پنجشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۵
حری: ویژگی‌های روایت در قرآن، فقط خاص خود قرآن است

ابوالفضل حری در نشست «رویکردهای ادبی به مطالعات قرآن کریم»، گفت: قرآن بهترین شیوه قصه‌گویی را دارد. بدور از تعصب، ویژگی‌های روایت در قرآن، فقط خاص خود قرآن است. محمدحسن محمدی مظفر نیز در این نشست، بیان کرد: تمام علوم ادبی عرب، پس از اسلام شکل گرفت و نزول قرآن، منشأ رشد این علوم میان اعراب شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «رویکردهای ادبی به مطالعات قرآن کریم»، چهارشنبه شب (2 خردادماه) با محوریت بررسی کتاب‌های «مطالعه قرآن به منزله اثری ادبی» با ترجمه ابوالفضل حری و «ادبیات قرآن» با ترجمه محمدحسن محمدی مظفر در سالن نشست‌های تخصصی بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم برگزار شد.
 
ابوالفضل حری، نویسنده و پژوهشگر در این نشست با اشاره به کتاب «مطالعه قرآن به منزله اثری ادبی»، گفت: این کتاب در دو بخش تنظیم شده که بخش نخست شامل مجموعه مقالاتی از استنصر میر، قرآن‌پژوه پاکستانی و بخش دوم شامل مقالات عبدالرئوف است. در این کتاب از قرآن به منزله اثری با ویژگی‌های کلامی بحث می‌کنیم. 
 
وی ادامه داد: قرآن متن است نه اثر، چون زنده و پویاست. قرآن گفتمان شفاهی بین خدا و پیامبر (ص) است و به‌نظر من می‌تواند گفتمان ما و خداوند هم باشد و از این منظر با کتاب‌های عهدین متفاوت است.
 
این روایت‌شناس اظهار کرد: در سیر بررسی قرآن به مثابه اثری ادبی، مراحلی همچون واژه‌گزینی، تصویرپردازی، همپایگی و تکرار صورت گرفته است. عبدالرئوف هم بیشتر قرآن را به‌عنوان هنر زبانی بررسی کرده و به مواردی همچون جابجایی، سازگاری، چینش عناصر متباین و زنجیرمندی مفهومی و بافتی در سطح خرد و کلان تاکید دارد. این کتاب شاید بتواند چشم‌اندازهایی را برای پژوهشگران و علاقه‌مندان مطالعات قرآنی باز کند.
 
حری افزود: البته این دو قرآن‌پژوه در تحقیقات‌شان بیشتر تفاسیر اهل سنت را مدنظر قرار داده‌اند، از این‌رو در پانوشت‌های کتاب هرجا که لازم بوده به منابع شیعه از جمله «پرتوی از قرآن» علامه طباطبایی اشاره کرده‌ام.  
 
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه قصه‌های قرآن جای کار بسیار دارد، گفت: بحث در این زمینه پردامنه است. از بدو نزول قرآن، حدود 200 کتاب‌ شاخص درباره بلاغت قرآن نوشته شده، اما یک کتاب هم درباره قصه‌های قرآن وجود ندارد. البته در کتاب‌‌های تفسیری در شأن نزول آیات به داستان‌های قرآنی اشاره شده، مانند «تفسیر المیزان»، ولی کتابی مستقل که قصه‌های قرآن را بررسی کرده باشد، ندیده‌ام.
 
وی ادامه داد: در فرآیند مطالعاتی به‌نظرم رسید که قصه‌های قرآن مهجور واقع شده‌اند. تا سده بیستم کتاب خاصی در این زمینه وجود نداشت. کتاب مشهور احمد خلف‌الله در مصر، نخستین کتابی است که پیش از دهه 1950 نوشته شده است. در بین غربی‌ها هم در آن دوران نگاه به قرآن وجود داشت، از جمله در کتاب ریچارد بل که با ترجمه بهاءالدین خرمشاهی منتشر شده، فصلی درباره قصه‌های قرآن وجود دارد. هوروفیتز، مستشرق آلمانی هم در فصل نخست کتاب «مباحث قرآنی» به قصص قرآنی اشاره می‌کند.
 
این روایت‌شناس، تاکید کرد: پس از انقلاب، توجه بیشتری نسبت به حوزه صورت گرفته است. از جمله این کارهای انجام شده می‌توان به اثری از خلیل پروینی اشاره کرد که عناصر قصه‌های قرآن را بررسی کرده و یا فعال عراقی که پژوهشی در این حوزه به انجام رسانده، اما هنوز جای کار بسیار وجود دارد.
 
حری در ادامه با اشاره به رویکرد روایت‌شناختی در قصه‌های قرآن، گفت: بجز داستان حضرت یوسف که تقریبا در یک سوره مستقل آمده، دیگر قصه‌های قرآن به‌طور پراکنده در بخش‌های مختلف قرآن بیان شده‌اند. این موضوع مستشرقین را به این فکر انداخته که قرآن منسجم و یکپارچه نبوده و شامل قصه‌های پراکنده است. نباید فراموش کنیم میان قصه‌های قرآن ارتباط میان آیه‌ای و میان سوره‌ای وجود دارد. قصه‌های قرآن مانند رمان نیستند، بلکه جزئی از سوره‌های قرآن هستند.
 
مترجم کتاب «مطالعه قرآن به منزله اثری ادبی»، تصریح کرد: با استفاده از بحث زبان‌شناختی می‌توان جواب مستشرقین را داد که قرآن را یک متن بهم ریخته می‌دانند، در حالی‌که نظریه‌های زبان‌شناختی قرآن را یک کل بهم پیوسته می‌دانند که با برداشتن حتی یک آیه، نظم آن دچار اختلال می‌شود. یک من اگر هفت ویژگی داشته باشد، یک متن بهم پیوسته اس و قرآن همه این ویژگی‌ها را دارد.
 
وی افزود: قصه‌های قرآن چون داستان تعریف می‌کنند، پس روایت هستند. قرآن بهترین شیوه قصه‌گویی را دارد و در این کتاب آسمانی هم بهترین شیوه قصه‌گویی برای بهترین قصه که داستان حضرت یوسف (ع) بوده، به‌کار رفته است. بدور از تعصب، ویژگی‌های روایت در قرآن، فقط خاص خود قرآن است.

قرآن، منشأ رشد علوم ادبی میان اعراب شد

محمدحسن محمدی مظفر دیگر سخنران این نشست هم گفت: کتاب «ادبیات قرآن» شامل هفت مقاله از استنصر میر است که مبنای این نویسنده بر پیوستگی سوره‌های قرآن بود.
 
این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: وقتی ظاهر قرآن را می‌بینیم، به‌نظر یک کتاب علمی نیست. قرآن در ظاهر به کشکولی می‌ماند که معجونی از موضوعات مختلف است. قرآن برخلاف کتاب‌های عهدین با یک سیر تاریخی آغاز و ادامه پیدا نمی‌کند. اما صاحبنظران دو نوع عقیده در این زمینه دارند؛ دسته نخست معتقدند که قرآن به‌رغم این ویژگی‌ها از یک وحدت برخوردار است و دسته دیگر بر این عقیده‌‌اند که انسجامی در قرآن نیست.
 
استادیار پژوهشکده ادیان و مذاهب، بیان کرد: استنصر میر، عقیده دارد که قرآن به‌رغم ظاهرش، انسجام درونی دارد و بر این مبنا، بحث‌های ادبی را درباره قرآن مطرح کرده است. نویسنده می‌گوید دو نوع نگاه می‌توانیم به قرآن داشته باشیم؛ نگاه الهیاتی یا کلامی فقهی و نگاه ادبی.
 
مترجم کتاب «ادبیات قرآن» در ادامه درباره موضوع اثرپذیری ادبیات از ایدئولوژی، گفت: کسی که می‌خواهد قرآن را تفسیر کند باید حداقل با 16 رشته همچون صرف و نحو، فقه، کلام و اتقان صوتی آشنا باشد. بحثی که به‌ویژه در دهه‌های اخیر باب شده این است که مفسر قرآن نباید تفسیر به‌رأی کند و پیش‌فرض‌های خود را وارد تفسیر نماید. از یک طرف برای فهم قرآن یک ‌سری مقدمات لازم است و از طرف دیگر باید ذهن را از پیش‌فرض‌ها خالی کرد.
 
محمدی مظفر با اشاره به اینکه تمام علوم ادبی عرب، پس از اسلام شکل گرفت و نزول قرآن، منشأ رشد این علوم میان اعراب شد، ادامه داد: بعد از مبعث پیامبر (ص) و نزول قرآن، نخستین بحث‌های مطرح شده، بحث‌های اعتقادی بوده و بحث‌های ادبی بعدا شکل گرفت، به ویژه آن‌هایی که به‌صورت نظام‌مند در کتاب‌ها آمده‌اند. یکی از مباحث ادبی در ادبیات عرب، معنای حروف است که کتاب‌هایی نیز در این زمینه تدوین شده‌اند. بخش عمده‌ای از کتاب‌های صرف و نحوی را بحث حروف تشکیل می‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط