چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۷ - ۰۰:۰۰
«نایب قهرمان» در بیرون کشیدن وهم از دل زندگی روزمره موفق بوده است

نفیسه مرادی گفت: «نویسنده در هیچکدام از داستان‌ها از الگوی ثابت و موتیف تکراری استفاده نکرده است بلکه در هر داستانی یک جهان متفاوت را تصور و ارائه کرده است. در بسیاری از داستان‌های این مجموعه ساختار قدرت و واکنش‌های انسان‌های رام در برابر سوژه قدرت مورد توجه نویسنده بوده است.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  در حاشیه سیزدهمین نمایشگاه کتاب شهرکرد، جلسه نقد مجموعه داستان «نایب‌قهرمان»  نوشته فرهاد خاکیان دهکردی با حضور احمد ابوالفتحی داستان‌نویس و منتقد ادبی و دکتر نفیسه مرادی نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات برگزار شد.

در ابتدای نشست و پس از قرائت بخشی از داستان‌های مجموعه توسط نویسنده، نفیسه مرادی گفت: «هر کدام از داستان‌ها جهان داستانی متفاوتی دارند. نویسنده در هیچکدام از داستان‌ها از الگوی ثابت و موتیف تکراری استفاده نکرده است بلکه در هر داستانی یک جهان متفاوت را تصور و ارائه کرده است. در بسیاری از داستان‌های این مجموعه ساختار قدرت و واکنش‌های انسان‌های رام در برابر سوژه قدرت مورد توجه نویسنده بوده است.»

وی سپس درباره رویکرد این مجموعه داستان نسبت به مسئله قدرت گفت: «عنوان داستان نخست مجموعه «شهردار» است و در این داستان برای شخصیت اصلی که پدر نامیده می‌شود جایگاه قدرت به اندازه‌ای نهادینه شده که پس از بازنشستگی هنوز به نوعی تحت کنترل و مقید است. همچنین در داستان دیگری از مجموعه که «یکمرتبه به راست پیچیدیم» نام دارد نیز کاراکتر اصلی داستان تحت کنترل سوژه قدرت قرار می‌گیرد. اینبار مسئله قدرت در فضای مدرن شهری است و انسان‌هایی که در تقابل با شخصیت اصلی داستان و روحیات سنتی او قرار دارند.»



این منتقد ادبی ادامه داد: «در داستان دیگری که «جایی کاهگل دیوار ریخته است» باز هم مسئله اصلی ساختار قدرت است. در اینجا پدر خانواده در رٲس هرم قدرت قرار دارد و نظم را به دیگران تحمیل می‌کند. تمامی داستان‌ها در واقع نمایشی دقیق و با جزئیات از انسان امروزی است. در این داستان‌ها انسان محکوم به زندگی در ساختار قدرت است و باید طبق آن رفتار کند. در این میان شخصیت‌هایی هم هستند که از روند تن دادن به جریان قدرت سر باز می‌زنند و چالش‌های روایی بر مبنای همین سر باز زدن‌ها شکل می‌گیرد.»

در ادامه این نشست احمد ابوالفتحی به بررسی مجموعه داستان نایب قهرمان پرداخت و گفت: «شاخص‌ترین داستان این مجموعه از نظر من داستان «شب کلاغ» است و این داستان در کنار دو داستان دیگر که «یک قصه دیگر برایم تعریف کن» و «جلفا» نام دارند داستان‌های قابل توجهی محسوب می‌شوند. اتفاقی که در این سه داستان می‌افتد این است که نویسنده از یک موقعیت روزمره خیلی ساده به سمت یک مفهوم اندیشه‌ورزانه که می‌تواند در اصطلاح خواننده را یقه‌گیر کند و مدت‌ها او را با داستان همراه کند حرکت می‌کند.»

ابوالفتحی سپس نقد خود را بر داستان «شب کلاغ» متمرکز کرد و گفت: «در داستان شب کلاغ با موقعیتی رو به رو هستیم که در ابتدا ملال‌آور است و وضعیت جوانی است که به تازگی از سربازی بازگشته و مجبور است برای امرار معاش خود و خانواده‌اش شب‌ها در یک آژانس کار کند. تا یک سوم ابتدایی داستان با نوعی ملال مواجه هستیم تا اینکه یک نفر خبر مرگ برادرش را به او می‌رساند. داستان از این‌جا به بعد روایت جستجو برای یافتن جنازه اسماعیل است و ضربه انتهایی داستان از آنجا ناشی می‌شود که ما نه با جنازه اسماعیل، که با جنازه مادر او مواجه می‌شویم. در اینجا شخصیت اصلی داستان با مرگ مقدری رو به رو است که تا پایان داستان این شخصیت را رها نمی‌کند. مرگی که اگر چه مرگ برادرش نیست ولی مرگ یکی از نزدیکانش است. این داستان مخاطب را درگیر اندیشیدن به مسئله مرگ و زوال می‌کند. اتفاقی که در هر دو داستان دیگر مجموعه که آثار شاخصی محسوب می‌شوند هم رخ داده است.»


فرهاد خاکیان دهکردی

نویسنده رمان «سال سی» در ادامه به بررسی داستان‌های دیگری از مجموعه پرداخت و گفت: «داستان «یک قصه دیگر برایم تعریف کن» هم در موقعیتی ملال‌آور آغاز می‌شود و حتی در میانه‌ها دچار اطناب است ما اتفاق مهمی که در انتهای داستان می‌افتد و درگیری‌ای که این داستان هم با یک مرگ ویژه پیدا می‌کند آن را به داستانی شاخص تبدیل می‌کند. در داستان «جلفا» هم با پادگانی مواجه هستیم که چیزی کم از تبعیدگاه ندارد. غذایی که همواره در حال تکرار است و همه را به استفراغ وا می‌دارد. فرمانده و دستیارش دست به کارهایی می‌زنند که چیزی به جز شکنجه افراد نیست. از ملال روزمره در این داستان هم به سمت موقعیتی ویژه حرکت می‌کنیم. عاشق شدنی که در عمل سزای آن مرگ است. در نهایت این داستان در وضعیت وهمناکی قرار می‌گیرد و سرباز مرده در ذهن وهم‌زده مابقی سربازان زنده می‌شود و به عبارت دیگر تمامی سربازان درگیر مسئله مرگ می‌شوند.»

او در جمع‌بندی این بخش از حرف‌هایش گفت: «بر مبنای دیدگاه جویس داستان کوتاه زمانی درخشان می‌شود که در انتها مخاطب را در وضعیت کاتارسیس یا آنگونه که در الهیات اسلامی گفته می‌شود وضعیت تزکیه قرار دهد. کاتارسیس درهای تازه‌ای از دل روزمرگی به روی ذهن ما می‌گشاید و رضایتی درونی از خواندن یک داستان را به مخاطب می‌چشاند. سه داستانی که به آن اشاره شد تا حد زیادی می‌توانند چنین حس رضایتی را در مخاطب پدید بیاورند و او را به اندیشیدن وا بدارند.»


احمد ابوالفتحی و نفیسه مرادی

در ادامه نشست، نفیسه مرادی بخش دوم سخنانش را ارائه داد. او ویژگی مشترک بسیاری از داستان‌های مجموعه نایب قهرمان را تمامی وهم‌انگیزی و وهمناکی فضاهای داستانی دانست و گفت: «در داستان‌نویسان معاصر غلامحسین ساعدی توانسته فضاهای وهمی را به بهترین شکل در داستان‌هایش به تصویر بکشد و بعد از ایشان کمتر داستان‌نویسی دیده شده دست به خلق چنین آثاری بزند. از دیدن این جسارت حرکت به سمت این گونه‌ از فضاسازی در داستان‌های فرهاد خاکیان خرسندم. به گمانم او درک خوبی از داستان داشته‌ و توانسته‌ فضاهای مختلفی را وارد داستان کند و وهمی که در بسیاری از داستان‌هایش وجود دارد را از دل روزمرگی بیرون بکشد. به عنوان مثال پدری که چند روز است صحبتی نمی‌کند یا برادری که از دل دیوار جیغ زنی را می‌شنود، اینها همه درگیر وهم هستند و تلاش خاکیان این بوده که این وهم را با فضاسازی به مخاطب منتقل کند.»

احمد ابوالفتحی هم در بخش پایانی صحبتش گفت: جنبه دیگری که در برخی از داستان‌های این مجموعه قابل مشاهده است میل به حرکت به سمت نوعی «گفتن/نگفتن» است. به عنوان نمونه در داستان شب چوپان، مسافر قطار شروع به صحبت‌های روزمره با مسافر دیگر می‌کند که ما از لا به لای صحبت‌های آنها پی به اتفاقات بیرون از قطار می‌بریم. در این داستان آتشی در بیابان مشاهده می‌شود که مرد مسافر حرف عجیبی می‌زند و آن را نمودی از خیانت می‌داند که به نظر می‌رسد این وضعیت برای خود مسافر اتفاق افتاده است. شب چوپان نمونه به نسبت موفق بهره‌گیری از این تکنیک است اما در داستان‌های دیگری  که سعی دارند به این سمت حرکت کنند این توفیق چندان مشاهده نمی‌شود. داستان‌هایی که سطح رویی آنها پرتلاطم نیست اگر موفق نشوند سطح زیرین پرتلاطمی ایجاد کنند داستان‌های معلق باقی می‌مانند و خواننده حس می‌کند در خلاء به پایان رسیده‌اند. اتفاقی که در داستان‌هایی مانند «دست برنمی‌دارد»، «خیلی سر و صدا می‌کنند» و «قبل از باریدن باران» افتاده است.»

ابوالفتحی در انتهای حرف‌هایش گفت: «این مجموعه داستان در بردارنده چند داستان خوب است اما اگر داستان‌های دیگر مجموعه چندان موفق نشده‌اند به این دلیل است که نویسنده آنها را در سنین پائین نوشته است.  شاید  سی یا چهل سال دیگر اگر فرهاد خاکیان به خوبی مسیرش را ادامه بدهد عمده داستان‌های این مجموعه فقط به عنوان تجربه‌هایی از یک نویسنده که در آستانه بلوغ نوشتاری بوده مورد بررسی قرار بگیرند اما بی‌شک چند داستان مجموعه توان این را دارند که در ذهن مخاطب حک شوند.»

گفتنی است که مجموعه داستان «نایب قهرمان» نوشته فرهاد خاکیان دهکردی را نشر نگاه در سال 1397 منتشر کرده است و این مجموعه در مدت زمان کوتاهی به چاپ دوم رسیده است.
 

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها