سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۳
نقش شتابزدگی، ضعف آموزش آکادمیک و جعل تاریخ در کتابسازی

غلامرضا عزیزی، معاون اسناد کتابخانه ملی در میزگرد «کتابسازی آثار تاریخی (با تاکید بر دوران پهلوی)» شتاب‌زدگی و نوشتن تاریخ با هدف افشاگری در دهه‌های پیش را از عوامل کتابسازی در زمینه تاریخ دانست. مسعود کوهستانی، پژوهشگر نیز ضعف نظام آکادمیک در این زمینه و به انحصار درآوردن اسناد را از دلایل این پدیده عنوان کرد. همچنین محمود طاهراحمدی، پژوهشگر جعل تاریخ را از اهداف کتابسازی معرفی کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) میزگرد «کتابسازی آثار تاریخی(با تاکید بر دوران پهلوی)»، دوشنبه (10 شهریورماه) با حضور غلامرضا عزیزی، معاون اسناد کتابخانه ملی، مسعود کوهستانی‌نژاد، تاریخ‌نگار و محمود طاهراحمدی، سندپژوه و پژوهشگر آزاد تاریخ معاصر از سوی سرویس تاریخ و سیاست ایبنا در محل سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.

دهه 70 تاریخ‌نگاری به سوی عقلانیت تاریخی پیش رفت 

غلامرضا عزیزی در این میزگرد اصل بحث خود را بر دو روش تاریخ‌نگاری دوران پهلوی و تحولات آن گذاشت و گفت: ما در ابتدای انقلاب دارای نوعی تاریخ‌نگاری بودیم که با شتابزدگی شدیدی همراه بود؛ به طوری که عمده آثار این دوره دارای مطالب ژورنالیستی زرد بودند که با هدف نوعی افشاگری، تخریب و تنها کوبیدن پهلوی‌ها تولید می‌شد و معدود آثاری در این دوران از این جریانات به دور بودند.

وی سپس از تغییر این نوع نگاه و تاریخ‌نگاری بعد از دهه 70 سخن گفت و عنوان کرد: از دهه 70 به بعد بود که آرام آرام تاریخ‌نگاری ما به سوی عقلانیت تاریخی پیش رفت و مستندنگاری‌ها و آثار علمی بدون شتابزدگی‌های قبل به وجود آمدند. هرچه  به دوران اخیر نزدیک‌تر می‌شویم بحث‌های تاریخ‌نگاری‌ها مستندتر می‌شوند.
 
معاون اسناد کتابخانه ملی افزود: زمانی که این نوع تاریخ تحلیلی با نگرش فلسفی و عقلانی به وجود آمد، استفاده از اسناد به شکل گسترده‌ای شکل گرفت و سازمان و مراکز اسنادی مختلفی اعم از دولتی و غیر دولتی به وجود آمدند. به طوری که در یک دوره 10 ساله، بیش از 100 جلد کتاب مستند، تالیف شدند که محتوای آنها با مطالب روزنامه‌ای عامه‌پسند (مجلات زرد) پیش از آن بسیار متفاوت بود.

سه بستر مهم کتابسازی در کشور ما از نگاه کوهستانی‌‌نژاد

مسعود کوهستانی‌نژاد نیز در این میزگرد در ابتدای سخنان خود به بسترهای ایجاد چنین کتابسازی‌هایی پرداخت و عنوان کرد: قبل از ورود به بحث کتابسازی آثار تاریخی باید این نکته روشن شود که چه بسترهای ضعیفی در جامعه ما وجود دارد که باعث تالیف این کتاب‌ها می‌شوند و چگونه افرادی به خود اجازه می‌دهند این گونه کتاب‌ها را ارائه دهند.

این تاریخ‌نگار در ادامه، به بیان و توضیح سه بستر مهم چنین امری پرداخت و گفت: نخستین بستر «ضعف آموزش آکادمیک» در ایران است؛ به این معنی که ما در ایران چیزی به نام آموزش تاریخ و مفاهیم تاریخی نداریم و به دنبال همین نقیصه اساسی است که کتاب‌هایی تالیف می‌شوند که خالی از پژوهش نوین و علمی در عرصه تاریخند.

وی دومین بستر ایجاد کتابسازی را به مراکز پژوهشی و سندی در کشور نسبت داد و گفت: تا زمانی که مراکز  اسنادی در کشور ما به دور خود برج و بارویی بکشند و قلعه‌هایی باشند که این اسناد را به غیر از کارشناسان خودشان به پژوهشگران تاریخی دیگر ارائه ندهند، تالیف چنین کتاب‌های بی‌محتوایی ادامه خواهد داشت.

کوهستانی‌نژاد با بیان این‌که این اسناد قانونا و رسما باید به جای اصلی خودشان برگردند، نه اینکه عده‌ای ادعای مالکیت آن را داشته باشند، به بستر سوم کتابسازی اشاره کرد و افزود: حاکم بودن نگاه سیاسی بر تاریخ‌نگاری، افت وحشتناکی را برای محتوای کتاب‌های تاریخی به ارمغان می‌آورد. نگاهی که از اوایل دوره پهلوی اول شروع شد و در چارچوب «چپ و راست» و «خودی و غیر خودی» قرار گرفت.

عامل «تاریخ‌سازی» را پشت جریان کتابسازی نباید از یاد برد

در ادامه محمود طاهراحمدی در این میزگرد گفت: رویه تولید و تالیف کتاب‌های غیر علمی، قبل از اینکه از کتابسازی باشد نوعی «تاریخ‌سازی» است و باید دانست که چه انگیزه‌هایی از سوی چه جریا‌ن‌هایی به صورت دوره‌ای، این تاریخ‌سازی‌ها را انجام می‌دهند و سپس بر اساس آن کتاب‌هایی نوشته می‌شوند که چندان علمی و مستند نیستند. 

این سندپژوه و پژوهشگر آزاد تاریخ معاصر ادامه داد: به عنوان مثال در اوایل انقلاب کتاب‌هایی تالیف شد که عامدانه اطلاعاتی از یک واقعیت تاریخی حذف می‌شدند. بنابراین این انگیزه‌ای بود که پشت یک نوع تاریخ‌سازی وجود داشت که به دنبال آن کتاب‌های دیگری با این روش تالیف و منتشر می‌شدند و تا به امروز رواج دارد.

گزارش تکمیلی این میزگرد به‌زودی منتشر می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها