کتاب در روزنامه ایران
ماجرای فکر فلسفی در سرزمین اژدهای سرخ
روزنامه ایران در صفحه کتاب با مرضیه سلیمانی مترجم «تاریخ اندیشه در چین» گفت و گو کرده که در کارنامهاش ترجمه آثاری چون «دایرةالمعارف ادیان زنده جهان» و «دین در قرن بیست و یکم» از آثار ماری پت فیشر، «اینک دین: سرنوشت ایمان در عصر مدرن» اثر جان کاپوتو، «افق زندگی و اندیشه ابن سینا» از سهیل محسن افنان، «شیطان در تصوف: تراژدی ابلیس در روانشناسی صوفیانه» نوشته پیتر جی، آون و... نیز دیده میشود.
سلیمانی می گوید: در کتاب «تاریخ اندیشه در چین» اشارات و توضیحاتی درباره مهمترین جریانهایی که فرهنگ چین را شکل داده و امروزه به عنوان بخش مهمی از میراث معنوی، آیینی، ادبی و حتی هنری چین، موضوع و هدف نویسنده بوده مورد بحث قرار گرفته است. طبیعی است که در یک مجموعه محدود نظیر فصلهای سیزدهگانه این کتاب نمیتوان به تمام جنبههای فرهنگ و تفکر کشور بزرگی مانند چین پرداخت و با موفقیت به تحلیل و توضیح عناصر اصلی این تمدن دست یافت، اما مؤلفههای مهمی وجود دارد که براساس آنها میتوان یک جریان دو، سه هزار ساله را در تاریخ شرق دور تشخیص داد و براساس عناصر و مؤلفههایی قابل تشخیص و مرتبط با هم سیر حرکت فرهنگ و تمدن در چین را به صورتی منطقی درک کرد. کاملاً واضح و مشخص است که باید از تعداد کثیری عناصر و شخصیتها و کتابهای مهم صرفنظر کرد و برای قابل درک ساختن سیر تحول فرهنگ چینی، تنها مهمترینها را برگزید. ما برای هر تحقیق گسترده دیگری ناچاریم دست به چنین گزینشهایی بزنیم و البته این گزینشها برای علاقهمندان و بسیاری از مخاطبان ایرانی چندان غریبه و ناآشنا نیستند.
درمانگاه بیدرمان
در صفحه ادبیات روزنامه ایران مطلبی درباره کتاب «خسته خانه خواب و خاکستر» از دکتر نورالدین سالمی منتشر شده که در آن میخوانیم: این رمان تجربی که شالودهاش بر تجربه راوی استوار است، روایت پزشکی است که خود بسیاری از وقایع آن را تجربه کرده است و چکیده دیده هایش را با تخیل هنری در هم آمیخته و در قالب رمانی جذاب ارائه داده است. رمان با زاویه دید اول شخص نوشته شده که راوی، شخصیت اصلی است.
خواننده ناگزیر است به مشاهدات راوی چشم دوزد و با تجربههای او در آمیزد و البته خود، تأویلش را از متن به چنگ آورد. داستان با زبان اول شخص به گونهای نگارش یافته که هیچ گونه داوری راوی بر ذهن خواننده تحمیل نشده است و خواننده خود میتواند به داوری و تأویل خویش از متن دست یابد. خواننده از آغازبندی رمان تا پایان بندی آن، با راوی پزشک روایتگر همراه است و با نگاه او، وقایع و صحنههای رمان را میبیند زیرا که راوی، تجربه هایش را مجموعاً بدون قضاوت راوی دانای کل ارائه کرده است تا خواننده خود، دیدهها را در ذهنش باز آفریند و بیندیشد و داوری کند.
فلسفه غرب چه تأثیری از حکمت بوعلی سینا گرفت؟
روزنامه ایران در صفحه اندیشه با پروفسور چارلز تالیافرو،فیلسوف دین و عضو انجمن فیلسوفان امریکا گفتوگو کرده که از مشهورترین فلاسفه دین معاصر و استاد کالج سنت اولاف در مینهسوتای امریکاست. وی دانش آموخته دانشگاه براون و هاروارد است. در کارنامه علمی او عضویت در انجمن فیلسوفان امریکا، کرسی استادی دانشگاههای آکسفورد، کلمبیا، پرینستون و نتردام امریکا و تألیف آثاری چون راهنمای آکسفورد درباره الهیات، راهنمای مقدماتی بر زیباییشناسی، تصویر در ذهن، فرهنگ فلسفه دین، تاریخ مختصر روح، راهنمای راتلج درباره خداشناسی و راهنمای مقدماتی فلسفه دین به چشم می خورد.
پروفسور تالیافرو می گوید: درخصوص بوعلی سینا باید توجه داشت که وی از مهمترین فیلسوفان مسلمان در تاریخ فلسفه به شمار میرود. اهمیت بوعلی سینا صرفاً به خاطر کارها و آثار ارزشمندش در الهیات، متافیزیک، عقل و ایمان و روح و منطق نیست بلکه او ممارست و تلاشی ستودنی در پزشکی داشت که بسیار قابل توجه علم پزشکی امروز است.
در واقع این تلاشها از طریق آثار و نوشته هایش به نسلهای بعد منتقل شد. کاری که بوعلی سینا انجام داد، این بود که منبع موثقی برای لاتین زبانها بر جای گذاشت. آثار و منابعی از او برای مسیحیان قرون وسطی و اندیشه مسیحی بر جای ماند که نشان از عمق حکمت او دارد. کار اثرگذار دیگری که انجام داد، این بود که آنچه را که از منظر فیلسوفان غیرمسیحی حتمی و قطعی تلقی می شد به چالش کشید و فهمی دقیق از آن مسائل ارائه کرد.
شاید بتوان گفت در میان فیلسوفان مسلمان، فیلسوفی مانند بوعلی سینا نباشد که اندیشه هایش در دوران معاصر نیز مورد توجه جدی فلاسفه غرب باشد. و شاید نتوان فیلسوفی (نه یک جریان فکری) را یافت که همچون ابن سینا اندیشه و آرائش نسلهای بعد از او را تا این حد متأثر کرده باشد. به واقع آرا و افکار او هنوز در میان نسلهای جدید با اهتمام، ساری و جاری است. این موضوع حتی در مورد فیلسوفان مغرب زمین نیز صدق می کند.
کتاب در روزنامه شرق
هوای آلوده ما را ملزم به احتیاط میکند
روزنامه شرق در صفحه اندیشه امروز مطلبی درباره کتابهای «اینک آن انسان» و «زرتشت نیچه» منتشر کرده که در آن میخوانیم: بهروز صفدری تاکنون دو کتاب از نیچه ترجمه کرده است: «اینک آن انسان» و «زرتشت نیچه». اولی ترجمه منقحی است از اثر مشهور نیچه «اکسه اومو» به همراه دو مقدمه از ویراستاران آلمانی و فرانسوی این کتاب سارا کوفمن و اریک بلوندل.
در ایران نیز مثل خیلی جاهای دیگر، نیچه بهخاطر خصلت شعری و گزینگویهای متن خود قابلیت تبدیلشدن به نویسندهای عامهپسند را داشت. همین موضوع سبب شد تا در دو دهه اخیر ترجمههای گزینشی و اشتباه پرشماری از آثار او با قطع و صفحهآرایی شیک و موردپسند بازار در کنار آثار پائولو کوییلو و جبران خلیل جبران در پیشخوان کتابفروشیها قرار بگیرد. البته چیزی که در این هیاهو از نیچه نزد خوانندگان فارسی شکل گرفت تصویری کجومعوج از او بود. «چنین گفت زرتشت» با ترجمه داریوش آشوری از جمله ترجمههای قدیمی و باارزشی بود که خوانندگان فارسی را با تصویری واقعی از نیچه آشنا کرد. «چنین گفت زرتشت» مهمترین کتاب نیچه است که بیش از بقیه آثار او در سراسر جهان خوانده شده است. اما نثر شاعرانه این اثر اجازه فراروی از متن و پیبردن به منظور نیچه در شرح داستانی پر فرازونشیب از یکی از پیامبران اسطورهای را برای خواننده سخت میکند. از اینرو، بهروز صفدری دست به ترجمه کتابی در شرح «پیشگفتار چنین گفت زرتشت» زد. کتاب «زرتشت نیچه» نوشته پیر اِبر-سوفرن به این منظور برای تعمق و کنکاش در اندیشه نیچه نوشته شده است. پیر ابر-سوفرن در بخشی از مقدمه این اثر مینویسد: «در این کتاب نیچه از مطالعهای که هنوز به پایان نرسیده، کنار گذاشته میشود و در بهترین حالت، جز چند گزینگویه خوشساخت چیزی به یاد نمیماند. گزینگویههایی که به تنهایی و جدا از بافت اصلی چهبسا بدترین تعابیر نادرست را برانگیزند. پس این کتاب، اثری که همزمان این همه جذاب و گمراهکننده است، چه معنایی دارد؟ چرا گفتارش هنوز به ما مربوط میشود؟ روشنکردن این نکتهها هدف جستار حاضر است که کلیدهایی را که نیچه در پیشگفتار زرتشت برای خواندن این اثر و کل آثارش در اختیار ما میگذارد، خاطرنشان میکند.»
پیشاهنگ حضور
روزنامه شرق در صفحه اندیشه مطلبی درباره کتاب «جامعه نمایش» گی دوبور منتشر کرده که می گوید: عناوینی همچون «فیلسوف»، «انقلابی حرفهای»، «سینماگر آوانگارد» ناتوان از تعیینتکلیف با گی دوبور و قراردادنش در طبقهبندی دانش و معرفت است تا توده تماشاگران جامعه نمایش با خیالی آسوده آثارش را مصرف کنند. دوبور از پذیرفتن تمام این نقشها امتناع میکرد و خود را «استراتژیست» میدانست. استراتژیست کسی است که میتواند خود را جای دشمن بگذارد. دقت اعجابانگیز کتاب «جامعه نمایش» در توصیف سرمایهداری پس از جنگ جهانی دوم، محصول همین جابهجایی استراتژیک است، تا جایی که برخی این کتاب را متناظر «کاپیتال» مارکس برای سرمایهداری مصرفگرا میدانند. تنها یک استراتژیست میتواند نقاط ضعف و پتانسیلهای دشمن خود را بشناسد.
نمایش، به عقیده دوبور، مجموعهای از تصاویر نیست، بلکه یک رابطه اجتماعی است که توسط تصاویر همگانی شده. جامعه نمایش تنها برتری و تسلط الگوی رسانهای یا تبلیغاتی نیست بلکه فراتر از آن، حکومت استبدادی استقلال کالایی و مجموعه تکنیکهای جدید قدرت و حکومت است که این حکمروایی را همراهی میکند. بعد از نوشتن «جامعه نمایش» و فعالیتهای گوناگون موقعیتگرایان در دهه 60 و نشر و پخش این افکار در محیطهای دانشجویی فرانسه، فضا برای انفجار 68 - این بزرگترین «پارگی قرن»- آماده شده بود. اکنون دیگر مسلم شده است که سیتواسیونیستها نقش قاطعی در ارایه محتوای رادیکال جنبش 68 ایفا کردند؛ از کمیته «اشغال» در سوربن تا اکثر پلاکاردها، آفیشها و دیوارنوشتههای پاریس آن روزها میتوان رد پای آنها را مشاهده کرد.
فرض کن، فردا دست از کار بکشیم
روزنامه شرق در اندیشه یادداشتی درباره کتاب «در ستایش تنآسانی» منتشر کرده و نوشته است: «در ستایش تنآسانی» عنوان کتابی است که از طرح جلد تا عنوان آن، همین وسوسه را داد میزند: تنبلی یا بهتر است بگوییم ناسازگاری و مزاحمت برای صاحبان کار. این کتاب شامل پنجمقاله است که یکی از آنها نوشته برتراند راسل با ترجمه سوسن نیازی است و چهارمقاله دیگر از پل لافارگ، فیلیپ گدار، رائول ونهگم و پلین واگنر را بهروز صفدری ترجمه کرده است. برای درک مفهوم تنآسایی و ارتباط آن با خلاقیت، مقالات این کتاب راهگشاست.
برای نمونه، فیلیپ گدار در مقاله «راههای تنآسایی»، تنآسایی را تقابلی سطحی با کار نمیداند. به باور او «تنها کاری که تنآسایی میپذیرد، آن است که ما انجامش را برای متمتعشدن از زندگی لازم بدانیم. هدف، دیگر انباشتن پول و کالا نیست. در این صورت تنها کار لازم و مفید توجیهش را همچون وسیلهای برای تنآسایی مییابد و نه هرگز همچون ضرورتی برای هستی خلاصهشده در تولید». بنابراین «تنآسایی افشا و محکومکردن ارزشهای سرکوبکننده ماست. تنآسایی رویاپردازی نیست، یا فقط این نیست. تنآسایی هیچکاری نیست، یا تنها این نیست. تنآسایی تنها کار مبتنی بر فایده همگانی و مشترک را میپذیرد، خارج از هرگونه زیادهروی در مصرف و تولید، آن هم نه از سر ریاضتطلبی». به این ترتیب تنآسایی تهدیدی بزرگ خواهد بود. برای چه کسانی؟ «فرض کن که ما از فردا دست از کارکردن برداریم و همه ماشینهایی را که دیگر نمیخواهیم حتی حرفشان را بزنند، ویران کنیم: رآکتورهای هستهای مرگبار، کورههای بلندی که ششهای چندنسل از کارگران را بلعیدهاند، هواپیماهای جتی که اکسیژن را از بین میبرند، اشیا بیهودهای که زینتبخش این تجدد دلمردهاند، دانشگاههایی که دانشی هنجارساز تولید میکنند... آنگاه چه خواهد شد؟ آن کسانی که ما را رهبری و تحمیل میکنند دیگر هیچی نخواهند بود. زندگی در دستور روز قرار خواهد گرفت و تنآسایی به مطلقترین کیفیت بدل خواهد شد». در حقیقت تنآسایان همانهایی هستند که «اقدام» مردم را از «اقدام» شرکتها و دولتها جدا میکنند و به جای تکیه بر وعدهها و اقدامات دولت متمرکز، خود دست به تغییر وضعیت میزنند.
کتاب و جامعه خوشبخت
روزنامه شرق در صفحه آخر یادداشتی با عنوان «کتاب و جامعه خوشبخت» از شهرداد روحانی، آهنگساز و موسیقیدان منتشر کرده که نویسنده در ابتدا با ذکر ضرورت کتابخوانی و تاثیر آن بر رشد جوامع و توسعه یافتگی آن می گوید: در تاریخ 25شهریور1393 در شهرکتاب ابنسینای تهران، کتاب «در قلمرو فرهنگ و سیاست» اثر محمد صادقی رونمایی شود. در فصل سوم از این کتاب، مجموعه گفتوگوهای نویسنده کتاب با اینجانب هم منتشر شده است. گفتوگوهایی که در آن شرحی از زندگی من، ایام تحصیلم در اروپا و آمریکا، کارهای هنری و آثارم نیز ارایه شده و میتواند برای مردم و بهویژه جوانان و آنهایی که به هنر موسیقی علاقه بیشتری دارند جالب باشد. اینجانب متاسفانه بهدلیل گرفتاریها و اشتغالاتی که دارم، در تاریخ مذکور نمیتوانم در جمع هموطنان عزیز و در کنار استادانی که در جلسه شرکت دارند، حضور یابم اما خوشحال خواهم شد که مردم کتاب را بخوانند و نظراتشان را درباره این گفتوگوها با من در میان بگذارند.
کتاب در روزنامه فرهیختگان
تاریخ با طعم حماقت
روزنامه فرهیختگان در صفحه کتابخانه امروز مطلبی درباره نگاهی به کتاب «تاریخ بیخردی» به مناسبت چاپ جدید آن منتشر کرده که می گوید: باربارا تاکمن مورخ آمریکایی چند سالی است که در میان تاریخ دوستان ایرانی جا پای محکمی پیدا کرده است.به تازگی نیز نشر ماهی به چاپ سریالی آثار او روی آورده است که خود نشان از استقبال خوانندگان ایرانی از تاکمن دارد.
جنگ تروا و حیلهای که یونانیان سوار میکنند، دستمایه کارهای فرهنگی فراوانی شده است. اما کار تاکمن قطعا در این میان متمایز است چراکه این ماجرا را در دل نظریهای که حاکمان سیاسی را از عقل حسابگر دور میکند مطرح کرده و با اشاره به اسطورههای باستانی، روایتی خواندنی را از این ماجرا ارائه داده است. به این ترتیب فصل یکم کتاب تاریخ بیخردی تمام و فصل دوم کتاب آغاز میشود. تاکمن در فصل دوم به بهانه اشاره به بیخردی شش پاپ کاتولیک که هر یک مظهر یکی از رذایل اخلاقی بودند، سری به دنیای زیبای رنسانس ایتالیا میزند. رم و فلورانس در این روایت در کانون توجهاند؛ شهرهایی که یکی پر از کشیش و دیگری پر از مجسمه است و در دل خود تاریخی از منازعات سیاسی و الهیاتی دارند. تاکمن با استادی هرچه تمامتر نشان میدهد چگونه بیخردی چند زعیم کلیسای کاتولیک موجب از دست رفتن یکپارچگی این کلیسا در اروپا و در نهایت تاسیس کلیسای پروتستانتیسم میشود.
کتاب در روزنامه آرمان
قصه زنان امروز و هنر داستاننویسی
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی با عنوان «قصه زنان امروز» منتشر کرده که می گوبد: چندی قبل ناخودآگاه عکس زنی را دیدم. زنی میانسال که به تیر چوبی خانه تکیه داده است. چهره زن و لبخندی روی صورتش؛ مستاصل به نظر میرسید. «زن» یا «مادر» از شخصیتهای بزرگ داستانهای برتر جهان هستند. زنها برخلاف مردها خوب میتوانند عشق را، غم را و حتی ایثار را یکجا در مسیر خلق داستان نشان بدهند. من و شما در خیلی از داستانها شاهد «سکوت» زنان بودهایم که از روی استیصال، لکنت میگیرند.
در ادامه مطلب آمده است: این هنر داستاننویسی است که با انتخاب از سوی نویسنده، از میان انواع زاویهها، چهره خاص «زن امروز» در وضعیت خاص جامعه در فضای پیرامون داستان، سوژه را زیباتر از واقعیت در داستان نشان بدهد. بهرام صادقی گفته است: «یکی از شرایط داستان و رمان خوب این است که نویسنده مسائل زمان خودش را در قالب شرایط همیشگی زندگی و در قالب زندگی ذهنی همیشگی بشر بیان کند؛ نه در قالب مسائل روزنامهای زمان».
کتاب کردها در روزنامه اطلاعات
کردها؛پرچمداران ادب فارسي در ايران و ميانرودان
روزنامه اطلاعات در صفحه نظرها و اندیشه ها مطلبی با عنوان «کردها پرچمداران ادب فارسي در ايران و ميانرودان» منتشر کرده که می گوید: به هنگام سلطه اعراب تا هجوم مغولان و پس از آن، کردها پاسداران زبان و ادب فارسي و مروجين آيين ايراني در بينالنهرين بودند، به ويژه در عصر آلبويه و فترت قدرت خلفاي عباسي به حمايت حکمرانان کُرد «حسنويه» که از حوالي بغداد تا نواحي شمال خوزستان را در سيطره حکومت خود داشتند، زبان و ادب فارسي رواج يافت. آلبويه به تبع کردان حسنويه داراي آيين و آداب ايراني بودند و عليرغم شيوه تحميلي خلفاي عباسي در دستگاه خود، به زبان فارسي مکاتبه و مکالمه ميکردند. سالها پيش از سرايش شاهنامه حکيم توس، به حمايت امير ناصرالدين ابوالنجم بدربن حسنويه سپهسالار ايران و حکمران ايران غربي،3 کتاب «دانشنامه ميسري» ـ که ترجمه کتاب المنصوري بالطب للرازي تأليف محمد بن زکرياي رازي است- در بين سالهاي 367 تا 370 قمري توسط حکيم ميسري به فارسي ترجمه گرديد.
همچنین باباطاهر همداني، از شاعران اواسط قرن پنجم و معاصر طغرلبيگ سلجوقي، دوبيتيهاي جاودانهاش بزرگترين شاهد يگانگي و همبستگي زبان فارسي و کُردي است؛ به طوري که امروز پس از هزار سال پارسيان و کردان دوبيتيهاي او را نمونه ارزنده ادب ايران ميدانند. باباطاهر در حدود سال 447 قمري که طغرل سلجوقي به همدان وارد شد، عارف کامل و صاحب مقام بود. از باباطاهر مجموعهاي از کلمات قصار به عربي نيز باقي مانده است.
در استمرار و ادامة اين عصر، به موازات شعر و ادب فارسي در ايران غربي، متون نثر و تاريخنگاري نيز شکوفا گشته، تعالي يافت. کتاب ارزندة «مجملالتواريخ و القصص» از آثار اين برهه است که مؤلف آن از احفاد فهلب بن محمد بن شادي از اهالي اسدآباد در حومه بهار، کرسي کردستان بود. وي اين کتاب را در 520 قمري و در عهد سلطنت سلطان سنجر و محمود بن ملکشاه تأليف نمود. اين تأليف که با دقتي و جستجويي گسترده و دقيق در امهات مأخذ تاريخ فراهم آمده، حاوي اطلاعاتي ارزنده و منحصر به فرد است که به آن اعتبار و يگانگي ويژهاي بخشيده است؛ عليالخصوص در زمينه داستانها و تاريخ ايران قديم و همراه با اين ويژگي، بسياري از ترکيبات کهن ايراني و اصطلاحات اصيل در «مجملالتواريخ و القصص» باقي است. علاوه بر آن، مرجع ارزشمندي درباره حکمرانان گمنام معاصر مؤلف است که در غرب ايران به قدرت رسيدهاند.
کتاب در روزنامه مردم سالاری
پدر علم انسان شناسي
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره ابوريحان بيروني، پدر علم انسان شناسي به مناسبت روز تولدش منتشر کرده که می گوید: در جواني به دربار سلسله خوارزمشاهـيان، که اهـل عـلم و ادب و حامي و مشوق دانشمندان و اديبان بودند، پـيوست. پس از انـقراض دوران زمامداري اين سلسله به ري رفت و در مباحثات رياضي با دانشمندان آن ديار شرکت کرد. حاصل گفتوگوهاي عـلمي بـيروني با اين دانشوران در کـتاب «مقاليد علم الهيئت» آورده شده است. ابوريحان سپس به جرجان(گرگان) و به دربار قابوسبن وشمگير، پادشاه آلزيار رفـت و به پاس حمايت قابوس، کـتاب مشهـور خود به نام «آثارالباقـيه» را به نام وي تاليف کرد. در هـمين دوره بود که به اکتشاف نجومي و رصد ستارگـان پرداخت و طول و عرض جـغـرافـيايي جرجان را محاسبه کرد.
شهـرت عالمگير ابوريحان در مدت اقامتش در هند در معيت غزنويان باعث گـرديد عليرغم آن که هـنديان سپاهـيان غـزنوي را دشمن خود ميپنداشتند مقام و مرتـبهاش را گرامي دارند. ابوريحان در اين مدت زبان سانسکريت و عـلوم و دانش هنديان را فرا گرفت و برآيند پژوهشهاي خود را در کتابي به نام «کـتاب الهـند» درآورد که منـبعـي موثـق براي شناخت مکاتب و عقايد هنديان است. وي همچـنين کتابي درباره نجوم و رياضيات از سانسکريت به فارسي برگرداند که عنوان آن «زيج سند هـند» است. مهمترين آثار او التفهيم در رياضيات و نجوم، آثار الباقيه در تاريخ و جغرافيا و قانون مسعودي که نوعي دانشنامه است. دانشنامه علوم چاپ مسکو ابوريحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است.
کتاب در روزنامه شاپرک
شاعر فاضل
روزنامه شاپرک در صفحه مطلبی درباره پروين اعتصامي منتشر کرده که می گوید: رخشنده اعتصامي مشهور به پروين اعتصامي از شاعران بسيار نامي معاصر در روز 25 اسفندسال 1285 شمسي در تبريز تولد يافت و از ابتدا زير نظر پدر دانشمند خود که با انتشار کتاب (تربيت نسوان) اعتقاد و آگاهي خود را به لزوم تربيت دختران نشان داده بود رشد کرد.
در کودکي با پدر به تهران آمد. ادبيات فارسي و ادبيات عرب را نزد وي فرا گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد مي آمدند بهره ها يافت و همواره آنان را از قريحه سرشار و استعداد خارق العاده خويش دچار حيرت مي ساخت. در هشت سالگي به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشيدن قطعات زيبا و لطيف که پدرش از کتب خارجي (فرنگي- ترکي و عربي) ترجمه مي کرد طبع آزمائي مي نمود و به پرورش ذوق مي پرداخت.
در سال 1314 چاپ اول ديوان پروين اعتصامي، شاعره تواناي ايران، به همت پدر اديب و گرانمايه اش انتشار يافت. پروين مدتي در کتابخانه دانشسراي عالي تهران سمت کتابداري داشت و به کار سرودن اشعار خود نيز ادامه مي داد.
نظر شما