشتریان هنگام خرید متوجه تخفیف ۲۰درصدی میشدند.
بهرامی مشگینشهر، کوتاهی روز را هم از دیگر موارد دخیل در موضوع دانست و گفت: کاش میشد فرصت بیشتری داشتیم و طرح همچنان ادامه داشت. این هم به نفع ماست، هم به نفع خریداران و علاقهمندان کتاب.
مقدسی، مسئول کتابفروشی دنیز مشگینشهر اما از تبعیضها گلهمند بود. وی تصریح کرد: اینترنت تنها یک روز قطع بود اما به سایت داخلی دسترسی داشتیم. مشکل در تخصیص تبعیضآمیز اعتبارات بود. برخی بسیار بیشتر از ما اعتبار خرید داشتند تا جایی که شاید نیازمند شارژ مجدد نیز نبودند.
وی ادامه داد: روز جمعه، یکم آذر ماه، اعتبار ما پایان یافت. برای تمدید که تماس گرفتم، گفته شد اگر پنجشنبه تمدید میکردید، امکان شارژ مجدد وجود داشت اما حالا امکانپذیر نیست... و من از شنبه تا سهشنبه، شرمنده مشتریها و مراجعه کنندگان شدم؛ چون تبلیغ کرده بودم اما با وجود ۸ هزار عنوان کتاب، اعتبار لازم را نداشتم.
مقدسی اضافه کرد: مردم کتابخوان و اهل مطالعه به این طرحها عادت کردهاند و خوب یاد گرفتهاند که خرید فصلی داشته باشد؛ از این رو در طرحهای بعدی نیز مشارکت خواهم داشت، اما لازم میدانم امر تبلیغ و اطلاعرسانیکه اهمیت بسیاری هم دارد، بهتر، بهموقع و بیشتر صورت گیرد.
مجری خودجوش طرحهای کتابخوانی!
به سراغ اعلایی رفتم؛ مسئول نمایشگاه دائمی کتاب شریعتی که علاوه بر طرحهای موسسه خانه کتاب و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت خودجوش طرحهای جالبی را تاکنون پیاده کرده است؛ از جمله نشستهای کتابخوانی و نقد و بررسی کتاب که در همان فضای بسته کتابفروشی انجام میگیرد یا طرح جایزه خودکار و لوازم نوشتاری به جای کیسه پلاستیکی.
وی این بار از طرح دیگری خبر داد. اینکه به صورت ماهانه برای عناوین متفاوتی مثل موسیقی، علمی یا عمومی، تخفیف در نظر بگیرد. اعلایی درباره پاییزه کتاب گفت: در زمان قطعی اینترنت، با وجود اینکه فرصت تبلیغ خود را در شبکههای اجتماعی از دست دادیم یا برای مدتی به سامانه ثبت فروش دسترسی نداشتیم، اما اجازه ندادیم مشتری متضرر شود. به فروش با ۲۰ درصد تخفیف ادامه دادیم و در همان بازه زمانی هم تخفیفها اعمال شد.
در میان همه این گفت و شنودها، دغدغههای دیگری هم مطرح شد؛ از جمله نبود یا کمبود حمایتها. با توجه به اینکه طرحهای تابستانه و پاییزه و زمستانه از جمله طرحهای حمایتی است، خواستم تا منظور خود را بیشتر توضیح دهند؛
اینکه وقتی انتظار حمایت داریم، منظورمان دقیقا چطور حمایتی است؟
یکی گفت: ما اهل ناله نیستیم. این شغل را با عشق انتخاب کردهایم و پای همه چیزش ایستادهایم اما گاهی برخی مشکلات نفسمان را میگیرد. با این حال تلاشمان را میکنیم که روی پا بایستیم. بهتر میشد اگر ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یا اتحادیه، تبلیغ شهری یا شبکه تلویزیونی استانی را به طور جدیتری پیگیری میکردند یا به ادارات و دانشگاهها و نهادها نامه میزدند و همه را در جریان طرح قرار میدادند و کتابفروشیهای عضو طرح را معرفی میکردند.
دیگری از تبعیضها گلهمند بود و اینکه نظارتی بر اجرا نیست. میگفت: چرا باید پروانه کسی که دیگر در این صنف نیست، باطل نشده باشد و چون پروانه کسب کتابفروشی داشته با وجود اینکه شغل دیگری برگزیده، با پروانه پیشین به طرح تخفیف کتاب پیوسته است، بی آنکه از نظارتها واهمهای داشته باشد؟! یا چرا باید کسی که تنها یک سری کتاب عمومی مثل دیوان حافظ و مولوی و کلیات سعدی عرضه میکند با بقیه در یک ردیف قرار گیرد؟!
البته درخلال حضور یا تماسهای خود به موارد دیگری هم برخور کرده بودم. اینکه عدهای با ثبت چند کد ملی به خرید کتاب یا کتابهایی تا سقف مشخصشده اقدام میکردند.
در این بین، گفتههای یکی به نظرم برجستهتر آمد. میگفت: دغدغه من شخصی نیست وضعیت کتاب خراب است و ما حمایت مسئولان را نداریم. اینکه هر فصل چنین طرحی با هدف نوعی حمایت مالی اجرا شود، بد نیست، اما کافی هم نیست. ما بیشتر نیازمند حمایتهای معنوی هستیم. برای مثال امکانی فراهم شود تا منِ کتابفروش بتوانم وام با درصد پایینتری دریافت کنم؛ ضامن از من، سند از خودم ،اما تعامل بانک و حمایت معنوی از آنها.
داشتم گزارش را میبستم که فکر کردم اگر قرار است مثل همیشه یکسویه بنویسیم و این حرف و حدیثها به دست کسی نرسد، یا اگر رسید، پاسخی دریافت نکنیم، مَثَل «آب در هاون کوبیدن» را معنا کردهایم. با دفتر معاونت فرهنگی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تماس گرفتم. خوشبختانه اجازه و فرصت همصحبتی با یاسر محمدپور، معاون فرهنگی ادارهکل را یافتم. چکیده قضایا را تعریف کردم؛ از تخلفات گفتم و دغدغهها را هم انتقال دادم.
اَمان از این کمبود اعتبارات!!
محمدپور گفت: بحث اینترنت و گرانی کتاب موضوعی کلی و همهگیر است و همه ما درگیر آن بودیم؛ اما اینکه اجرای طرح در شهرستانها دیر اعلام شد، به دلیل کمبود اعتبار بود؛ طرح پاییزه ابتدا فقط برای تهران در نظر گرفته شد، اما با دستور مستقیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تأمین اعتبار لازم، قرار شد طرح به شکل ملی اجرا شود و مراکز استانی و شهرستانها نیز سهمی از آن داشته باشند.
معاون فرهنگی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل ادامه داد: در چنین طرحهایی از سه قشر یا صنف حمایت میشود: تولید کننده (نویسنده)، کتابفروش (به لحاظ تعرفه اقتصادی) و عموم مردم (با دریافت یارانه). پس در گام نخست، حرکت مثبت و مفیدی اتفاق میافتد که بسیار هم ارزشمند است.
وی اضافه کرد: اینکه انتظار حمایت بیشتری میرود و موضوع تبلیغ و اطلاعرسانی از سوی کتابفروشان مطرح شده است، باز هم به کمبود اعتبار برمیگردد؛ در اجرای همین طرح، بخشی از اعتبار فرهنگی استان، صرف کتابفروشی میشود؛ از این رو، بهتر بود بحث تبلیغ به شکل صنفی انجام میشد، یعنی اتحادیه ناشران و کتابفروشان و چاپخانهداران از زیرمجموعه خود حمایت میکردند. از سویی میشد خود کتابفروشان مشارکتکننده چنین حرکتی را رقم بزنند؛ یعنی بهصورت مشترک بنرهای شهری طراحی کنند که متاسفانه این اتفاق هم نیفتاد.
محمدپور اذعان کرد: با تمام این اوصاف، کتابفروشیهایی که کتابهای بهتر و عناوین بیشتری داشتند، مورد اقبال عمومی قرار گرفتند و حتی برخی تا سه دوره اعتبار تمام کردند و درکل 100 درصد سهمیه استانی جذب شد.
وی اضافه کرد: صحبت از ابلاغیه شد که این اتفاق هم افتاد و از استانداری و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به همه سازمانها و نهادها اطلاعرسانی شده بود؛ پس اشکال کار را باید جای دیگری جستوجو کرد.
معاون فرهنگی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل درباره موارد تخلف نیز گفت: پیشتر، مجوزها از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر میشد، اما اکنون از اصناف و صمت مجوز میگیرند و تا حدودی از دست ما خارج است. برای جلوگیری از این شرایط، بازدید میدانی در نظر گرفتهایم، تا کیفیت و کمیت وضعیت کتابفروشیها برای مشارکت در طرحهای بعدی سنجیده شود و پس از احراز صلاحیت لازم، اجازه حضور به آنها داده شود.
وی درباره موضوع تخصیص وام به کتابفروشیها هم گفت: دو سال پیش، طی تفاهمنامه بانک و وزارتخانه، این قضیه اجرا شد؛ حدود ۹ درصد آن را وزارتخانه تقبل میکرد و 9 درصد سهم کتابفروش بود، اما با توجه به شرایط اقتصادی و کمبود اعتبارات، این موضوع در حال حاضر مسکوت مانده است ولی امیدواریم در آینده از سر گرفته شود.
محمدپور از اینکه خبرگزاری ایبنا، خود را موظف به بررسی و پیگیری مسائل حوزه کتاب و فرهنگ کتابخوانی میداند، ابراز خرسندی کرد و افزود: برای کم کردن اصطکاک موجود و برای بهتر شدن شرایط در طرحهای بعدی لازم است نشستی با اصناف داشته باشیم تا با طرح موضوعات مختلف و هم اندیشی، به همگرایی مثبتی برسیم.
مسئولان کتابخوان یا سخنرانان کتابنخوان؟!
موضوع دیگری که توجهم را جلب کرد، حضور کمرنگ مسئولان در کتابفروشیهای سطح استان حین اجرای طرح پائیزه کتاب بود. البته متولیان فرهنگی استان از جمله مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون فرهنگی وی، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان و نیز معاون سیاسی، امنیتی استاندار، مدیرکل امور اجتماعی استانداری و در روز کتابگردی به کتابفروشیهای شهر اردبیل مراجعه کرده و علاوه بر بررسی وضعیت، از آنان تجلیل کردند که به اذعان کتابفروشیها با اینکه شاید جنبه نمادین داشت، اما سبب دلگرمی بود.
مشکل اما اینجاست که کتابفروشان شهرستانهای استان از چنین حضوری نیز بیبهره بودند. یکی از آنها گفت: هیچ متولی فرهنگی و اجتماعی یا حتی هیچ نماینده مجلسی در تمام این مدت، نه برای خرید و نه حتی برای تبلیغ و عکس گرفتن به کتابفروشی ما مراجعه نکرد. دیگری اما حرف سنگینتری زد؛ گفت: شما مگر مسئول کتابخوان هم سراغ دارید؟!
و من به این فکر میکنم که آیا میشود مسئولان را به چالش کشید و پرسید: شمایی که آمار کتاب نخواندنها را میدانید، شمایی که بر آثار مخرب کمبود مطالعه و آگاهی واقفید، شمایی که در تمام تریبونها از فواید کتاب و کتابخوانی بسیار میگویید و به خورد مردم میدهید؛ آخرین بار کِی و چه کتابی خواندهاید؟!
کاش میشد کمپینی راه انداخت با عنوان «رابطه مسئولان و کتاب». چیزی مثل: #کتاب_و_مسئولان یا #مسئولان_کتابخوان!!!
نظر شما