چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۹
کارکردهای آثار مولانا برای انسان امروز عامل درخشش او در جهان مدرن

سلمان ساکت عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی کارکردهای موجود مولوی و آثارش برای انسان امروز را عامل درخشش مولانا در جهان مدرن خواند .

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، سلمان ساکت، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی در نشست مولانا در چشم انداز جهانی که بعد از ظهر روز سه‌شنبه 16 مهرماه در محل دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، گفت: مولانا امروز تمام جهان را تسخیر کرده است و این تسخیر به خاطر یک اثر یا یک نوشته یا یک شعر نیست بلکه ابعاد جهانی و انسانی مثنوی و دیوان شمس، جهان را علاقه‌مند کرده تا با دیدگاه‌ها و نگرش‌های مختلف به مولانا روی آوردند.

ساکت با اشاره به لزوم معنویت در جهان امروز تصریح کرد: من کاری با برداشت‌های نه چندان درست که از مولانا و مثنوی به ویژه در آمریکا انجام شده است، ندارم ولی باید بپذیریم که امروز قونیه از قبله‌های معنوی جهان است و به مرکز توجه کسانی که به دنبال معنویت هستند، تبدیل شده است و این که نشان می‌دهد که با اینکه جهان به تکنولوژی روی آورده، عطش‌اش برای رسیدن به معنویات بیشتر شده و این معنویت را در مولانا جست‌وجو کرده است.

وی گفت: ادبیات کلاسیک ما در چشم‌انداز جهانی اگر بخواهد شکوفا و بالنده همچون گذشته پیش برود باید دید برای جهان معاصر چه حرفی برای گفتن دارد. اگر مولانا و آثارش برای انسان امروز حرف جدیدی نداشته باشد، قطعا انسان‌های خردگرا سراغ این آثار نمی‌آیند.

ساکت، کارکردهای موجود در آثار مولوی برای انسان امروز را عامل درخشش مولانا در جهان مدرن خواند و اضافه کرد: انسان برای شکوفایی خود نیازمند کرامت است و شما در جای جای مثنوی می‌بینید که انسان با کرامتش توصیف می‌شود. دیگر اینکه انسان را به مبدا و اصل هستی پیوند می‌دهد این کاری است که به بهترین شکل در مثنوی صورت می‌گیرد. انسان با مبدا و جان جهان پیوند می‌خورد و این در کمتر اثری در جهان به این شکل نمود و ظهور دارد.

وی در ادامه تصریح کرد: در ادبیات صوفیه ما به‌طور کلی و در آثار مولانا به‌طور خاص، تکثرگرایی حرف اول را می‌زند؛ راه‌های رسیدن به خدا به عدد نفوس خلایق است و هر کسی می‌تواند از ذات خود به مبداء هستی نزدیک شود و وقتی شما این منظر را شما برای جهانیان توصیف می‌کنید، در برابر دیدگاه‌های کاملاً جزم‌اندیشانه خیلی نمود پیدا می‌کند و به‌حق، جهان در پی مولانا می‌آید که نمونه‌‌اش در داستان «موسی و شبان» مشاهده می‌شود.

عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی در ارتباط با ترسیم تلقی مهربانانه و مشتاقانه نسبت به مرگ توسط مولانا گفت: یک تلقی مهربانانه و صمیمانه از مرگ برای انسان در آثار مولانا ترسیم می‌شود. در آثار او حیات توام با تراژدی است؛ به این معنا که انسان وقتی پایش را به هستی می‌گذارد، با خواسته‌های نامحدود ولی در کران محدود قرار می‌گیرد یعنی توان و امکانات انسان و ساعت‌های زیستش محدود است، ولی خواسته‌هایش نامحدود، این بی‌کرانی وقتی در کران‌مندی قرار بگیرد، یک تراژدی برای انسان می‌آفریند که یکی از مبناهای این تراژدی مرگ است، مرگ برای انسان یک تراژدی است چون باید برای چیزهایی که زحمت کشیده است، پشت سر بگذارد.


وی سرور و شادی درونی را از بن‌مایه‌های اصلی مثنوی معنوی و دیوان شمس خواند و افزود: انسان در این جهان باید شاد زیست کند ولی نه شادی که فقط از ظاهر بتابد، شادی باید از درون بجوشد. این‌ها از مواردی است که به گمانم جهانیان را عاشق و شیدای مولانا کرده و مولانا امروز می‌تواند در مرکز معنویت جهان بدرخشد. شما آگوستین را هم دارید، عرفان‌های بودایی را هم دارید، ولی مولانا درخشش دیگری در جهان دارد برای همین هر روز مولانا در جهان بیشتر می‌درخشد.

ساکت گفت: در طول تاریخ مولانا در مرکز فکر و اندیشه وجود داشته و این به این معنی نیست که هر آنچه مولانا در آثارش از آنها گفته، درست است و می‌تواند برای انسان معاصر به کار بیاید، خیر؛ ما باید با یک نگاه نقادانه به سراغ این متون کهن برویم ولی هزاران گهر ناب و نفیس در این آثار وجود دارد که می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

وی ضمن تاکید بر نقش اساسی مولانا در گسترش دین یادآور شد: یکی از دلایل گسترش اسلام چه در دل اروپا و چه در شبه قاره تا مرزهای چین، تصوف است؛ یعنی این محور، آثار عطار و آثار مولانا اسلام را به آنجا برده است؛ اسلام با فقه گسترش پیدا نکرده است اگر فقه می‌خواست اسلام را گسترش بدهد، محدوده گسترش اسلام بسیار کوچک‌تر بود. اسلام با آثار صوفیه گسترش پیدا کرد. اینکه امروز برخی نگرش‌ها در ایران فعلی ما این موضوع را قبول ندارند، نشان از بلد نبودن تاریخ و شیوه گسترش تمدن ایران اسلامی است. درواقع مولانا بار اصلی این گسترش دین را به عهده دارد و ما باید این را پاس بداریم.

دکتر محمدرضا فارسیان عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه فردوسی مشهد هم در این نشست در ارتباط با تاریخچه شناخت مولانا و ورود آثارش به غرب، گفت: در کشور فرانسه، سعدی، حافظ و خیام جایگاه‌های قدیمی‌تری داشته و سریع‌تر پذیرفته شدند. بعضی آثار آن‌ها مستقیماً و بعضی‌ها از طریق ترجمه از آلمانی یا از انگلیسی وارد شدند.

فارسیان افزود: اولین ترجمه‌ها از حافظ و سعدی در حدود 400 سال پیش منتشر شد، اما برای مولانا قدیمی‌ترین ترجمه‌ها به حدود 200 سال پیش برمی‌گردد که البته آن هم از ابتدا از فرانسه به دنیای غرب وارد نشده است، بلکه از آلمانی وارد شده است؛ درواقع آلمانی‌ها و انگلیسی‌ها سابقه بیشتری در نگاه عرفانی به شعر ایرانی دارند.

وی در ارتباط با نوع نگاه به آثار مولانا در فرانسه به بیان سه دسته‌بندی دانشگاهی، پژوهشی و عامیانه پرداخت و گفت: نگاهی را که در فرانسه به آثار مولانا شده است، می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد، یک نگاه، نگاه دانشگاهی، مقاله‌خیز و کتاب‌خیز است، دیگری رویکردی پژوهشی دارد که عارفانه و صوفیانه به آثار مولانا نگاه می‌کند و پیروان عرفان اسلامی و حتی عرفان ایرانی را با خود همراه می‌کند و نگاه سومی را هم می‌توان عنوان کرد که آن نگاه عامیانه است و بیان می‌کند مولانا در نظر عامه مردم چه ویژگی‌هایی داشته است.

فارسیان در ادامه به معرفی اولین مولاناشناس فرانسوی پرداخت و گفت: اولین مولاناشناس فرانسوی که می‌خواهم او را معرفی کنم «اوا دی ویترای میروویچ» لهستانی‌الاصل است که در فرانسه زندگی و با نگاه عرفان اسلامی به سراغ مولانا آمد؛ او که اندیشمند بزرگ معاصر فرانسه و بزرگترین کسی است که به ادبیات ایرانی و عرفانی توجه داشته، از طریق مولانا به اسلام گرویده است. این خانم در ابتدا آثار اقبال را مطالعه می‌کرده و از آن‌جایی که اقبال در سراسر آثارش از مولانا اسم می‌برد، با مولانا آشنا شده و دیگر او را رها نمی‌کند. اما مشکل اساسی که در ابتدای مطالعه آثار مولانا با آن رو‌به‌رو می‌شود، کم بودن منابع به زبان فرانسوی بود.

وی افزود: خانم میروویچ با ترجمه آثار از انگلیسی به آلمانی و با صرف 15 سال وقت، اولین ترجمه از مثنوی را با کمک یکی از اندیشمندان و استادان ایرانی منتشر می‌کند. «اوا دی ویترای میروویچ» غیر از ترجمه مثنوی و «فیه ما فیه» و دیوان شمس، آثار تالیفی از جمله عرفان و شعر در اسلام، رومی و سوفیسم و قونیه، حکایت‌های صوفیانه و پندهای شمس و رقص کیهانی دارد.

فارسیان ضمن بیان نظرات هانری کُربن، دیگر مولاناشناس فرانسوی تصریح کرد:‌ هانری کُربن یک اندیشمند عرفانی که در ایران شناخته شده است و به ایران سفر نیز داشته، مولانا را به عنوان قهرمان مذهب عشق و یک مرجع گریزناپذیر در شناخت اندیشه ایرانی و عرفانی می‌دانسته و این تعبیر معروف را تایید می‌کند که می‌توان از مثنوی به عنوان یک قرآن فارسی نام برد او همچنین می‌گوید: «مثنوی جلال‌الدین رومی همانند قرآن فارسی باید همیشه مورد طلب قرار بگیرد».

وی همچنین اضافه کرد: بزرگترین نویسنده فرانسوی که تحت تاثیر مولانا قرار گرفته، موریس بارس است که غیر از مولانا تحت تأثیر سعدی هم بوده و کتاب‌هایی در زمینه عرفان دارد. موریس بارس آن چنان تحت تاثیر مولانا بوده که در مراسمات سماع در فرانسه شرکت می‌کرده و اسم این مراسم در فرانسه را «درویش‌های گردان» گذاشته است.

فارسیان در ادامه به معرفی دکتر نهال تجدد و اقدامات وی در شناساندن مولانا به مردم عادی فرانسه، گفت: دکتر نهال تجدد یک ایرانی ساکن فرانسه و صاحب دو کتاب در مورد مولانا است  با نام «عارف جان سوخته» به زبان فرانسه که در این کتاب شرح حال زندگی مولانا به زبان خیلی ساده می‌آورد و «در جستجوی مولانا» که مجموعه‌ای است از داستان‌های شیرین مولانا به صورت رمانی دلپذیر و گیرا که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

این عضو هیئت علمی زبان و ادبیات فرانسه یادآور شد: خانم دکتر لیلی انور استاد دانشگاه فرانسه است که به صورت ویژه در مورد مولانا کار می‌کنند. او که تز دکترایش در زمینه دیوان شمس بوده مرجع فعلی فرانسویان برای شناخت مولانا به حساب می‌آید و هر کسی که بخواهد در مورد مولانا تحقیق کند یا کتابی بنویسد، به خانم دکتر انور مراجعه می‌کند.

در ادامه این نشست حسینعلی مصطفوی عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات روسیه دانشگاه فردوسی مشهد در سخنانی به بیان و معرفی شرق‌شناسان و نظراتشان پیرامون مولانا پرداخت و گفت: در برخی از نوشته‌ها دانشمندان شوروی مولانا را شاعر ترک معرفی کردند در تمام دوره 70 ساله شوروی و پساشوروی آثار مولانا همیشه مورد توجه محققان قرار گرفته و ده‌ها تن از آن‌ها در مورد آثار مولانا و جهان بینی او پایان نامه‌های دکتری خود را نوشتند بیش از 100 عنوان پایان نامه در دکتری با مولانا و مرتبط با مولانا به زبان روسی دفاع و نگاشته شده است.

مصطفوی در ارتباط با ترجمه روسی 6 دفتر مثنوی گفت: به زبان روسی بسیاری از آثار مولانا توسط مترجمان برجسته روسی مثل «ولادیمر بیرژا» ترجمه شده است. ترجمه روسی 6 دفتر مثنوی معنوی، شاهکار ماندگار مولانا که به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و با مشارکت شماری از برجسته‌ترین شرق‌شناسان و متخصصان ادبیات فارسی و عرفان اسلامی طی 6 سال انجام و به جامعه علمی و ادبی روسیه معرفی شد.


وی ضمن معرفی یکی دیگر از مترجمان روسی مثنوی افزود: «خیسمتولین» برنده جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 86 به سبب ترجمه اولین دفتر مثنوی معنوی به زبان روسیه گفت وقتی مثنوی را به شعر ترجمه می‌کنی، برتری از آن نظم است به این ترتیب که به نظم توجه بیشتری می‌شود اما ما به نثر برگزیدیم چون بتوانیم محتوا و معنا را بهتر منعکس کنیم.

این عضو هیئت علمی زبان و ادبیات روسیه در ادامه یادآور شد: مولانا در روسیه از سال‌های مدیدی شناخته شده است با این وجود جالب توجه است که چگونه در اوج دوران کمونیستی چنین اثری روحانی و معنوی با چنین عمق و جایگاهی مورد اقبال قرار گرفته است. حقیقت این است که بارقه‌های روحانیت و معنویت که با فطرت عمیق آدمی سرشته شده است پیوسته با اشکال گوناگون در آثار هنری، فرهنگی، معماری، نقاشی و موسیقی و غیره خودش را نمایان می‌سازد.

وی در ادامه به بیان شباهت‌های موجود میان مولانا و تولتسوی پرداخت و گفت: تولستوی از خانواده اشرافی و مولوی در یک خانواده بزرگ دینی بود، از لحاظ ظاهری هر دو در کودکی از جسم نحیفشان متنفر بودند، هردو بی‌نهایت توانمند و پرکار بودند و اما از لحاظ اندیشه هردوی این‌ها به دنبال یک چیز بودند هردو به دنبال این بودند که عدالت اجتماعی را برقرار و یک نوع زیبایی شناسی به مرگ نسبت دهند، هردوی اینها به دنبال اندیشه و سرشت زیبای انسانی بودند، معنویت را هردوی این‌ها می‌خواستند رواج بدهند از لحاظ اندیشه هردو متعلق به یک خانواده بزرگ جهانی هردو طالب حقیقت که خیر و کمال بشریت را موجب می‌شود هستند و هردو از لحاظ شخصیت طبعی نا آرام و خروشان داشتند.

وی در انتهای سخنانش با اشاره به جلوگیری از ساخت فیلمی درباره مولانا و شمس در ایران، از ساخت فیلمی در همین رابطه در فرانسه خبر داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها