دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۲
کلانی: فاضلی در کتابش به شیوه‌های بودن در شهر نمی‌پردازد

کلانی درباره کتاب «پشت دریاها شهری است» گفت: مردم‌نگاری به سمت نگارش بودن در شهر رفته است. شیوه‌های بودن با شیوه‌های زیستن در شهر متفاوت است و آنچه که فاضلی در این کتاب به آن کمتر می‌پردازد شیوه‌های بودن است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «مروری بر آثار نعمت‌الله فاضلی» امروز دوشنبه بیست‌ودوم مهرماه با حضور سعید شریفی، مانی کلانی، علیرضا حسن زاده و نعمت الله فاضلی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد.

شریفی در بخشی از این نشست درباره کتاب «فرهنگ و دانشگاه» سخن گفت و افزود: ما بیش از اینکه به نقد آثار چهره‌هایی مانند نعمت‌الله فاضلی نیاز داشته باشیم به شرح آثارشان نیازمندیم چراکه این آثار وجوه مختلفی دارد و می‌تواند ذهن مخاطب را درگیر موضوعاتش کند. اگر کلیت آثار فاضلی را نگاه کنیم می‌بینیم که دارای چند ویژگی‌است. نخست اینکه قلم ایشان بافت اجتماعی و تاریخی دارد و می‌کوشد تا در تمامی متونش بین متن تاریخی و اجتماعی ارتباط ایجاد کند. از سوی دیگر گرایش به تطبیق در آثار فاضلی مشاهده می‌شود به ویژه در کتاب «فرهنگ و دانشگاه» این ویژگی بیشتر مشاهده می‌شود. البته این گرایش برخاسته از جهان‌زیست روستایی، کلانشهری و ابرشهری فاضلی است.
 
او با اشاره به اینکه قلم فاضلی مسأله‌مند است عنوان کرد: در فصل اول و دوم کتاب فرهنگ و دانشگاه آنجا که ضرورت نگاه جهانی به آموزش عالی مطرح می‌شود فاضلی به دنبال آن است که به فرهنگ اشاره کند. از همین جهت است که می‌گوید علوم انسانی نیازمند بازخوانی دوباره است.
 
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه کتاب فرهنگ و دانشگاه چندین کلیدواژه بنیادی دارد گفت: فرهنگ دانشگاه، فرهنگ نقد، سیاست تولید علم و ... کلید واژه‌های اصلی این اثر را تشکیل می‌دهند. خواننده با مطالعه اولیه این کتاب احساس می‌کند که نویسنده جهت‌دار نوشته و می‌خواهد وضعیت آموزش عالی ایران را بد نشان دهد اما با خواندن فصول پایانی کتاب با چالشی جدی مواجه می‌شود و آن بیان تجربه‌های زیسته آدم‌های برون‌مرزی است که باورهای عامیانه ایرانیان را درباره آموزش عالی در خارج از کشور به چالش می‌کشند. به عبارت دیگر فاضلی در این اثر می‌خواهد به این سوال پاسخ دهد که اگر انگلیسی‌ها خرافاتی‌اند و منظم نیستند پس چرا به داشته‌هایشان افتخار می‌کنند؟ او پاسخ به این سوال را در سپهر فرهنگ جستجو می‌کند و نگاهش به توسعه آموزش عالی نگاه فناورانه نیست.
 
به گفته شریفی، فاضلی در فصول مختلف کتاب به معضلات علوم انسانی می‌پردازد و البته به نوعی نشان می‌دهد که وضعیت علوم انسانی در کشوری مانند بریتانیا در برخی از وجوه مانند ایران است. به عبارت دیگر فاضلی اگرچه صراحتا بیان نمی‌کند اما با مقایسه وضعیت آموزش عالی در ایران و بریتانیا به نوعی داشته‌های ما را نیز نشان می‌دهد.
 
او با طرح چند سئوال از نویسنده کتاب گفت: با مطالعه این اثر سئوالی که به ذهن می‌رسد این است که آیا با خروجی این کتاب خواننده باید بریتانیا را مدینه فاضله تصور کند یا اینکه فاضلی صرفا با رویکرد توصیفی می‌خواسته وضعیت فرهنگ و دانشگاه را نشان دهد؟ آیا خواننده با مطالعه این کتاب متوجه فضای امپریالیستی که اذهان جامعه ایرانی را در برگرفته می‌شود و می‌تواند با مطالعه این اثر آن را ترمیم کند؟
 
شریفی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه فاضلی در نقد فرهنگ، تفاوت‌های بستر فرهنگی را صرفا توصیف کرده است گفت: این کتاب از معدود کتاب‌هایی است که در آن فاضلی نسخه هم تجویز می‌کند و اینجاست که این سوال مطرح می‌شود که چرا در بحث نقد فرهنگ نگاه ایشان توصیفی است.
 

فاضلی در پاسخ به انتقادات مطرح شده درباره کتاب «فرهنگ و دانشگاه» گفت: این نخستین اثر فارسی من است که به نوعی سرآغاز کارهای بعدی هم شده است. زمانی که من ایده فرهنگ دانشگاه را مطرح کردم کسی در ایران به این ایده نپرداخته بود و از این جهت کتاب فرهنگ و دانشگاه اثر جدیدی بود و مورد استقبال هم قرار گرفت. اما اینکه چرا تجربه شخصی خود را در این اثر روایت کردم به این دلیل است که در حوزه انسان‌شناسی توجه به تجربه مهم است و برای من همه زندگی‌ام میدان بوده و همه کارهایم میدانی، به عبارت دیگر من چیزهایی که زندگی کردم را روایت می‌کنم. این کتاب هم از همین روش من تبعیت می‌کند.
 
او ادامه داد: به‌طور مثال من در این کتاب در مصاحبه با دانشجویان ایرانی که در انگلستان تجربه زیسته‌ای داشته‌اند سعی کردم به برخی از سئوالات خود پاسخ دهم بنابراین در آثار من طعم اتنوگرافی دیده می‌شود.
 
این استاد دانشگاه درباره اینکه آیا بریتانیا را مدینه فاضله می‌داند توضیح داد: تطبیق بعد از تجربه دومین کلیدواژه اتنوگرافی است. اعزام دانشجو به دلیل تجربه میان‌فرهنگی بنیان خلاقیت آموزشی را تشکیل می‌دهد و من از این منظر به تجربه دانشجویان ایرانی در انگلستان پرداخته‌ام. پس مسأله من مدینه فاضله نیست بلکه تطبیق است و در این فرایند هم نقادی کرده‌ام و هم تحت تاثیر واقعیت‌ها قرار گرفته‌ام. من در این کتاب نه غرب برایم مدینه فاضله بوده و نه غرب ستیزم. بلکه تلاش می‌کنم با اتنوگرافی از سطح بحث‌های جاری جلوتر بروم و در این راه زبان من هم زبان مطالعات آموزشی است.
 
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه الگو گرفتن از روش‌های تولید علم در خارج از کشور یکی از اهدافش بوده افزود: زمانی که مقالات مرتبط با این کتاب را می‌نوشتم یکی از نهادهای زیرمجموعه بیت رهبری از من درخواست کرد که به این سوال هم پاسخ دهم که اساسا سیاست‌های تولید علم در بریتانیا چیست و من تلاش کردم از نگاه انسان‌شناسی به این سئوال پاسخ دهم. ما در سیستم آموزشی‌مان سبک یادگیری نداریم و تلاشم در این کتاب نشان‌دادن خلأها در این حوزه بوده است. با اینکه جامعه ایران جامعه‌ای توسعه‌گرا ولی مردم ما اصلا چنین تصوری درباره کشورشان ندارند و درباره آموزش هم وضعیت به همین منوال است.
 
 کدام مردم‌نگاری می‌تواند قایقی برای رسیدن به آرمان‌شهر شود؟
کلانی هم در بخش دیگری از این نشست درباره کتاب «پشت دریاها شهری است» سخن گفت و افزود: مردم‌­نگاری و شهر، دو واژه­ای هستند که نعمت‌­الله فاضلی آن­ها را و در کتاب خودش به نام «پشت دریاها شهری است؛ فرایندها، روش­ها و کاربردهای مردم­‌نگاری شهری» (1392) و در کلیتی واحد، با یکدیگر مفصل‌­بندی نموده است. حال اگر ازین موضوع بگذریم که کتاب­های نسبتاً حجیمی از این دست (به حجم 600 صفحه) و در فقدان حلقه‌های مطالعاتی و شبکه‌­های پژوهشی - که پژوهشگران­شان آن­ها را محققانه بارها­و بارها بخوانند؛ از آن و به نویسنده­اش بازخورد مداوم دهند وکاربست نظریات کتاب را و در عمل کنش اجتماعی پی­ بگیرند - پس متأسفانه باعث می‌­شود که ایده‌­های بنیادی کتاب آن­طور که باید و شاید تکامل و توسعه پیدانکنند.

او با بیان اینکه مردم‌نگاری شهری مفهوم خاصی است و برای خواننده سطح متوسط درک آن سخت است گفت: نفس طرح­ درانداختن مفهومی گنگ به نام مردم‌­نگاری شهری و روشن­ کردن‌­اش برای خواننده سطح متوسط علوم اجتماعی، کاریست بسیار دشوار و ستایش ­برانگیز و البته ازین رو ارزشمند زیرا اینجا فاضلی درتلاش بوده که طیف وسیعی از مخاطبان دانشگاهی تا مدیران دولتی و خصوصاً شهرداری­چی­‌ها را متوجه این نکته بسیارمهم کند که تا امروز، شهر را «معماران، مهندسان، بنگاه‌­های معاملاتی، شرکت­‌های مشاوره شهرسازی و بروکرات­های هم­دست با آن­ها» به وضع آشفته، نابهنجار و سراسیمه امروزش رسانده‌­اند و اینک نوبت آن است که مردم‌­نگاران شهری روبه ­سوی آن آرمان­شهر را نشان دهند و برهمین­ اساس، در اینجا باز پرسش نقادانه‌­ام را دوباره تکرار می‌­کنم: آیا مردم‌­نگاری آنگونه که تعاریف و فهمی عمومی از آن و در این کتاب ارائه شده، حال می‌­تواند کلیت پدیده­‌ای بسیارگسترده همچون شهر را، مردم‌­نگاری کند؟ و پاسخم به این سوال و در نقد کتاب فاضلی این است که مباحث مطرح ­شده در کتاب ایشان، هرچند بقول ایشان و برای اثبات برادری­مان به مردم­نگاری، لازم است اما کافی نیست چون اصولاً شهر، موضوع فی­ نفسه مهمی نیست و اینجا در چند جستار، دلایلم را درین باب ارائه خواهم کرد.
 
این محقق ادامه داد: مردم‌نگاری شهری به دنبال این است که بگوید بین مردم درگیری‌ها، تضادها، تنش‌ها، شیوه‌های مختلف زندگی و ... وجود دارد اما چگونه با توصیف می‌توان به شهر پشت دریاها رسید و اساسا چه کیفیتی از مردم‌نگاری می‌تواند ما را به این سطح برساند. پاسخ این است که مردم‌نگاری فقط نمی‌تواند با توصیف و تحلیل تضادها و تعارض‌ها به مدینه فاضله برسد چراکه زیر پوست شهر اتفاقات مختلفی در جریان است و برای رسیدن به آن مدینه فاضله تحلیل و توصیف کافی نیست.

او یادآور شد: فاضلی بارها و به درستی از «رویکرد فرهنگی» پشت تحقیق مردم­‌نگارانه سخن می‌­گوید و با نوعی تدقیق نظری قابل ­قبول و تعریفی انسان­شناختی از فرهنگ، فرهنگ را نقل از لاندری، به ­مثابه «شیوه» یا شیوه­های «زندگی» ساکنان شهر، فهم می­‌کند؛ آن­هایی که همه جا حضوردارند («محسوس و نامحسوس») و می‌­خواهند اعتقادات و آداب و ارزش‌­های­ نابردبارانه، رقابتی تا همدلانه خود را بصورت دیگی درهم­جوش، و در مکان­‌های شهری اعلام کنند.

به گفته کلانی،  دنیای رنگارنگی را می‌­توان از خلال مردم­‌نگاری فرهنگ شهر یا همان مرد‌م‌­نگاری شیوه‌­های زیست شهروندان، تصور کرد و اینجا باز به پرسش انتقادی‌­ام برمی‌‌گردم که آنچه در بهترین حالت خود، در آکادمی می‌­تواند عیان شود یا عیان است یا عیان خواهد شد (و این کتاب نیز به ترویج چنین غایتی نوشته شده)؛ چه حاجت به بیان است؟! آیا این همه صرف انرژی و کاغذ و مرکب، ره به جایی خواهد برد و قایق طوفان­زده ما را به کدام ساحل ناامنی می­‌رساند اگر بخواهد در رسای توصیف و فهم این چهل­ تکه شهری مغشوش قلم بزند؟

او افزود: مردم‌­نگاری منهای اضافه‌­کردن و کم­ک کردن بینش پدیدارشناختی به آن (که بحثی جداگانه را و در فضایی دیگر می‌­طلبد) علم ثبت و ضبط روایت‌­های این فوج ­فوج ساکنان شهری و از شیوه‌­های زندگی پرتعارض­شان با همدیگر و با نظام حکومتی است و به تأکید درست فاضلی و به نقل از اووه فلیک، «روایت‌­های محلی، موقت و محدودشان» و اینجا تناقض اصلی کتاب تاحدی آشکار می­‌شود.
 
کلانی با بیان اینکه مردم‌نگاری به سمت نگارش بودن در شهر رفته است تاکید کرد: شیوه‌های بودن با شیوه‌های زیستن در شهر متفاوت است و آنچه که فاضلی در این کتاب به آن کمتر می‌پردازد شیوه‌های بودن است چون او بیشتر به شیوه‌های زیستن و توصیف تضادها می‌پردازد. البته توصیف لازمه کار هست ولی پرداختن به شیوه بودن هم در شهر بسیار مهم است.
 
این محقق در بخش دیگری از سخنانش به شیوه‌های بودن در شهر اشاره کرد و افزود: چیزی تحت عنوان مردم‌­نگاری شهری، امری بسیار دیریاب است وقتی از محلی ­بودن و موقتی ­بودن و محدودیت­‌های تحمیل ­شده برانسان‌­ها و حین زندگی­شان در شهر سخن می­‌گوییم. به عبارتی آنقدر که می‌­توانیم از مردم­‌نگاری‌­ها و انواع تک­‌نگاشت­‌های ذیل آن و درباره زنان و روستاییان تازه ­به ­شهر­آمده و کافه‌­گردانان و کارمند جماعت­‌ها و درترافیک‌مانده‌­ها و چای­خورهای حرفه‌­ای و اهل سیاست رسمی و چه و چه سخن گفت، پس دیگر چرا پای شهر باید به میان کشیده شود؟

او تاکید کرد: البته می­‌توان نزدیک به نگاه سیدمحمدبهشتی از مردم نگاری شهر تهران و قزوین و رشت و اصفهان و به معنای از تهرانی ­بودن و اصفهانی ­بودن و رشتی ­بودن سخن گفت و البته اگر بتوان به ­طرز معتبر و قانع­ کننده‌­ای، شیوه تک و منحصربه­فردِ زیستِ اصفهانی و تبریزی و تهرانی یا... را مستند نمود و داده­‌های عینی‌­اش را جمع‌­آوری کرد ولی باز فرای این نقد جدی که اصولاً می­‌توان در ارجاع به آن شهر پشت دریاها، حال از آرمان­شهری اصفهانی و تهرانی سخن گفت که بسیار ادعای پرچالشی است ولی تصدیق بفرمایید که در این ملغمه چهل­ تکه شهری، کدام سامان اخلاقی و نظم هنجاری و برای شیوة زندگی تهرانی یا شیرازی و اصفهانی (و توسط خود ساکنان تهران و اصفهان و شیراز و آگاهانه) استقرار یافته و به­ خصوص آن­وقت­که عمدة امور شهری، فروکاسته می­‌شوند به اینکه مدیریت شهر در آستین خود و تحت نام «مشارکت» شهروندانی حریص و خودخواه و قانون­شکن و درعین حال متظاهر به اخلاقیات و دارای روابط عمومی خوب و بیزنس­من و مال­رو پرورش م‌ی­دهد که درحال لذت‌بردن و به هدردادن امکانات عمومی شهر هستند؛ آن­جاکه شهروندانِ شهر، دست ‌دردست حاکمان­شان، به هیچ نوع شیوه بودن همچون زنانه ­بودن یا مادرانه ­بودن یا «روستایی­ بودن» یا جوانانه ­بودن یا عارفانه­ بودن مجال نمی­‌دهند؟ 

کلانی گفت: مردم‌نگار انسان تخیلی نیست بلکه فردی است که باید بتواند به مدیر شهری کمک کند تا شهر را فهم کند. شهر روح خبیث دارد و ما مکان‌های زیرزمینی بسیاری داریم که در آن نوعی از کودکی‌کردن، زنانگی کردن و ... وجود دارد. آنچه که فاضلی در این کتاب به آن کمتر پرداخته است.
 
نتوانستم روح خبیث شهر را تصرف کنم

فاضلی نیز در ادامه درباره این اثر توضیحاتی را ارایه کرد و گفت: این کتاب هم قصه‌ خاص خود را دارد و فصول مختلف آن به مرور زمان نوشته شده اما در نهایت تلاش کردم تا مباحث آن انسجام داشته باشد. از سویی دیگر من واقف به ایرادات و اصلاحات آثار خود هستم و بنابراین قرار نیست که بگویم ایرادات وارده به آثارم را نمی‌پذیرم. آنچه که مدنظر آقای کلانی بود این است که کدام جنس از مردم‌نگاری می‌تواند قایقی برای رسیدن به شهر پشت دریاها باشد؟ قطعا پاسخ این است که مردم‌نگاری انتقادی می‌تواند این کار را انجام دهد.
 
او تاکید کرد: شهر روح خبیث دارد و مردم‌نگاری باید تلاش کند این روح را به چنگ بیاورد. به عبارت دیگر مردم‌نگاری باید به فضایی بپردازد که سرکوب می‌شود و مردم مقاومت می‌کنند. چراکه مردم‌نگاری تقلایی برای بودن را در شهر نشان می‌دهد. اما مسأله این است که من در این کتاب آنجا که خودم مردم‌نگاری کردم نتوانستم روح خبیث شهر را تصرف کنم. چراکه جنس شخصیت من اینگونه نیست. به عبارت دیگر من روح شاد شهر را دوست دارم البته این مزیتی برای یک مردم‌نگار نیست.

فاضلی گفت: البته یک مردم‌نگار انتقادی باید بتواند فضاهای زیرزمینی شهر را تحلیل و توصیف کند اما واقعیت این است که این نقص کار من است و من نمی‌توانم درمانش کنم. چون اگر بخواهم سراغ این حوزه بروم قلمم کار نمی‌کند. بنابراین این فضایی نیست که با توجه به شخصیت من بتوانم درباره آن صحبت کنم چون مسیر زندگی من از بسترهای دیگری برخاسته است. آدمی مانند من که یک روستایی است و از مواجهه با شهر خشنود است حتی در مقوله‌ای مانند ترافیک هم روح مثبت آن را می‌بیند. البته مردم‌نگارانی مانند ایزدی جیران وجود دارد که تلاش می‌کند رنج‌ها را روایت کند. این به‌معنای این نیست که من رنج نمی‌کشم چرا که رنج را به خوردمان می‌دهند اما واقعیت این است که قلم من در این بخش کار نمی‌کند.

حسن زاده نیز در بخش دیگری از این نشست درباره کتاب «ابعاد سیاسی فرهنگ در ایران» سخن گفت و توضیح داد: اگر کسی قرار باشد تاریخ مردم‌شناسی ایران را روایت کند باید این اثر را بخواند، البته اخیرا هم دالوند کتابی را درباره تاریخ مردم شناسی منتشر کرده که ارزشمند است.

او ادامه داد: این کتاب روایت منصفانه، مستند و دقیقی از تاریخ مردم شناسی ارائه می‌دهد. ما دارای منابع متکثر برای شکل گیری انسان شناسی هستیم و اگر قرار است تاریخ انسان شناسی داشته باشیم باید سنت‌های مختلف را بشناسیم. روایت فاضلی در این کتاب مقابل روایت حذفی است و صدای سنت‌های مختلف در کتاب است. 

حسن زاده گفت: فاضلی در این کتاب اسیر گفتمان ترجمه نیست و در بازخوانی مردم شناسی ایران توجه به رابطه مردم شناسی و انسان شناسی را مرود توجه قرار می‌دهد و اسیر گفتمان غربی نمی‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها