شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۸
نبود کپی‌رایت و آسیب‌پذیری ناشران کتاب گویا/ کتاب‌های گویا هم به جلسات نقد نیاز دارند

کارشناسان می‌گویند موانع زیادی نیز بر سر راه این بخش از نشر وجود دارد؛ از خلا کپی‌رایت و نقش حقوق آن‌ها گرفته تا تبعیض‌هایی مانند معاف نبودن از مالیات که بین آن‌ها و ناشران کاغذی وجود دارد.

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بهره‌گیری از ظرفیت‌های صنعت نشر گویا در ایران و درک جایگاه کتاب‌های گویا در این صنعت، موضوع میزگردی بود که با کارشناسان این حوزه برگزار کردیم. در این میزگرد که بخش نخست آن(اینجا) پیشتر منتشر شد، بهروز رضوی، پیشکسوت حوزه گویندگی؛ حمیدرضا شربتیان، مدیر اپلیکیشن نوار؛ دامون آذری، مدیر نشر آوانامه و سعید اسلام‌زاده، گوینده و برنامه‌ساز حضور داشتند. بخش دوم این میزگرد را در ادامه می‌خوانید:
 
تا به اینجا این مسأله روشن است که تعریف ناشر وابسته به فعالیت‌های چاپی یا گویا و الکترونیک نیست و بر همین اساس، سهم آن‌ها از صنعت، یکسان است. موافقید؟
 آذری: ناشر کاغذی با ناشر صوتی هیچ فرقی ندارد؛ هر دو در زمینه تولید کتاب، فعالیت می‌کنند؛ منتها مشکلاتی در کشور ما وجود دارد که باعث می‌شود در عمل مشاهده کنیم که تفاوت زیادی میان ناشر صوتی با ناشر کاغذی وجود دارد. برای نمونه، بسیاری از ناشران صوتی نمی‌توانند در نمایشگاه کتاب شرکت کنند. یک ناشر صوتی بر خلاف یک ناشر کاغذی، نمی‌تواند از معافیت‌های بیمه‌ای استفاده کند. ناشر کاغذی از یک سری از مالیات‌های ارزش بر افزوده، معاف است اما ناشر صوتی معاف نیست.
 
اشکالات، پایه‌ای‌تر هم می‌شود؛ مثلا برای کتاب صوتی شابک موقت صادر می‌کنند و دلیل این موضوع نیز این است که سیستم‌های مقرراتی ما از صنعت نشر عقب‌تر هستند. مقرراتی که برای صنعت نشر نوشته شده بر اساس کتاب کاغذی است و کتاب‌های صوتی و الکترونیک در این مقررات جایگاهی ندارند.
 
برای رفع این مشکلات اقدامی صورت نگرفته است؟
آذری: جلسات مختلفی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ناشران صوتی برگزار شده و قرار است این مسأله را رفع کنند اما کماکان این مشکلات وجود دارد و نمونه بارز آن نیز این است که تنها تعداد محدودی از ناشران صوتی می‌توانند در نمایشگاه کتاب حضور داشته باشند. نمایشگاه اصلی‌ترین محلی است که ناشران می‌توانند تولیدات خود را ارئه کنند و بسیاری از ناشران صوتی به این امکان دسترسی ندارند.
 
کتاب یک رسانه است
اسلام‌زاده: ما قطعا به این موضوع قائل هستیم که کتاب –چه کاغذی و چه صوتی- یک رسانه است. رسانه‌ها در تمام این سال‌ها قابلیت تبدیل شدن را داشتند. در تبدیل جایگزینی می‌توان به نمونه‌ای اشاره کرد: در یک دوره‌ای از تاریخ، راویان اخبار ما، بازرگانان و نوازندگان و جارچیان و نقال‌ها بودند که در میدان شهر و قهوه‌خانه‌ها مستقر می‌شدند. وقتی رادیو پا به میدان می‌گذارد، آن‌ها کنار می‌روند و چندی بعد، تلویزیون می‌آید و رادیو به بخش دیگری منتقل می‌شود. اتفاقی که امروز رخ داده این است که به‌مراتب برنامه‌های تلویزیون بیشتر شده و هر جایی می‌توان یک تلویزیون روشن دید اما از آن طرف مشاهده می‌کنیم که افراد، فضای اینترنتی و تلویزیون شخصی خود را ترجیح می‌دهند. در این جا محصولات به‌روز شده‌ای مانند کتاب گویا نمود پیدا می‌کنند.
 
کتاب به‌خودی‌خود، رسانه‌ای سرد است و هنگام خواندن تمام تمرکز ما را می‌طلبد؛ کتاب گویا اما همچون رادیو، رسانه‌ای گرم است و به ما اجازه می‌دهد به کارهای دیگرمان بپردازیم. اما همین رادیو در اختلاط با دنیای مجازی، به رادیوی اینترنتی تبدیل شده که دیگر رسانه‌ای گرم نیست. تبدیل شدن رسانه‌ها به یکدیگر، باعث می‌شود سردی و گرمی و مزاج رسانه‌ها تغییر کند.
 
وقتی تلویزیون در جهان گسترش پیدا می‌کند، زمانی است که طبع جامعه بشری سرد شده است و دیگر خبری از طبع گرم دوران رادیو نیست و به جای آن رسانه‌های دیگر همچون سینما، وجود دارند. در کتاب صوتی می‌توان از امکانات رسانه‌های مختلف استفاده کرد و صرفا یک رسانه گرم در اختیار مخاطب نگذاشت. مک لوهان حرف جالبی می‌زند؛ می‌گوید: آدم ابزار را می‌سازد و بعد، ابزار آدم را می‌سازد.

حال بیایید به 10 سال آینده کتاب گویا نگاه کنیم. قطعا می‌توانیم از امکانات مختلفی در راستای دیدن و شنیدن استفاده کنیم که همان مالتی‌مدیا می‌شود.
 
بهره‌گیری از ظرفیت‌های صدا و لحن
ما به عنوان تولیدکننده کتاب صوتی باید روی ظرفیت‌های مختلف صدا و لحن کار کنیم. مثلا می‌توانیم اتودهای مختلفی از شیوه گویندگی ضبط کنیم و از دل آن‌ها، یک محصول با کیفیت بیرون بکشیم.
 
آقای رضوی یک تکنیکی دارند در گویندگی که باعث می‌شود بدون اینکه تیپ‌گیری خاصی صورت بگیرد، شما متوجه تغییر شخصیت‌ها بشوید. گذشته از تجربه 50 ساله آقای رضوی در عرصه گویندگی که باعث خلق چنین تکنیک‌هایی شده، درک درستی از متن صورت گرفته که این اتفاق افتاده است.
 
به عقیده من باید اجازه بدهیم که کتاب گویا به شیوه‌های مختلف، تولید شود و در آخر، به نظریه‌پردازی در این حوزه بپردازیم. در حال حاضر با تجربه تولید 10هزار کتاب گویا در ایران، مواجه هستیم و هنوز هم ظرفیت‌های بسیاری وجود دارد. به نظرم ما به عنوان گوینده و نویسنده و ناشر و تهیه‌کننده، باید تجربه‌های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم و به‌صورت تیمی نمونه‌های مختلفی تولید کنیم. گاهی تفاوت گوینده، تفاوت کل اثر خواهد شد و فضاهای مختلفی ایجاد خواهد کرد.
 
برای اینکه به حوزه کتاب‌های گویا رونق ببخشیم باید بیشتر از این‌ها در این حوزه بحث و گفت‌و‌گو کنیم؛ باید رسانه‌ها بیشتر در مورد بخش‌های مختلف کتاب گویا به تبادل اندیشه بپردازند؛ باید در حوزه نقد جدی‌تر وارد شویم زیرا کتاب‌های گویا هم به جلسات نقد نیاز دارند. در حال حاضر آثاری تولید می‌شود که شاید ایرادات فراوانی داشته باشد اما تا زمانی که به‌صورت جدی به نقد آن‌ها نپردازیم، نمی‌توانیم چیزی را در آن‌ها اصلاح کنیم. گاهی گوینده برای اینکه تلفظ درست یک کلمه را بداند به فرهنگ لغت رجوع نمی‌کند و از آنجایی که شنونده نیز اطلاعی ندارد، همانطور به شکل غلط، با کلمه آشنا می‌شود. این قبیل مسائل باید مورد نقد قرار بگیرد.

