دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۵
فانی مایه فخر ایران و یکی از چهار علامه شهر قزوین است

بهاءالدین خرمشاهی، قرآن پژوه، نویسنده، مترجم شناخته شده کشور، در پیامی برای مراسم نکوداشت کامران فانی، این فهرست‌نویس و کتابشناس برجسته را مایه فخر ایران و افتخار شهرِ کهنِ زادگاهش قزوین دانست و از او به عنوان یکی از چهار علامه این شهر یاد کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم بزرگداشت کامران فانی، نویسنده، مترجم، استاد برجسته کتابداری و نسخه‌پژوهی کشور، امروز (5 مردادماه) با حضور سیدرضا صالحی‌امیری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، حسام‌الدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهوری، احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران، آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد، استاد فلسفه و حقوق و چهره‌های مانند، پوری سلطانی، پیشکسوت حوزه کتابداری، نوش‌آفرین انصاری، سید عبدالله انوار و جمعی از کتابداران و فعالان فرهنگی کشور، در سالن همایش‌های کتابخانه ملی برگزار شد.
 
بهاءالدین خرمشاهی، قرآن پژوه، نویسنده، مترجم شناخته شده کشور، در پیامی با عنوان «ارادتی بنما تا سعادتی ببری» که در این مراسم قرائت شد، از سال‌ها فعالیت مستمر کامران فانی در عرصه کتاب و کتابداری تقدیر کرد. متن این پیام به شرح زیر است:
 
 به راستی در عمر هفتاد ساله‌ام، که پنجاه و یک سالش در مصاحبت مهرانگیز و فرهنگ‌پرور و حکمت‌آمیز استادم کامران فانی گذشته است، کمتر کسی را در پایه فضل و فرهنگ و فروتنی او دیدام. از او بیش از هر کسی علم و علم دوستی و علم‌آموزی آموخته‌ام. اتحاد عاقل و معقول یا عالم و معلوم را در وجود شریف او متجلی و مجسم دیده‌ام. دیدهام که چه بسیار ایران‌شناسان که برای ره‌جویی به نزد او آمده‌اند، از گستردگی و ژرفای دانش او حیرت زده شده‌اند، و اغلب آنها گفته‌اند که نظیر این دانشمند را در غرب هم کمتر دیده‌ایم.
 
در مقالات دیگر که درباره فانی نوشته‌ام و نیز در کتاب فرار از فلسفه ـ که زندگینامه خود نوشت فرهنگی من است و 17 ـ 18 سال پیش از سوی نشر جامی منتشر شده و مدتی است که به همت و همیاری مهندس امیررضا پور رضایی (قرائت کننده این متن) آن را در دست ویرایش و افزود و کاست داریم، بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم که فانی نه فقط نزدیک‌ترین رفیق من است، بلکه از بزرگ‌ترین استادانی است که در عمر خود دیده و داشته‌ام. او از نوادر کسانی است که دانش‌اش به بینش بدل شده است یا به تعبیر دیگر فضلش به فرزانگی.
 
فانی مایه فخر ایران و افتخار شهرِ کهنِ زادگاهش قزوین و یکی از چهار علامه این شهر است. آن سه بزرگ‌مرد دیگر: حضرت آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن رفیعی قزوینی ـ استاد محمد قزوینی و علامه علی‌اکبر دهخدا هستند.
 
فانی در علم‌آموزی و علم دوستی و خدمت گری فرهنگی همتا ندارد. و مردی چند فرهنگی است و در تاریخ و فرهنگ ایران باستان، ایران اسلامی و اسلام ایرانی، و فرهنگ دیروز و امروزِ، صاحب‌نظر است و البته فرهنگ‌های خاوری و خاور دور را هم ژرفا ژرف می‌شناسد.
 
او پس از استاد هر دومان، سرکار خانم پوراندخت سلطانی، بزرگ‌ترین کتابدار امروزین ایران است. اگر فقط اثر مرجع اخیر، تدوین مشترک این بزرگان، یعنی فرهنگ یا فهرست در عنوان‌های موضوعی (انگلیسی ـ فارسی) را در نظر بگیریم، برای اثبات صدق این مدعا کافی است.
 
به راستی برخلاف آنکه فانی کم‌کار به نظر می‌رسد اما فقط آثار مرجعی که تدوین یا سرپرستی کرده است حیرت‌انگیز است. به نمونه‌هایی اشاره می‌کنیم: دانشنامه کودکان و نوجوانان، کتاب‌شناسی توصیفی جناب فانی، که امیدوارم یکی از همکاران ایشان در کتابخانه ملی عهده‌دار شود. کمتر از رساله‌ای صدصفحه‌ای نخواهد شد. فانی عزیز مترجم و ترجمه‌شناس برجسته‌ای هم هست و دست‌کم ده اثر از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است (مانند مرغ دریایی و سه خواهر ـ که هر دو اثر از چخوف است ـ سلوک روحی بتهوون اثر سولیوان، و موش و گربه اثر گونترگراس از جمله ترجمه‌های اوست. دایرة‌المعارف تشیع (به مدتی سی و دوسال برای این مرجع کار شده که ان‌شاءالله تا سال دیگر با انتشار جلد شانزدهم که آخرین جلد آن است به پایان خواهد رسید. استاد بزرگ و مشترک دیگرمان علامه دکتر مهدی محقق سرپرست اول این مرجع بوده‌اند، سپس ادامه کار را به استاد احمد صدر حاج سید جوادی فانی و بنده، و مدتی هم حقوقدان و عرفان‌پژوه و حکمت‌شناس معروف جناب استاد منوچهر صدوقی سُها واگذار کردند.
 
فرهنگ موضوعی قرآن (که متن آن عربی است و ارجاعات فارسی دارد) کوشش مشترک فانی و بنده است که از سال 1364 تا امروز مکرر شده و حتی دو قرآن پروژه لبنانی آن را با حذف ارجاعات فارسی، و افزایش متن آیات قرآنی، عیناً اقتباس کرده‌اند.
 
سرپرستی دانشنامه ملی‌گرایی، و سپس دانشنامه دموکراسی، و همکاری کارساز در سرپرستی دانشنامه عظیم دانش‌گستر با همکاری عمده دکتر علی رامین و مهندس محمدعلی سادات (در 18 جلد) از دیگر دستاوردهای علمی بزرگ دیگر فانی است.
 
بنده علاوه بر نگارش چندین مقاله، چندین شعر هم برای این یگانه روزگار سروده‌ام. جدیدترینش این رباعی است که هنگام نوشتن این مقاله کوتاه در روز شنبه دوم مردادماه 1394 به ذهنم رسید:
 
عمری است به کامران ارادت دارم
زین پیش چه خواهم که سعادت دارم
یک روز اگر نبینمش غمگینم
من نیز چو او به علم عادت دارم
 
دومی را پارسال در مقاله فانی ـ شاهی، آوردم:
 
مهجوری ما زشدت مشتاقی است
در بزم صفا همیشه کافی ساقی است
از مرگ همیشه غافل است و گویی
باقی همه فانی‌اند و فانی باقی است.
 
دست‌کم دو غزل مشترک برای او در مهر بانوی بزرگ کتابداری نوین ایران، استاد پورانداخت سلطانی، سروده‌ام، اما کهن‌ترین از همه که حدوداً 28 سال پیش سروده شده، مثنوی طنزآمیز اخوانی است به نام هوالباقی:
 
کامران هم کامرانی می‌کند
تکیه بر دنیای فانی می‌کند
هرچه می‌بیند جفا از دهرِ دون
در عوض هی مهربانی می‌کند
متن‌های ناقص و مغلوط را
یا ادیت یا بازخوانی می‌کند
پیش خود بنهاده یک میز بزرگ
روز تا شب میزبانی می‌کند
که تا بیست و چند بیت دیگر ادامه دارد.
 
با سپاس از همه حاضران فرهیخته و مدیران فرزانه انجمن آثار و کتابخانه ملی
با درود و بدرود
بهاءالدین خرمشاهی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها