چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۴
شاهنامه؛ بیشترین نسخه تصویر شده در تاریخ ایران است

آیدین آغداشلو می‌گوید: شاهنامه یکی از بیشترین نسخه‌های تصویر شده در تاریخ فرهنگی ایران است، دلیل آن هم این است که شاهنامه یک کتاب قصه، پر از داستان‌ها و اتفاقات بی‌نظیر و امکاناتی است که متن ادبی در اختیار یک تصویرگر می‌گذارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به مناسبت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ؛ نشست تخصصی «پژوهشی در شاهنامه‌نگاری» و رونمایی از کتاب «شاهنامه ابراهیم سلطان» با حضور و سخنرانی آیدین آغداشلو، مهدی حسینی، بهمن نامورمطلق، اکرم احمدی(مترجم کتاب) و جمعی از فرهنگ‌دوستان همزمان با روز بزرگداشت فردوسی در فرهنگستان هنر ایران برگزار شد.
 
نسخه‌های مصور مربوط به بعد از اسلام است
آیدین آغداشلو در مقدمه صحبت‌های خود در این نشست گفت: از شنیدن انتشار کتاب «شاهنامه ابراهیم سلطان» توسط فرهنگستان بسیار خوشحال شدم. قبل از آن هم شاهنامه شاه‌طهماسبی را منتشر کرده بودند، که نشان می‌دهد فرهنگستان هنر که مدت‌ها تبدیل به یک اسم شده بود، کم‌کم به عمل تبدیل شده است.
 
او ادامه داد: دوره تیموریان و چند شاهنامه محمد جوکی، بایسنقری و ابراهیم سلطان، در حقیقت تکه‌هایی از یک مجموعه درخشان هستند که بیگانگان بیشتر روی آن‌ها کار کرده‌اند و جاهای خالی مانده را تا حدودی پر کرده‌اند؛ مخصوصا که مخازن آن‌ها سرشار از عالی‌ترین نمونه‌هاست، که هرکدام را از جایی خریداری کرده‌اند. فقط شاهنامه بایسنقری است که متعلق به ماست و شاهنامه شاه‌طهماسب هم بعدا به ما تعلق گرفت. در نتیجه کاری که دیگران در حق فرهنگ ما کرده‌اند را کم‌کم داریم برعهده می‌گیریم، که خیلی کار خوب و درستی است. هرچند اگر هنوز اول راه باشیم و چاپ خیلی مطلوب نباشد، یا جاهایی با کم و کسری مواجه باشیم؛ قابل اغماض و درک است. مخصوصا در شرایط فعلی که چاپ هر اثری یک کار شگفت‌انگیزاست. این اتفاق در حال افتادن است و خیلی اتفاق مبارکی هم است. بنده هم از هر اقدامی که از فراموش‌شدن نقاط اوج فرهنگ ایران جلوگیری کند؛ استقبال می‌کنم.
 
آغداشلو در ادامه به تصویرگری در شاهنامه‌های خطی اشاره کرد و افزود: نسخه‌های مصور معمولا مربوط به بعد از اسلام است. البته بحث‌هایی بوده که پیش از اسلام هم نسخه‌های مصور وجود داشته، ولی این‌ها قصه است. نمونه‌هایی که روی کاغذ باشد، از دوره قبل از اسلام موجود نیست، بنابراین آن بخش اول مصور کردن نسخه‌های خطی بیشتر به قصه‌ها و روایت‌های شفاهی و کتبی برمی‌گردد و کمتر نمونه واقعی در دسترس است.
 


 
او ادامه داد: نمونه‌های واقعی که در دست است، از حدود قرن ششم و هفتم است و خیلی طول می‌کشد تا کتاب‌های خطی و تصویرگری برسد. در آن زمان کتاب‌های خطی نوشته می‌شده؛ چون بار انتقال فرهنگ و معنایی یک ملت با کلام و کتبی بوده است. از همان آغاز اسلام متن‌های مکتوب با خطوط مختلف نوشته می‌شده است.
 
سفارش نسخه‌های خطی توسط دستگاه‌های تمرکز قدرت
آغداشلو در ادامه درباره چگونگی ورود تصویر به متن‌های مکتوب اظهار کرد: در بعضی جاها مثل نسخه‌های علمی ناگزیر از تصویرگری بوده است. معمولا متن را می‌نوشتند، بعد نقاش صفحاتی از آن را که لازم بود مصور می‌کرد. بعضی از نسخه‌ها آرام آرام آنقدر مجلل و نفیس می‌شود که روی بعضی از کتاب‌های خطی مثلا در شاهنامه طهماسبی رد 10 هنرمند مختلف دیده می‌شود. دستگاه‌های تمرکز و توزیع قدرت سفارش نسخه‌های خطی را جزو وظایف خود قرار داده بودند، که نتیجه‌اش همان کتابخانه‌های سلطنتی است. این کار تبدیل به سنت شد و بعدها ادامه پیدا کرد. مثلا در دستگاه سلطان محمود که آدم فرهیخته‌ای هم نبود، بزرگ‌ترین شعرای دوران جمع می‌شدند که فردوسی هم شاهنامه خود را در آنجا عرضه می‌کند.
 
او ادامه داد: اینکه سلطان محمود چقدر به ظرایف و جوهر شاهنامه توجه داشته و آن‌ را درک می‌کرده جای شک است اما این دستگاه باید کار خود را انجام می‌داده است. بنابراین اگر این دستگاه، امکانات و فواید آن را بشناسیم، می‌فهمیم در حقیقت مراکزی به وجود می‌آید تا سنت فرهنگ‌مداری را در خود شکل دهد و آدم‌های مختلفی از شاعر گرفته تا نقاش، خطاط، خوشنویس و ... هم در آن کار می‌کنند. و هر کس که کارش به درجه‌ای از اهمیت و اعتبار می‌رسد، کار خود را به مهم‌ترین مرکز تجمیع قدرت و توزیع ثروت عرضه می‌کند.
 
این نقاش و گرافیست در ادامه گفت: نسخه‌های خطی مصور نفیس بسته‌بندی می‌شده و در کتابخانه‌ها نگهداری می‌شد و مصرف عمومی نداشته است. البته کتاب‌هایی که در مراکز فرهنگی نگهداری می‌شد، مصرف گسترده‌تری داشته‌اند. بیشترین استفاده‌کننده‌های نسخه‌های نفیس خطی، کسانی بودند که در این دستگاه‌ها کار می‌کردند و به این صورت بوده که آن‌ها را ورق می‌زدند، نگاه می‌کردند، یاد می‌گرفتند بعد معلومات خود را در اختیار همدیگر می‌گذاشتند و به این ترتیب سبک‌های جدید به وجود می‌آمد و سبک‌ها رو به کمال می‌رفت.
 

 
آغداشلو درباره نقش نقاش‌ها در نسخه‌های قدیم خطی گفت: در آن زمان احتمالا نقاش‌ها مورد توجه و علاقه نبودند، اما به هرحال در جاهای مختلف نقاشی می‌کردند. کار اصلی آن‌ها تصویرگری برای نسخه‌های خطی در کارگاه‌های مخصوص بوده، که البته شعب و شاخه‌هایی پیدا می‌کرد و عمده‌ترین راه سلیقه‌سازی کتابخانه‌های بزرگ و سلطنتی بود. البته آن زمان کتابخانه به‌عنوان یک آکادمی یا مرکز هنری مطرح بوده است بنابراین اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنیم، درمی‌یابیم که اولا نقاش با سفارش کار می‌کند، ثانیا هر نسخه مصور بعد از خوشنویسی نقاشی می‌شده و مساله اصلی این است که نقاش تصویرگر است و همه عوامل و امکانات یک تصویرگر معاصر امروز را هم دارد. با این تفاوت که در قرن معاصر هر سفارش اینچنینی در اختیار عموم قرار می‌گیرد اما در قدیم چنین نبود.
 
شاهنامه؛ بیشترین نسخه تصویر شده در تاریخ ایران
وی ضمن بیان اینکه شاهنامه یکی از بیشترین نسخه‌های تصویر شده در تاریخ فرهنگی ایران است، اضافه کرد: دلیل آن هم این است که شاهنامه یک کتاب قصه، پر از داستان‌ها و اتفاقات بی‌نظیر و امکاناتی است که متن ادبی در اختیار یک تصویرگر می‌گذارد. قدیمی‌ترین نسخه‌های مصور شاهنامه هم به قرن هشتم برمی‌گردد و قبل از آن کمتر موردی پیدا می‌شود. شاهنامه پر از صحنه‌های جذاب، پر از تصویر و موجودات عجیب و غریب و اساطیری است که این زمینه مناسبی برای شاهزاده‌های تیموری یا ایلخان‌های مغول -که اولین سفارش‌دهندگان مهم شاهنامه‌های مصور خطی بودند- است که این تصاویر را ببینند، لذت ببرند و وقتی که متن را می‌خوانند با تصاویر به متن شدت دهند.
 
آغداشلو ضمن اشاره به اینکه قصه‌های شاهنامه در واقع شرح جنگ ایرانیان و تورانیان بوده، اضافه کرد: جالب است که ایلخانان مغول که خود از تورانیان هستند، به این کتاب که ضد آنهاست علاقه نشان می‌دهند و اولین سفارش‌دهندگان شاهنامه‌های مصور خطی هستند. این کار در دوره تیموریان تکرار می‌شود و این سنت ادامه پیدا می‌کند و نسل به نسل به تاریخ فرهنگی ایران سپرده می‌شود. اوج آن قطعا در شاهنامه طهماسبی است یعنی این شاهنامه نه تنها عالی‌ترین شاهنامه مصور است بلکه عالی‌ترین کتاب خطی مصوری است که در طول تاریخ ایران باقی مانده است. هیچ کتابی قابل قیاس با آن نیست، بنابراین اگر کسی بخواهد کل مسأله را خلاصه کند و به یک کتاب بسنده کند آن کتاب شاهنامه شاه طهماسبی نه شاهنامه بایسنقری.
 
تحکیم قدرت و مشروعیت سلطنت از طریق توجه به شاهنامه
مهدی حسینی دیگر سخنران این نشست در شروع صحبت‌های خود گفت: ما ایرانی‌ها در دوره‌های مختلف مورد تهاجم اقوام بیابانگرد، کوچ‌رو و چادرنشین قرار گرفته‌ایم که همیشه فرهنگ ما قوم مهاجم خود را تغییر داده و آن‌ها را فرهنگ دوست بار‌ آورده است مثلاً تیموریان و ایلخانیان که به‌عنوان مهاجم وارد کشور ما شده‌اند مردم سعی کردند آن‌ها را با فرهنگ خودشان آرام کنند و از آن‌ها انسان‌هایی تربیت کنند که همراه با دانش و فرهنگ باشند.
 
او ادامه داد: مثلا بایسنقری میرزا علاوه بر اینکه شاهنامه بایسنقری، خمسه بایسنقری و کلیله و دمنه را سفارش داده بود، خودش هنرمند تراز اول و خطاط برجسته‌ای بود و قرآن بزرگی به خط او به جای مانده که واقعا یک استثنا است. همانطور برادرش ابراهیم سلطان علاوه بر این کتاب شاهنامه که امروز رونمایی می‌شود را سفارش داده، خودش خوشنویس درجه یکی بود. قرآنی به خط ثلث نوشته که امروزه در موزه فارس نگهداری می‌شود و خوشبختانه اخیرا بخش‌هایی از آن چاپ شده است. یکی دیگر از آن‌ها محمد جوکی است که علاوه بر خودش همسر با فرهنگی به اسم عصمت‌الدنیا داشت که یک خمسه سفارش داده است.
 

 
این سخنران نشست در ادامه گفت: موضوع این است که وقتی این قبایل بیابانگرد و چادر نشین با فرهنگ ایرانی امتزاج پیدا می‌کنند، خودشان را تربیت می‌کنند و به این مرحله از رشد می‌رسند. اما چه می‌شود که سه برادر در دوره ایلخانیان روی شاهنامه کار می‌کنند به نظر بنده دو علت داشت. یکی تحکیم قدرت و مشروعیت سلطنت خودشان، که از حکومت‌های بیگانه بود. در نتیجه در هر دوره شاهد این هستیم که روی شاهنامه دست گذاشته می‌شود.
 
وی در ادامه ضمن اشاره به شاهنامه سه برادر جوکی، ابراهیم‌سلطان و بایسنقری، گفت: نمی‌توان گفت که کدام یک از این شاهنامه‌ها بر دیگری افضل است. وقتی این‌ها را کنار یکدیگر قرار می‌دهیم، می‌بینیم بدون اینکه یک برنامه‌ریزی مشخص و مسجل، سه نگاه، سه بیان و سه تفاوت مشخص را در این سه شاهنامه می‌بینیم.
 
حسینی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: از نظر بیانی هم این سه شاهنامه متفاوت‌اند. بیشتر صحنه‌ها و ترکیب‌بندی‌های شاهنامه محمد جوکی، یک دید دور به فلسفه، زندگی و داستان دارد و در مقابل وقتی به تصاویر شاهنامه ابراهیم سلطان نگاه می‌کنیم، به طور اغراق‌آمیزی تمام نگاه هنرمند، به اصل صحنه‌ها و ماجرا نزدیک شده است. جالب است که شاهنامه بایسنقری حدود وسط این دو را دارد؛ یعنی نه آنچنان از دور به داستان نگاه کرده و نه خیلی نزدیک شده‌است؛ بلکه حالت متعادل بین این دو است. این شاهنامه‌ها با یک برنامه‌ریزی مشخص نبوده و بیشتر در رقابت با هم نوشته شده است.
فردوسی؛ اسطوره‌پردازی که اسطوره ها را زنده کرد و خود اسطوره شد

بهمن نامورمطلق،عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، آخرین سخنران این نشست که موضوع سخنرانی وی «مدیریت هنری ابراهیم سلطان» بود، در شروع بحث خود گفت: فردوسی اسطوره‌پردازی است، که اسطوره ها را زنده کرد و خودش هم اسطوره شد. او کسی است که هویت ما را به ما برگرداند، به همین علت جایگاه بی نظیری را در فرهنگ ایران دارد.

بهمن نامورمطلق
 
وی ادامه داد: یکی از علت‌های توجه به شاهنامه، مدنیت آن است. مهاجمان به ایران به واسطه شاهنامه مدنیت پیدا کردند و شاهنامه آن‌ها را تربیت کرد؛ به طوری که با دو نسل فاصله، افرادی مثل ابراهیم‌سلطان به اشاعه فرهنگ پرداختند، که امروز به عنوان یکی از الگوهای مدیریتی و قابل بازسازی است.

حال هنر و هنرمند در شرایط فعلی خوب نیست
نامورمطلق ضمن بیان اینکه متاسفانه حال هنر و هنرمند در شرایط فعلی خوب نیست، اضافه کرد: یکی از علت‌های مهم آن عدم کارایی مدیریت فعلی است؛ که یکی از کارها برای اصلاح این عدم کارایی، بازگشت به الگوهای خودمان، به روز کردن آن‌ها و استفاده از الگوهای موفق جهانی است. امروز در حوزه مدیریت فرهنگی دچار آسیب و مصیبتی بزرگ هستیم؛ ما نیازمند این هستیم که الگوهای بومی خود را احیا کنیم و برای این کار باید در جست‌وجوی ‌مدیریت مولد و خلاق باشیم؛ یعنی مدیریتی که بتواند آثار تازه، فاخر و ماندگاری به یادگار بگذارد.

عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه ضمن اشاره به شاهنامه‌های مختلف، گفت: هرکدام از شاهنامه‌ها پارادایم دوران خود و منطقه‌ای که در آن شکل گرفته‌اند را به تصویر می‌کشند. دوره‌ای که فاقد شاهنامه باشد، فاقد آن پارادایم منسجم است. تاریخ ما ثابت کرده، هر جا انسجام و همبستگی و نگاه تازه و زیباشناسی بوده، شاهنامه و آثار دیگر خودنمایی کرده‌اند. وقتی هم شاهنامه‌نگاری نمی‌شود، یعنی ما آن انسجام لازم را نداریم و امروز به دلایل زیاد، ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند شاهنامه‌نگاری هستیم.

نامور‌مطلق در ادامه ضمن اشاره به مکتب شیراز در قرن نهم؛ به‌ویژه دوره ابراهیم‌سلطان و آثار آن دوره، ویژگی‌های مدیریتی آن را برشمرد و گفت: اولین ویژگی که این کارگاه داشته، درونی کردن هنر نزد متولیان بوده است. دومین شاخص هم نهادسازی است. امروزه بیشتر مدیریت‌ها رویدادی است، اما مدیریتی که بخواهد کار اساسی، پایدار و بنیادین کند، باید دست به ساختارسازی و نهادسازی بزند. ابراهیم سلطان در شرایط جنگ و التهاب دست به نهادسازی می‌زند و در کنار آن مکتب شیراز را هم راه‌اندازی می‌کند.

بخت خفته هنر فقط با مدیریت مولد و خلاق بیدار می‌شود
 وی ادامه داد یکی دیگر از ویژگی‌های بسیار مهم این مدیریت را روابط بینامکتبی، یا درزمانی و هم‌زمانی خواند و گفت: سلطان ابراهیم هم از بهترین مکاتب قبلی و بومی استفاده می‌کند، هم از مکاتب هم‌دوره خود به خوبی بهره می‌برد؛ که این روابط بینامکتبی موجب غنای آن‌ها شده است. آن‌ها بیش از هر چیزی به هنرمندان می‌بالند و آثاری که در هنرستان آنها خلق شده است؛ یعنی بیش از طلا و جواهر، به وجود یک شاهنامه در کتابخانه یا دربار خود افتخار  می‌کردند.

 نامور مطلق ضمن بر شمردن تنوع‌گرایی و چند رشته‌گرایی به عنوان دیگر ویژگی‌های مدیریت مولد و خلاق در پایان گفت: مدیریت و مدیران هنری و فرهنگی نقش کلیدی در پویایی و شکوفایی هنر دارند. الگوهایی نیز در این خصوص در میراث فرهنگی خود داریم. مدیران خسته و بی‌برنامه نمی‌توانند استعدادهای بی‌کران و نهفته هنر کشور را تحریک و فعال کنند؛ بلکه بخت خفته هنر فقط با مدیریت مولد و خلاق بیدار می‌شود. البته در یک سطح بالاتر، نیاز به گفتمان مولد و خلاق است، که در آن همه، به‌خصوص هنرمندان فعالانه حضور تاثیرگذار داشته باشد.
 

 
در پایان این نشست کتاب «شاهنامه ابراهیم سلطان» نوشته فیروزه عبدالله یوا و چارلز ملویل با ترجمه اکرم احمدی که موسسه نشر فرهنگستان هنر به تازگی منتشر شده، رونمایی شد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها