در نشست نقدو بررسی کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» مطرح شد:
برخلاف رمان، شعر آمریکا در ایران ناشناخته است
در نشست نقد و بررسی کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» نوشته کریستوفر بیچ، گفته شد که مکتب مدرنیسم در ایران دو شاخه دارد که هردو متاثر از شعر مدرنیسم آمریکاست و سهراب سپهری و فروغ فرخزاد نیز از شعر مدرنیسم این کشور تاثیر پذیرفتند.
«درآمدی بر شعر معاصر آمریکا»؛ تحولات شعری ۱۵۰سال اخیر این کشور
علی اصغر محمدخانی در ابتدای نشست بعد از خواندن صفحاتی از کتاب اظهار کرد: بعضی از شاعرانی که نویسنده در این کتاب از آن نام برده برای ایرانیان آشناست و در سالهای گذشته شعری از آنها ترجمه شده است. نکاتی درباره شعر معاصر آمریکا مطرح است؛ اول این که جنگ اول و دوم جهانی چه تاثیری در شعر آمریکایی گذاشتند و پیوند آن با فرهنگ اروپایی چگونه بود؛ زیرا در این دوره بسیاری از شاعران آمریکایی به اروپا مهاجرت و یک نوع پیوند با فرهنگ اروپایی پیدا کردند.
وی درباره این کتاب اظهار کرد: با خواندن «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» میتوانیم دریابیم که تحولات شعری این کشور تا اوایل قرن بیستویکم چگونه بود، چه جریانهای شعری در ۱۵۰سال گذشته در آمریکا رغم خورده است. این اثر به خوبی تحولات و جریانهای اینچنینی را نشان میدهد.
ما از شاعران آمریکا اطلاعی نداریم
کامران احمدگلی ضمن بیان این که شعر آمریکا در ایران ناشناخته است گفت: ما بیشتر با نثر، به ویژه رمان این کشور آشنا هستیم و از دهها شاعر آمریکایی اطلاعی نداریم. تا جایی که من میدانم، شعر آمریکا در سالهای اخیر به صورت جسته و گریخته ترجمه شده و در اختیار مخاطب قرار گرفته است ولی کمتر به سنت شعر آمریکا پرداخته شده است. با توجه به این که شعر این کشور تاثیر شگرفی بر فرهنگ جهانی معاصر گذاشته، به ویژه از نیمه دوم قرن بیستم که آمریکا از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقریبا به قدرت مسلط تبدیل شد این تاثیر را میبینیم.
وی در ادامه اظهارکرد: در کشورمان کتابی که بتواند به صورت منسجم شعر آمریکا را معرفی کند نداشتیم و این نقص با «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» تا حدی برطرف شده است. از این جهت میگویم تا حدی زیرا این اثر، یک کتاب درسی دانشگاهی است و سلایق نویسنده در آن دخیل است مثلا نویسنده درباره بوکوفسکی صحبتی به میان نیاورده و این نشان میدهد ممکن است به بسیاری از شاعران دیگر نیز نپرداخته باشد.
این نویسنده همچنین بیان کرد: در کشور ما سنت شعری یک بحث هزار ساله است و در اروپا نیز به پیش از میلاد مسیح بازمیگردد؛ شعر در یونان نیز قدمت زیادی دارد. حال آن که تا قرن بیستم ایالات متحده در حال شکلگیری بود و برخی کشورها به مرور به آن پیوستند. آمریکا سرزمینی است که همیشه در حال تطور بوده و سنت شعری این کشور نیز به آن مفهوم سنت تثبیت شدهای نیست.
این مترجم ضمن بیان این که آمریکا کشوری مهاجر نشین است گفت: شعرای ایالات متحده تحت تاثیر شاعران اروپا شعر میسرودند، در قرن نوزدهم یکی دو شاعر، سنت آمریکایی را به شکلی تقریبا آگاهانه بنیان گذاشتند. در اوایل قرن بیستم شاهد هستیم که برخی از شاعران این سرزمین به اروپا مهاجرت کرده و در آنجا تحصیل میکنند؛ پس از آن برمیگردند و الگوهای شعری را از اروپا میگیرند و بر اساس آن مینویسند، طبیعی است این نوع شعر مشتق شده از فرهنگ دیگر است و چیز خاصی برای گفتن ندارد.
در ادامه این نشست احمد گلی بخشهایی از کتاب را به صورت مختصر معرفی کرد.
تحلیل دقیق کریستوفر بیچ در این کتاب کارگاه عملی نقد است
بهادر باقری ضمن بیان این که با همکاری احمدگلی در حال تالیف کتابی به نام «من ایرلندم» تک نگاری درباره ویلیام باترلیتس، هستند بیان کرد: کتاب «در آمدی بر شعر آمریکا» با وجود اختصارش، مقدمه و درآمدی بر جریان پربار، شکوفا و متکثر شعری آمریکاست؛ این تفاوتها و سرعت تحولات شعری معاصر این کشور هم ما را متعجب میکند و هم فهم این شعر دشوار میشود.
وی افزود: در بسیاری از موارد شاید نتوانید شعرها را درک کنید اما تحلیل نویسنده را که میخوانید راحتتر میتوانید متوجه شوید. آنالیز و تحلیل دقیق کریستوفر بیچ خود کارگاه عملی نقد است؛ من در کتابهایی که در زمینه نقد شعری نوشته شده و خواندم، این نوع نقد و تحلیل را ندیدم. این اثر برای من بسیار آموزنده بود، از این جهت که چگونه به یک شعر نگاه کنم و جزء به جزء فرم و محتوای شعر و تعاملی که این دو با یکدیگر دارند را بررسی کنم.
او ضمن اشاره به این که کتاب «در آمدی بر شعر معاصر آمریکا» در عین کوتاه بودن گستره وسیع و کاملی از جنبشها، مکتبها و گروههای شعری آمریکای قرن بیستم را معرفی میکند، اظهار کرد: بیچ با یک تفکر منسجم و با در نظر گرفتن نظریههای نقد ادبی کاملا نو شعر را بررسی کرده بدون این که به یکسو نگری و مطلقاندیشی مبتلا شود. اینطور نبود که از ابتدا یک نوع شعر را دوست داشته و آن را تبلیغ و شعرهای دیگر را تخطئه کند بلکه به بررسی تحولات شعری پرداخته و واقعا جریانشناسی کرده است.
این مترجم همچنین گفت: نثر نویسنده ساده و بی تکلف است اما موضوع دشوار است به ویژه قسمتهایی که شعر وارد عرصههای پست مدرن میشود. همچنین ترجمه و خواندن شعر نیز کاری سخت است. زیرا اشعار موجود در این اثر نخبهگرایانه است و نکات مبهم و حذفیات زیادی دارد، به گونهای که گاهی خواننده باید خود خلأهای موجود در شعر را پر کند.
وی ضمن بیان این که نویسنده از منتقدان، نویسندگان، کتابها و مجلات فراوانی در این کتاب بهره برده و این امر سبب آشنایی مخاطب با این افراد میشود، بیان کرد: بیچ نویسنده رکی است و در نوشتن اثر خودسانسوری نکرده است؛ همچنین نقاط ضعف و قوت این جریانها را مطرح کرده و زمینههای فکر و فلسفی که باعث پیدایش چنین رویکردهایی شده به خوبی بیان شده است.
بهادر قادری در پایان گفت: ما در زمینه ترجمه بیشتر وارد کننده هستیم و کمتر آثاری از نویسندگان ایرانی را ترجمه و به سایر نقاط دنیا صادر میکنیم. امیدوارم بتوانیم در آینده با کامران احمدگلی آثار معاصر خودمان را به زبان انگلیسی ترجمه کنیم.
ترجمه در ساختن فرهنگ بشر نقش داشته است
مسعود جعفری جزی از دیگر سخنرانان این نشست در ابتدا درباره ترجمه بیان کرد: ترجمه در ادبیات جهان از اهمیت بالایی برخوردار است اما این اهمیت در کشور ما چندان قابل توجه نیست و این طور تلقی میشود که ترجمه کاری دست دوم است و کسی که نتواند کتابی تالیف کند سراغ ترجمه میرود. در حالی که در فرهنگ جهان ترجمه در ساختن فرهنگ بشر و ادبیات جهان نقش داشته است. در تاریخ هیچ دوره تمدن درخشانی نداریم که همراه با آن نهضت ترجمهای نباشد. در هر دورهای که فرهنگ جامعه منجمد شده و تحرک ندارد همیشه با خون تازه ترجمه میتواند زنده شود.
باید شعر را ترجمه کرد چه ممکن باشد چه ناممکن
وی درباره ترجمه شعر نیز بیان کرد: از زمانهای گذشته تا به امروز، هنوز هم در نظریههای زبانشناسی بحث ترجمهپذیر بودن شعر مطرح است. یکی از شعرای همین کتاب، رابرت فراست میگوید شعر همان چیزی است که در ترجمه از بین میرود. منتها دیگرانی مانند تولستوی معتقدند میتوان شعر را ترجمه کرد، والتر بنیامین نیز معتقد است که ترجمه حیات شعر را تضمین میکند. اما باید شعر را ترجمه کرد چه ممکن باشد چه ناممکن.
او همچنین گفت: در فرهنگ گذشته ما ترجمه شعر به معنای امروز آن نبود بلکه بیشتر اقتباس و اخذ مضمون بود. به عنوان مثال سعدی برخی از مضامین را از دیگر شاعران گرفته است. در عصر جدید مفهوم ترجمه شعر کاملا تغییر پیدا کرده است. از اواخر دوران قاجار و تاسیس مدرسه دارالفنون مفهوم ترجمه به معنای امروزی شکل میگیرد و از همان دوره این مسئله در تکوین و تطور شعر معاصر ایران نقش عمدهای داشت. استاد شفیعی کدکنی نیز در این رابطه میگوید که تحولات شعری ایران تابعی است از متغیر ترجمه.
این کتاب به گونهای سیر شعر معاصر ما را بیان میکند
این نویسنده با اشاره به این که ترجمه شعر آمریکایی از همان دوران مشروطه به صورت جسته گریخته وجود دارد، بیان کرد: «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» کتابی مرجع و راهنمایی برای ماست، در زبان فارسی درباره برخی از شاعران موجود در این کتاب منبع خوبی نداریم. نکته دیگر حائز اهمیت در این کتاب جنبه تطبیقی برای فهم تحولات شعر فارسی است. مکتبهایی که در این کتاب از اواخر قرن نوزدهم تا به امروز بیان شده تقریبا همان سیر شعر معاصر ما است و میتواند در دورههای خاصی این را نشان دهد.
وی افزود: به عنوان مثال در بحث مدرنیسم -ازرا پوند و تی. اس. الیوت بنیانگذار آن هستند- دقیقا شعر فارسی در دهه 20 و 30 به همین شکل است. مکتب مدرنیسم در ایران دو شاخه دارد که هر دو متاثر از شعر مدرنیسم آمریکاست؛ اول شاخه مدرن آوانگارد کم مخاطب، که شامل شعرهای هوشنگ ایرانی و شعرهای اول سپهری است، شاخه دوم آن نیز هنریتر و مهمتر است شامل اشعار سهراب سپهری و فروغ فرخزاد میشود؛ این دو از شعر مدرنیسم آمریکا تاثیر پذیرفتند. در بخش پایانی این کتاب نیز به شاعران اعترافی پرداخته است. اعترافی بدین معنی که شاعر از خود میگوید، شعر دوره دوم فروغ متاثر از این دوره و دو شاعر زن یعنی ان سکستون و سیلویا پلات است.
وی در پایان علاوه بر اشاره به مشکلاتی که در صفحهآرایی و غلط نوشتاری در کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» وجود دارد اظهار کرد: این کتاب ترجمه است و نمیتوان آن را تالیف و ترجمه دانست؛ با وجود پانویسهای بیشماری که مترجمان نوشتند اما باز هم ترجمه محسوب میشود و میتوان در عنوان کتاب تالیف و توضیح را ذکر کرد. در برخی موارد نیز ما شاهد ترجمه تحتالفظی جملات هستیم که برای مخاطب مبهم است.
در پایان نشست نقد و بررسی کتاب «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» اثر کریستوفر بیچ جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد.
نظر شما