صنعتی شدن فعالیت‌های حوزه کتاب گویا نیازمند خون تازه‌ای است که در رگ‌های بخش کتاب گویا دوانده شود و این مضاف بر تبلیغات باید صورت بگیرد. من نقدی که به اطلاع‌رسانی در حوزه کتاب گویا دارم این است که چرا خبرگزاری‌ها خبر انتشار یک کتاب صوتی را منتشر نمی‌کنند. چرا رادیو و تلویزیون ما این کار را در حق کتاب گویا نمی‌کنند؟ ما باید بدانیم که در این صنعت چه اتفاقی در جریان است.
 
قاعده خاصی وجود ندارد
رضوی: در حوزه تولید کتاب گویا، قاعده خاصی وجود ندارد از این جهت که مثلا این کتاب باید اینطور خوانده شود یا آن کتاب نباید؛ به نظر من باید دست تولیدکننده باز باشد تا نتیجه بهتری حاصل شود. اگر قرار باشد همه از یک قاعده خاص پیروی کنند و همه چیز را یک شکل بکنیم به جای مطلوبی نخواهیم رسید. تفاوت لحن‌ها، گویش‌ها و اجراها قطعا جذابیت خاص خود را دارد و بدون شک مخاطب خود را نیز خواهد داشت. امروزه طبایع مختلفی وجود دارد و همه به دنبال تجربه کردن فضاهای جدید هستند.

ناشران خارجی چگونه از ظرفیت‌های حوزه کتاب گویا بهره‌برداری کرده‌اند؟
شربتیان: در اروپا و آمریکا ناشران بزرگی حضور دارند و بهره‌برداری مناسبی از این حوزه داشته‌اند. در اروپا شرکتی به نام استوری‌بل وجود دارد. این شرکت زمانی که می‌خواهد در زبان‌های بین‌المللی و کشورهای دیگر ورود پیدا کند، بخشی از سهام ناشران بزرگ آن کشور را خریداری می‌کند. مثلا زمانی که بخواهد کتاب‌های کشور سوئد را به کتاب گویا تبدیل کند، می‌رود و سهام قدیمی‌ترین ناشر سوئد را خریداری می‌کند که به نوعی می‌توان گفت این اقدام یک سرمایه‌گذاری بلندمدت در این حوزه است. ممکن است پرسشی مطرح شود که چرا این شرکت چنین کاری می‌کند؟ به عقیده من دلیل این کار این است که به‌صورت کلی ناشران قدیمی شبکه گسترده‌ای از مولفان، مترجم‌ها و مخاطبان کتاب را زیر نظر دارند و می‌توانند پل مناسبی برای تولید با کیفیت کتاب گویا باشد. اما متاسفانه در ایران اتفاق‌هایی از این جنس تابو محسوب می‌شود و ناشران ایرانی خیلی در حوزه مدیوم‌های مختلف وارد نشده‌اند. در خارج از کشور، یک ناشر ممکن است تصمیم بگیرد که محتوای خود را به یک شرکت فیلمسازی یا یک شرکت رادیویی بفروشد اما در ایران چنین اتفاقی نمی‌افتد.
 
یک زمانی ناشران، کتاب گویا را تهدید می‌دانستند
چهارسال پیش که نوار کارش را آغار کرد، ما سراغ ناشرها که می‌رفتیم ما را در دفتر خود راه نمی‌دادند. ما بارها به نشرهای مختلف مراجعه کردیم اما به جز معدود ناشرانی که در حال حاضر بسیار موفق هستند، باقی ناشران، موضوع کتاب صوتی را یک تهدید می‌دانستند. در حال حاضر این مسأله کمتر دیده می‌شود اما هنوز هم وجود دارد. به عقیده من این طرز تفکر باعث می‌شود از بازار عقب بمانیم.

اگر بخواهیم از این فضا عقب نمانیم قطعا باید از تجربیاتی که سال‌های سال خارج از ایران، صورت گرفته و نتایج آن نیز واضح و مشخص است، استفاده کنیم. خارج از ایران، همانطور که اتحادیه ناشرین بین‌الملل وجود دارد، اتحادیه‌ای نیز مختص کتاب‌های صوتی وجود دارد. این اتحادیه‌ها، به‌صورت فصلی، گزارش می‌دهند و فعالان این حوزه نیز می‌توانند به این آمار و گزارش‌ها رجوع کنند و اطلاعات جدید به دست آورند.

از طرف دیگر، بسیاری از ناشران بزرگ دنیا، خودشان نسبت به انتشار نسخه دیجیتال و صوتی کتاب‌هایشان اقدام می‌کنند و از تمام ظرفیت‌های این حوزه بهره‌برداری می‌کنند. محتوای نوشتاری بستری است که به شکل‌های مختلفی می‌توان از آن استفاده کرد. در دنیای رقابتی امروز، هر برندی که در میانه راه بایستد، از دیگران عقب می‌افتد زیرا این مسیر همواره رو به توسعه پیش می‌رود و مدام، روش‌های جدیدی برای ارائه محتوا در مدیوم‌های چندرسانه‌ای پدید می‌آید.فرض کنید یک رمان ایرانی خوب، نوشته می‌شود؛ آیا می‌توان انتظار داشت که از روی این رمان، فیلمی ساخته نشود؟ به نظرم محتوای اولیه باید راه خودش را برود و به فرمت‌های مختلف تبدیل شود. بدون شک مخاطب‌های مختلفی نیز برای اینگونه آثار وجود خواهد داشت.

گاهی یک فیلمی را می‌بینیم و متوجه می‌شویم فیلمنامه آن بر اساس یک رمان، نوشته شده است. این در حالی‌ست که شاید اصلا ما آن کتاب را نخوانده باشیم. بنابراین اگر این تبدیل‌ها صورت نگیرد، ممکن است بسیاری از محتواهای ارزشمند، ناشناخته باقی بمانند و مخاطب، از آن‌ها محروم شود.

 
تبعیض قوانین میان ناشران گویا و چاپی
شربتیان: مشکلات مشخصی در رابطه با نقص قوانین در حوزه کتاب‌های گویا وجود دارد که ما از ابتدای راه‌اندازی نوار، با آن‌ها دست به گریبان بودیم و در بسیاری از مواقع از آن‌ها چشم‌پوشی کردیم. ما الان بیش‌تر از 50 کارمند بیمه‌ای داریم که 5 سالی می‌شود که نوار برای آن‌ها بیمه رد می‌کند. دولت از ما در حد بیمه‌کردن دو یا سه نفر، حمایت می‌کند که با توجه به تعداد کارکنان ما، مشخصا این حمایت آنچنان به چشم نمی‌آید. تازه این در حالی‌ست که ما برای دریافت این حمایت نیز باید دوندگی کنیم و بروکراسی پیچیده‌ای را پشت سربگذاریم. ما با این شرایط دست و پنجه نرم می‌کنیم اما ناشران چاپی، با اینکه تعداد پرسنل کمتری نسبت به ما دارند، این مشکلات را ندارند. به‌صورت خیلی واضح می‌توان مشاهده کرد که تبعیض میان ناشران گویا و چاپی وجود دارد.

در این میان مسائل مهم‌تری نیز وجود دارد که به آن پرداخته نمی‌شود که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، موضوع کپی‌رایت است. تا زمانی که مشکل کپی‌رایت در ایران حل نشود، هرچقدر بازاری گسترده‌تر شود، مشکلاتش نیز گسترده‌تر می‌شود. فرض کنید یک ناشر چاپی در ایران یک اثر تالیفی خارج از ایران را ترجمه می‌کند. به فاصله کمتر از یک ماه ترجمه دوم نیز توسط ناشری دیگر روانه بازار می‌شود و همینطور بیشتر و بیشتر کتاب گل می‌کند و ناشر سوم و چهارم و پنجم نیز وارد بازار می‌شوند.
چیزی که به وضوح در این میان دیده می‌شود، اتلاف انرژی است؛ ما نمی‌خواهیم یک مسأله قانونی را قبول کنیم.

حالا که بازار کتاب گویا در ایران در حال قدرت گرفتن است، مسأله تولید این آثار را می‌توان فراتر از مرزها دید. درحال حاضر نوار نیز نزدیک به دو سال است که خارج از ایران به امر فروش می‌پردازد و مشاهده می‌کنیم که هیچ قانونی در خارج از ایران، از آثار ایرانی حمایت نمی‌کند. تا زمانی که ایران به کنوانسیون‌های کپی‌رایت نپیوندد، هیچ کشوری از آثار ایرانی حمایت نخواهد کرد.

طبق بند لام و تعریف مشاغل فرهنگی، نشر، یک کار فرهنگی است و باید از مالیات، معاف شود. همچنین در حوزه کپی‌رایت نیز، قوانین مربوط به تالیف همچنان کارآمد است اما در مورد آثار ترجمه با خلاء‌های قانونی مواجه هستیم. در این شرایط آیا جایگاه صنفی در صنعت نشر اتفاق افتاده است؟
آذری: این بحث کاملا درستی است که چرا ایران نباید عضو کنوانسیون برن باشد؟ بحث‌های زیادی در این حوزه وجود دارد که من قصد ندارم مجددا آن‌ها را مرور کنم اما قصد دارم بخش دیگری از مسئله کپی‌رایت را نیز مطرح کنم که به کتاب‌های گویا مربوط است. آن موضوع این است که ما در تولید کتاب‌های گویا، هزینه‌های زیادی انجام می‌دهیم و بعد از چند ماه کار کردن، زمانی که کتاب‌ها را روی سایت‌های معتبر خودمان بارگذاری می‌کنیم، همان موقع مشاهده می‌کنیم که در ده‌ها سایت غیرمجاز و کانال‌های مختلف مجازی نیز به‌صورت غیرقانونی منتشر شده است. به واقع چرا کتابی که اینقدر هزینه روی آن انجام شده به این راحتی مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد؟ متاسفانه در ایران ساز و کاری برای جلوگیری از این سوء استفاده‌‌ها وجود ندارد.

در مورد همین کتاب ملت عشق که با هزینه‌های زیادی آن را تولید کردیم؛ کافیست در اینترنت جستجو کنید؛ می‌بینید که به جز 4 یا 5 سایت رسمی که این کتاب را می‌فروشند، باقی سایت‌ها همه به‌صورت غیرقانونی و رایگان، کتاب را در اختیار همه می‌گذارند. حل کردن بخشی از موضوع کپی‌رایت شاید خیلی سخت باشد مانند حذف کتاب‌ها از کانال‌هایی که دسترسی به آن‌ها غیرممکن است. اما در مورد سایت‌هایی که در ایران هستند و مشخص است که چه کسانی آن را مدیریت می‌کنند، می‌توان کارهایی انجام داد. کافی است ساز و کار مشخصی برای شکایت قانونی از این سایت‌ها وجود داشته باشد. مثلا یک سایتی چند وقت پیش یکی از کتاب‌های ما را بارگذاری کرد. ما از طریق دادسرای فرهنگ و رسانه این موضوع را پیگیری کردیم اما متوجه شدیم که این پیگیری نزدیک به دو سال زمان می‌برد تا ما بتوانیم به نتیجه درستی برسیم. حال شما حساب بکنید که در این دو سال، این سایت، چقدر می‌تواند فروش و بازدید داشته باشد؟ چه ضرری به ما می‌خورد؟

در مورد کپی‌رایت جهانی نیز اما و اگر‌های فراوانی وجود دارد و باید از جنبه‌های مختلف موضوع را بررسی کنیم و ببینیم آیا صنعت نشر ایران بضاعت لازم برای ورود به کپی‌رایت جهانی را دارد یا خیر؟ مثلا می‌دانم یک ناشر ایرانی برای اینکه حق امتیاز یک کتاب را بگیرد باید نزدیک به 50 هزار دلار هزینه کند؛ آیا ناشر ایرانی این قدرت مالی را دارد؟ اینکه در ایران از یک کتاب، چندین ترجمه دیده می‌َشود نیز جای بحث دارد و باید در مورد آن گفت‌و‌گوهای مختلفی صورت بگیرد.
 
نقض حقوق ناشران کتاب گویا در «ایران صدا»
آذری: مشکل دیگری که در حوزه کپی‌رایت مشاهده می‌شود این است که برخی از ارگان‌های دولتی به صورت سیستماتیک این کار را می‌کنند. متاسفانه رادیو طی اقدامی عجیب دست به تولید کتاب گویا زده و فایل‌‌های صوتی را روی سایت ایران صدا، آرشیو می‌کند. این اقدامات بدون آنکه از ناشر یا مترجم اجازه گرفته باشند انجام می‌شود؛ کتاب را منتشر می‌کنند و حتی در صدا و سیما نیز به تبلیغات آن می‌پردازند. به نظر من این مسأله، فوق‌العاده عجیب است.

برای نمونه یکی از کتاب‌های چاپی پرفروش، عشق در زمان وبا بوده که توسط بهمن فرزانه ترجمه شده و انتشارات ققنوس نیز آن را منتشر کرده است. مجموعه آوانامه نسخه صوتی این کتاب را تولید کرد و چند وقت بعد در یک اتفاق عجیب، این ارگان دولتی، بدون آنکه از ققنوس یا مترجم یا حتی آوانامه، اجازه بگیرد، نسخه صوتی کتاب را به شکل مخدوش و خلاصه‌شده منتشر کرد و بالای 40 هزاربار به‌صورت رایگان این کتاب دانلود شد. این کار بسیار غیرحرفه‌ای بود و به نظر من این قبیل اقدامات علاوه بر اینکه سلیقه مخاطب را پایین می‌آورد، بازار را نیز خراب می‌کند. انتشارات ققنوس تنها به آوانامه اجازه انتشار صوتی این کتاب را داده بود، الان این کتاب روی سایت شما چه کار می‌کند؟ آیا این نقض سیستماتیک کپی‌رایت توسط ارگان‌های دولتی نیست؟

ما در مواجهه با این اقدامات، هیچ کاری از دستمان برنمی‌آید؛ بارها از آن‌ها خواهش کرده‌ایم که کتاب را از روی سایتشان بردارند اما هیچ اتفاقی نیفتاد و آخر به اینجا رسیدیم که خواهش کردیم حداقل نام مترجم را درج کنند اما آن‌ها به ما گفتند که ما در راستای ترویج محتوای پاک اقدام کرده‌ایم! که معلوم نیست دقیقا این جمله چه معنایی می‌دهد. کاری که این سایت دولتی انجام می‌دهد، به قیمت بیکار شدن بسیاری از کارمندان ما تمام می‌شود.
 
انباشت قانون؛ مشکل اصلی کپی‌رایت در ایران
اسلام‌زاده: در مورد ماجرای کپی‌رایت ما مشکلات عدیده‌ای داریم که به نظر من علت اصلی اکثر این مشکلات، کمبود قانون نیست، انباشت قانون است. به دلیل اینکه قوانین جدید روی قوانین قبلی آمده‌اند و آن‌ها را نقض نکرده‌اند، ما با انباشت قوانین روبه‌رو شده‌ایم. برای همین هم با شرایطی مواجه شده‌ایم که دو نفر که از هم شکایت دارند، هر کدام به قانونی خاص استناد می‌کنند و هر دو هم درست می‌گویند. موضوع بعدی این است که نهادهای دولتی ما، خودشان ناقض قانون هستند که این موضوع را، تولیدکنندگان کتاب‌های صوتی، بهتر درک می‌کنند.

فلسفه شکل‌گیری کتاب گویا به نوعی برای این بوده که نابینایان بتوانند کتابخوانی را دنبال کنند. اما همین موضوع به صورت غیرحرفه‌ای در ایران دنبال می‌شود و مشاهده می‌کنیم که یک انجمن، فراخوان می‌دهد به نابینایان که هر کسی که صدای خوبی دارد، یک کتاب را بخواند و برای ما ارسال کند. چه باید کرد برای اینکه مدیریت در حوزه تولید کتاب گویا، حرفه‌ای‌تر پیش برود؟
رضوی: یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که به حرفه‌ای شدن هر صنعتی کمک می‌کند، سرمایه و پول است. اگرچه ما به خاطر عشقمان به نشر و کتاب، در بسیاری از مواقع دستمزد خاصی هم نمی‌گرفتیم اما امروزه برای آنکه یک محصول تولید شود، شما باید هزینه‌هایی را انجام دهید. از همه مهم‌تر اینکه به تیمی که با آن‌ها کار می‌کنید اعتماد داشته باشید و بدانید که قرار نیست حق و حقوق شما را ضایع کنند. معمولا افرادی که آلوده این‌گونه کارها هستند اهل حق‌خوری نیستند و با توجه به شناختی که سالیان سال است از آن‌ها دارم، می‌توانم به آن‌ها اعتماد کنم.

آذری: البته برخی از تولیدکننده‌ها نیز بر خلاف قوانین رایج که می‌گویند قبل از تولید اثر باید حق و حقوق عوامل را پرداخت کرد، صبر می‌کنند تا اثر تولید شود و به فروش برسد و آن وقت سهمی از فروش را برای عوامل در نظر می‌گیرند. البته شرکت‌هایی مانند آوانامه، نوار و نوین کتاب گویا به این شکل فعالیت نمی‌کنند و همان شیوه مرسوم را در پرداخت حق و حقوق در نظر دارند.

با تمام این احوال، همواره این ریسک وجود دارد که یک کتاب، موفق نباشد. یک ناشر صوتی چطور باید هزینه‌های مربوط به پرسنل و عوامل کتاب را مدیریت ‌کند؟
رضوی: تمام تولیدکنندگان معیار‌هایی را برای انتخاب کتاب دارند و این موضوع را بررسی می‌کنند که آیا این کتاب، کتاب موفقی می‌شود یا خیر. اما عمدتا روی کتاب‌های پرفروش که جایزه گرفته‌اند دست می‌گذارند تا کمترین ضرر را بکنند.

اسلام‌زاده: به نظر من شیوه مدیریت ناشرصوتی برای تولید یک کتاب گویا، نقشی حیاتی دارد. گاهی نگاه‌های کوتاه‌مدت به عرصه تولید کتاب‌های گویا، باعث می‌شود گوینده‌ها دیگر به صورت مستمر کار نکنند. در حالی که شیوه صحیح مدیریت این است که به‌صورت ثابت، موقعیتی را برای گوینده‌ها به وجود بیاوریم و با این اقدام، زمینه افزایش کیفی کارها را فراهم آوریم.

فرض کنید یک ناشر صوتی، یک قرارداد 5 ساله با یک گوینده می‌بندد و 15 روز بعد از اتمام هر پروژه، با او تسویه‌حساب می‌کند. این شیوه مدیریت، شرایط پایدارتری را برای عوامل به‌وجود می‌آورد و به نظر من کارآمدتر نیز خواهد بود. گوینده‌ها عموما کارمند رسمی جایی نیستند و در شرایط بی‌ثبات بازار امروز، اگر برندی بتواند یک آینده مطمئن برای آن‌ها به وجود بیاورد، قطعا کار بزرگی انجام داده است.

پشتیبانی برای کتاب‌های گویا وجود ندارد
به جز چالش‌هایی که فعالان دولتی ایجاد می‌کنند، چه آسیب‌های دیگری در حوزه تولید کتاب‌های گویا مشاهده می‌شود؟
رضوی: کار تولید کتاب صوتی مانند خیلی از کارهای فرهنگی دیگر، آسیب‌پذیر است. کتاب گویا از همان ابتدای کار، ملجاء و پشتیبانی ندارد و هر کسی که به این حوزه علاقمند است باید به همت خودش این کار را انجام دهد. بعدا که کار به سود برسد، دولت به میدان می‌آید و سودی را برای خودش می‌کند. دولتی‌ها هیچ وقت نمی‌آیند که کمک کنند و هیچ گاه به این موضوع نگاه نمی‌کنند که تولیدکنندگان مشغول یک کار فرهنگی هستند و مخاطبان این حوزه نیز فراوان هستند. این نظرگاه در دولت وجود ندارد که به فعالان این حوزه امکانات بدهند تا تولیداتشان بیشتر شود. از طرفی، کار سهل و ساده‌ای هم نیست که هر کسی بتواند به خوبی از پس آن برآید. اصولا نیز کار منفعت‌دار و پر سودی نیست. برای همین پیشنهادم به همه علاقمندان به این حوزه این است که دنبال سود مالی نباشند.

یادم هست یک بار به یکی از دوستان گفتم چرا فلان کار را تق و لق انجام دادی؟ در جواب به من گفت: مگر چقدر پول می‌دهند که من کامل و درست کارم را انجام بدهم؟ من گفتم اصلا مهم نیست. اصلا نخوان. وقتی می‌خوانی، مخاطب نمی‌داند که به تو چقدر پول داده‌اند؛ مخاطب تنها صدای تو را می‌شنود و اگر تو کارت را به‌درستی انجام نداده باشی، مخاطب متوجه آن می‌شود و آن را به حساب تو می‌گذارد. تو باید فکر اینجا را بکنی نه اینکه پول می‌دهند یا نه. پس توصیه‌ام این است که یا وارد نشوید به این کار یا اگر وارد می‌شوید تمام هم و غم خود را بگذارید که به بهترین شکل ممکن کارتان را انجام دهید. در وادی کتاب گویا و به‌صورت کلی کارهای فرهنگی، عشق و علاقه حرف اول را می‌زند.

فرآیند صدور مجوز‌های کتاب گویا را چطور ارزیابی می‌کنید؟
آذری: متاسفانه در کشور ما اینکه یک کتاب چاپی مجوز نشر داشته باشد به این معنا نیست که کتاب صوتی آن هم مجوز داشته باشد. گاهی مجوز نوشته شدن یک کلمه داده می‌شود اما مجوز گفته شدن آن کلمه صادر نمی‌شود. تا چند سال پیش بارها این موضوع پیش می‌آمد که یک کتابی که چندین بار در ایران چاپ شده را برای گویا شدن انتخاب می‌کردیم و با هزار هزینه مختلف، کارها را انجام می‌دادیم اما در نهایت می گفتند یک کلمه باید حذف شود. مثلا در یکی از آن‌ها اینطور از سارت آمده بود که از پدربزرگش نقل می‌کرد: «پدربزرگم می‌گفت پدر خوب وجود ندارد و این یک قاعده است». ممیز ارشاد در ابلاغیه نظر داده بود که این جمله باید حذف شود. دقیقا هم مشخص نیست به چه دلیل این کار باید صورت بگیرد. مشکلاتی از این قبیل زیاد است و نمونه‌های فراوانی نیز وجود دارد که بخواهیم از آن‌ها حرف بزنیم.

رضوی: استدلال ممیزی این است که از آنجایی که کتاب گویا در معرض شنیده شدن جامعه گسترده‌ای از مخاطبان قرار می‌گیرد پس باید قوانین ممیزی سفت و سخت‌تر رعایت شود. برای همین، بودن یک کلمه در کتاب چاپی که قرار است 3 هزار نسخه منتشر شود، ایرادی ندارد اما شنیده شدن همان کلمه در کتاب صوتی مشکل دارد. باید درباره این حوزه نیز فکری صورت بگیرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط