سه‌شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۲
نمی‌توان قیام امام حسین (ع) را با هدف امر به معروف و نهی از منکر تبیین کرد

محند اسفندیاری در نشست نقد کتاب «عقلانیت در عاشورا»، گفت: تا جایی که من می‌دانم اینکه قیام امام برای امر به معروف و نهی از منکر انجام شده را نخستین‌بار مرحوم مطهری برجسته کرده و سلسله بحث‌هایی را در کتاب «حماسه حسینی» به آن اختصاص داده و با استناد به این حدیث و حدیث مشابه دیگری در کتاب «حماسه حسینی» که فراوان به چاپ رسیده، اینکه هدف نهضت امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر بوده، به یک قطعیت رسیده است. ولی به اعتقاد من نمی‌توان قیام امام را با این هدف تبیین کرد و به‌نظر من هدف شهید مطهری، احیای این دو اصل فراموش شده بود و ایشان می‌خواست با توسل به سیره امام حسین (ع)، این دو اصل را احیا کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «عقلانیت در عاشورا» نوشته محمد سروش محلاتی، پیش از ظهر امروز (سه‌شنبه 20 آذرماه) با سخنرانی محمد اسفندیاری؛ نویسنده، اسلام‌پژوه و سرپرست دانشنامه امامت، محمدرضا سنگری؛ نویسنده و پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران و سعید طاووسی مسرور؛ نویسنده و پژوهشگر در بنیاد دعبل خزاعی برگزار شد.
 
محمد اسفندیاری در این نشست بیان کرد: این اثر در 12 فصل تدوین شده و «عاشورا، جهاد و عقلانیت» عنوان نخستین فصل آن است که محور بحث من در این جلسه خواهد بود. فصل با حدیثی از امام حسین (ع) آغاز می‌شود با این مضمون که «هدف من در این قیام، امر به معروف و نهی از منکر است که می‌خواهم به سیره جدم و پدرم علی‌ بن ابیطالب (ع) اقتدا کنم...». می‌خواهیم بدانیم امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (ع) چه جایگاهی دارد.
 
وی افزود: تا جایی که من می‌دانم اینکه قیام امام برای امر به معروف و نهی از منکر انجام شده را نخستین‌بار مرحوم مطهری برجسته کرده و سلسله بحث‌هایی را در کتاب «حماسه حسینی» به آن اختصاص داده و با استناد به این حدیث و حدیث مشابه دیگری در کتاب «حماسه حسینی» که فراوان به چاپ رسیده، اینکه هدف نهضت امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر بوده، به یک قطعیت رسیده است. هنگامی‌که یک کتاب 170 بار چاپ شود و در آن چیزی برجسته شده باشد، تبدیل به یک قول رایج و مشهور می‌شود، ولی به اعتقاد من نمی‌توان قیام امام را با این هدف تبیین کرد و به‌نظر من هدف شهید مطهری، احیای این دو اصل فراموش شده بود و ایشان می‌خواست با توسل به سیره امام حسین (ع)، این دو اصل را احیا کند.

سرپرست دانشنامه امامت در ادامه گفت: به اعتقاد من مرحوم مطهری هم داعیه تفسیر دقیق از نهضت امام حسین (ع) را نداشت، چون هیچ بحثی در این‌باره نکرده که قیام امام حسین (ع) چگونه با معیارهای فقهی و احادیث، سازگار است. شاید عده‌ای به من ایراد بگیرند که سیره امام حسین (ع) خودش معیار فقه است، این حرف درست و منطقی است، ولی فقه تنها معیار نیست. این رشته سر دراز دارد و اگر بخواهیم قیام امام حسین (ع) را با امر به معروف و نهی از منکر تفسیر کنیم، دچار مشکلاتی می‌شویم.
 
اسفندیاری تصریح کرد: این حدیث که در واقع وصیت‌نامه امام حسین (ع) پیش از خروج از مدینه بوده و آن‌را تحویل محمد حنفیه داده، نخستین‌بار در کتاب «الفتوح» ابن حسن آمده است. به این حدیث 6 اشکال وارد می‌کنم که شاید از مجموع آن‌ها مستفاد شود که به این حدیث نمی‌توان استناد کرد. 1- حدیث سند ندارد و به‌صورت مرسل نقل شده است. 2- منبع آن «الفتوح» است که کتابی غیرمعتبر و داستانی بوده و به اخبار منحصربه‌فرد آن نمی‌توان اعتماد کرد. 3- این حدیث بخشی از یک وصیت‌نامه بسیار مهم است و هرچیز مهم باشد، شأن آن اقتضا می‌کند به‌صورت متواتر نقل شود و در غیراینصورت نباید آن‌را پذیرفت. این حدیث پیش از «الفتوح» در هیچ‌یک از منابع نیامده است.
 
وی در این زمینه ادامه داد: 4- تعبیر خلفای راشدین در این حدیث با مبانی شیعه تعارض دارد. 5- تعبیر کلامی خلفای راشدین مربوط به زمان بعد از این حدیث است. 6- حدیث فوق شامل این معناست که امام از مدینه که به محمد حنفیه وصیت کرد، می‌خواست بر یزید قیام کند و هدف قیام هم امر به معروف و نهی از منکر باشد. در حالی‌که در آن مرحله هدف امام گریختن از مدینه و پناه بردن به کعبه بود نه قیام. در آن زمان هنوز نامه‌های حمایت مردم کوفه به دست امام نرسیده بود که امام هدف قیام داشته باشد. به این 6 دلیل نمی‌توان به حدیث فوق اعتماد کرد. بعید نیست که هواداران مختار (کیسانیه) آن‌را جعل کرده باشند تا با استناد به آن محمد حنفیه را جانشین امام معرفی کنند.
 
این نویسنده و اسلام‌پژوه گفت: در بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت بعد از «الفتوح» این حدیث نیامده تا اینکه به قرن ششم می‌رسیم که ابن شهرآشوب در «المناقب» این حدیث را آورده، اما نه به‌عنوان وصیت و نه خطاب به محمد حنفیه، بلکه خطابی کوتاه به عبدالله بن عباس. یعنی حدیث با غسل تعمید، رنگ شیعی به خود می‌گیرد. در این زمینه هم با چهار دلیل روشن می‌شود این حدیث در «المناقب» نیز معتبر نیست. این حدیث در منابع قبل از «المناقب» نیامده، در «المناقب» هم به‌صورت مرسل است و سند ندارد. اگر نگوییم که «المناقب» کتاب ضعیفی است،  با قاطعیت می‌توان گفت که احادیث و روایات ضعیف، فراوان در آن یافت می‌شود. وقتی دلایل مختلف و نظرات میرزا حسین نوری و علامه شوشتری را کنار هم می‌گذاریم، ضعیف بودن روایات این کتاب روشن می‌شود. همچنین از عبارات کتاب ابن شهرآشوب اینگونه برمی‌آید که خطاب امام حسین (ع) به عبدالله بن عباس در مدینه است، حال اینکه هنگام خروج امام از مدینه، عبدالله بن عباس در مکه بوده نه مدینه.
 
اسفندیاری تاکید کرد: براساس این احادیث برجی ساخته‌ایم که می‌گوییم هدف امام حسین (ع) از قیام، امر به معروف و نهی از منکر بوده و کتاب «عقلانیت در عاشورا» هم با همین حدیث شروع شده است. تنها به یک اعتبار می‌توان گفت که هدف امام، امر به معروف و نهی از منکر بوده، اینکه هدف امام تشکیل حکومت بود و بعد از اثبات آن می‌توان گفت هدف امام امر به معروف و نهی از منکر هم بوده و به نوعی امر به معروف و نهی از منکر از برنامه‌های حکومتی امام بود. در واقع امر به معروف و نهی از منکر را می‌توان در شمار اهداف ثانویه امام برشمرد. هدف قیام امام را با توسل به این فریضه و با استناد به حدیثی که فقط دو منبع دارد، نمی‌توان ثابت کرد.
 
وی در پایان با اشاره به بهره‌برداری عده‌ای از قیام امام با موضوعات روز ازجمله برجام، افزود: همانطور که عده‌ای می‌خواهند قیام امام حسین (ع) را برای مساله برجام تئوریزه کنند، عده‌ای نیز در خلاف این جهت می‌خواهند از قیام و هدف نهضت امام بهره‌برداری کنند. البته این نخستین‌بار نیست که چنین شبیه‌سازی‌هایی انجام می‌دهیم. ما چهل سال است که داریم شبیه‌سازی می‌کنیم.
 
این اثر اساسا کتاب نیست

طاووسی مسرور، دیگر منتقد حاضر در این نشست نیز در نقد کتاب «عقلانیت در عاشورا»، گفت: به‌نظر من این اثر اساسا کتاب نیست. مولف حتی یک‌بار هم متن را نخوانده در اینصورت به این شکل پر از ایراد چاپ نمی‌شد. ایرادات نگارشی و ویرایشی متعدد، ارجاعات به منابع دست دوم، اطلاعات بدون استناد و مشکل‌دار،‌ عدم ارائه فهرست منابع و فهرست اعلام، اطلاعات و عبارات تکراری، استناد به روایات و گزارش‌های بی‌اعتبار و پافشاری و تاکید بر برخی گزارش‌ها، ازجمله نقاط ضعف کتاب است.
 
وی در ادامه با ذکر مواردی از صفحات مختلف کتاب، به معرفی و تشریح برخی از ایرادات محتوایی کتاب پرداخت.
 
خرج کردن از امام حسین (ع) برای موضوع برجام
 
محمدرضا سنگری نیز به‌عنوان گرداننده بحث در بخشی از این نشست، به بیان نقدهای خود بر این کتاب پرداخت. این نویسنده و پژوهشگر بیان کرد: این کتاب شامل یک پیشگفتار و 12 بحث است و مجموعه آنچه در این کتاب آمده، بحث‌ها و منبرهای او در مناسبت‌های مختلف است.
 
وی گفت: نقد من بیشتر بر روی یکی از جنجال‌برانگیزترین بحث‌ها و سخنرانی‌های کتاب یعنی بحث «امکان یا امتناع مذاکره با دشمن» است. این بحث و سخنرانی پس از مساله برجام و سخنان رئیس‌جمهور مطرح شد و محور و انگیزه آن نیز تئوریزه کردن موضوع برجام و پیوند آن با موضوع کربلاست. اینجا مساله خرج کردن از امام حسین (ع) برای موضوع برجام و تئوریزه کردن برجام است.
 
این پژوهشگر حوزه دین، ادامه داد: تاریخ ظرفیتی دارد که با آن می‌توان با برش‌هایی از تاریخ و پازل‌سازی، هر طور دوست داریم تاریخ را توصیف و از آن برداشت کنیم. این بزرگترین خیانت به تاریخ است. گاهی بخش‌هایی از سخنان شخصی بدون ذکر سخنان پس و پیش از آن بیرون کشیده می‌شود که کسانی را که اطلاعات تاریخی درست و کاملی نداشته باشند، دچار تعارض می‌کند.
 
سنگری در ادامه با ذکر نمونه‌هایی از کتاب و تطابق آن با منابع اصلی همچون «تاریخ طبری» و «الارشاد» شیخ مفید، به تشریح این تناقضات پرداخت. به بیان وی، رجوع به اصل منابع و مستندات روشن تاریخی نشان می‌دهد که مواردی همچون پیشنهاد گفت‌وگو و مذاکره برخلاف ادعای ذکر شده در این کتاب، از سوی عمر سعد بوده نه امام حسین (ع). به نظر می‌رسد مولف بیشتر بر صداقت کلام عمر سعد تاکید کرده است. به نظر می‌رسد تاکیدات ایشان، به نوعی با هدف جا انداختن برجام بوده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها