جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۹
حمید عنایت؛ پیشگام جريان‌‌شناسی انديشه سياسي در ایران

«ایبنا» به مناسبت سوم مرداد، سالروز درگذشت حمید عنایت، استاد علوم سیاسی، پژوهشگر و از پیشگامان ترجمه حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی، گزیده‌ای از خاطراتی را که از سوی نویسندگان مطرح ایراني درباره وي ایراد شده منتشر مي كند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- حمید عنایت، استاد علوم سیاسی و تاریخ اندیشه در خاورمیانه، پژوهشگر و مترجم حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی سال 1311 در تهران زاده شد. وی مدرک کارشناسی را از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دریافت کرد و برای ادامه تحصیل به دلیل کسب رتبه اول، بورسیه دولتی گرفت. سپس مدرک کارشناسی ارشد خود را در زمینه علوم سیاسی از مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن و مدرک دکترای تخصصی را از مدرسه مطالعات شرق و آفریقای دانشگاه لندن دریافت دریافت کرد.

دکتر عنایت در ۱۳۵۱ ش. / ۱۹72 م. جایزه تحقیقاتی دانشگاه تهران را از آن خود کرد و در سال بعد ۱۳۵۲ش. / ۱۹۷۳ م. بورس کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد را گرفت و در همان سال در دانشگاه تهران به سمت دانشیاری ارتقا یافت و ضمن تدریس در دانشگاه به تحقیق و تتبع ادامه داد. او در دانشگاه تهران از چهره‌های «ضد دستگاه» شناخته می‌شد و با حفظ موقعیت دانشگاهی و علمی‌اش از مبارزات سیاسی غافل نبود. پس از تعطیل شدن دانشگاه‌ها در ایران، دکتر عنایت به همراه همسر و دو فرزندش (هادی و آمنه عنایت) به انگلستان رفت و در سال ۱۳۵۹ به سمت استادیار (Lecturer) در کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد استخدام شد، اما دو سال بعد، در سوم مرداد ۱۳۶۱، در جریان پروازی از فرانسه به انگلستان، در اثر سکته قلبی درگذشت. از او کتاب‌های بسیاری بر جای مانده است که به طور کلی می‌توان آثارش را در سه دسته تالیف، ترجمه و مقاله تقسیم‌بندی کرد. از وی به عنوان یکی از نخستین جریان‌سازهای علم سیاست در ایران نام برده می‌شود.

در همین راستا، گزیده‌ای از خاطراتی که درباره وی از سوی چند تن از مطرح‌ترین افرادی که در این حوزه قلم می‌زنند آورده‌ایم. این خاطرات عمدتا از نشریه بخارا و ماهنامه علوم انسانی مهرنامه (شماره ۲، اردیبهشت ۱۳۸۹) گردآوری شده است.

عنايت معلم دلسوزي بود 

فرهنگ رجايي
، شاگرد حميد عنايت، پژوهشگر علوم سیاسی، استاد تمام گروه فلسفه سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه کارلتون در ماهنامه مهرنامه درباره حمید عنایت چنین می‌گوید:

«مرحوم عنايت به گمان من مثل همه مدرسين و طلبه‌هاي علم سياست واجد سه نقش مهم بود. نخست به‌عنوان معلم علم سياست. دوم به‌عنوان محقق در رشته سياست و سوم به‌عنوان يكي از اعضاي فرهنگستان يا آكادمي سياست. وي نقش خودش را در تمام اين حوزه‌ها به خوبي اجرا كرد. عنايت به عنوان يك معلم كاملا دلسوز بود و به اين نكته وقوف داشت كه نقش پرورش انديشمندان آينده را برعهده دارد و بنابراين بايد به آنها يادآوري كند كه چه نقشي برعهده دارند و معلم بودن يعني چه.»

حمید عنایت در عین صورت‌برداری، اندیشمند بود

رجایی در پاسخ به نقدی که جواد طباطبايي از عنايت مبنی بر اینکه نوشته‌هاي وی درباره انديشه سياسي در ايران دوره اسلامي، صرفا خلاصه‌هايي توصيفي است و عنايت حاوي نوآوري تئوريك نبوده است، می‌گوید: «اگر اين سخن را خارج از جغرافياي زماني مطرح كنيم، من هم آن را مي‌پذيرم. يعني اگر ما كار عنايت را صرفنظر از زمان تاريخي‌اش بررسي كنيم، ممكن است اين طور بوده باشد. وقتي كه حميد عنايت در دانشكده حقوق درس مي‌داد، اصلا اين تصور وجود نداشت كه انديشه سياسي در ايران باستان هم وجود داشته است، باور رايج اين بود كه انديشه سياسي متعلق به غرب است. بنابراين عنايت در مقام معرفي بود و در اين مقام نيازي به ابداع تئوريك نيست. اگر كسي بگويد عنايت در كتاب «انديشه سياسي در اسلام معاصر» هم صورت‌برداري كرده است (من به جاي توصيف از واژه صورت‌برداري استفاده مي‌كنم)، اين حرف درست نيست. البته به نظر من انديشمند صورت‌‌بردار در برخي مواقع خيلي هم ضروري و اساسي است. اگر حميد عنايت از جواني در يكي از دانشگاه‌هاي غربي درس مي‌داد يا به سن و سال بنده يا دكتر طباطبايي مي‌رسيد و در اين فضايي بود كه بحث‌هاي مقدماتي، يعني توصيفي يا صورت‌بردارانه، به اندازه كافي در ايران مطرح شده بود و ما نياز داشتيم كه يك پله بالاتر برويم، چه بسا كه او اين گام به بالا را برمي‌داشت و نوآوري تئوريك هم به خرج مي‌داد.
 
در دوره عنايت سوال، سوال ديگري بود. در آن دوره سوال اين بود كه اصلا انديشه سياسي در ايران دوره اسلامي وجود داشته يا نه؟ عنايت هم مي‌خواست بگويد كه چنين چيزي وجود داشته است. بنابراين صورت‌برداري را دست‌كم نگيريد. شما بدون صورت‌برداري نمي‌توانيد به تفسير و نوآوري برسيد. اگر در جهان غرب متفكراني پديد آمده‌اند كه نوآوري مي‌كنند، علت آن اين است كه صورت‌برداري‌ها انجام شده و آنها به صورت‌برداري‌ها نگاه مي‌كنند. مرحوم عنايت مقاله‌اي درباره اسباب تحقيق دارد. او اين مقاله را با اين بيت شروع مي‌كند كه: از محقق تا مقلد فرصت‌هاست/ اين چو داوود است و آن ديگر صداست. بنابراين حميد عنايت هم به لوازم تحقيق و ابداع و پژوهشگري كاملا واقف بود ولي شايد در آن زمان فكر نمي‌كرد چنين كاري لازم باشد. به نظر من رد پاي حميد عنايت انديشمند (و نه حميد عنايت صورت‌بردار) را در مقالاتش مي‌توان ديد. مثلا در آن مجموعه مقاله كوچكي كه باعنوان «جهان از خود بيگانه» از ايشان چاپ شده است.»

 


«نهادها و انديشه‌هاي سياسي در ايران و اسلام» کتابی که پیشگام بود


رجایی، حميد عنايت را پیشگام دسته‌بندي و تفكيك جريان‌هاي انديشه سياسي در اسلام معاصر می‌داند و می‌گوید:

«عنايت جزو اولين كساني بود كه اين درس را ارائه كرد. درباره انديشه سياسي در اسلام معاصر، در زمان عنايت كتابي وجود نداشت و او خودش جزوه‌اي در اين خصوص تهيه كرد با عنوان ‌«نهادها و انديشه‌هاي سياسي در ايران و اسلام». نكته جالب اينكه پس از عنايت، استاد مهدي مظفري آن درس را تدريس مي‌كرد. يعني تقريبا از سال 1353. تخصص دكتر مظفري جهان شيعه است و در اين باره مطالب زيادي نوشته است. بله، حميد عنايت در اين زمينه پيشگام و اولين نفر بود. به نظر من جا داشت دكتر طباطبايي به اين نكته اشاره مي‌كرد كه چطور مهدي مظفري عمق بيشتري به مباحث حميد عنايت در زمينه نهادها و انديشه‌هاي سياسي ايران و اسلام داد.»


ترجمه‌های حمید عنایت در زمره بهترین آثار منثور فارسی دوره خود به شمار می‌آید

همچنین محمدعلی کاتوزیان (اقتصاددان، تاریخ‌نگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی) درباره عنایت می‌نویسد: «استعداد زبان حمید درجه یک و کم نظیر بود. چنانچه خیلی از ترجمه‌هایش را می‌توان از جمله بهترین آثار منثور فارسی دوره خود به شمار آورد. گذشته از تسلط کامل به زبان فارسی، انگلیسی را خیلی خوب می‌دانست، فرانسه را می‌خواند و به اندازه نیاز حرف می‌زد، عربی را می‌خواند و پس از آنکه یک سال در دانشگاه خرطوم (سودان) تدریس کرد عربی حرف زدن را نیز آموخت. اما هنر ترجمه او فقط ناشی از دانستن این زبان‌ها نبود بلکه همراه ذوق و سلیقه‌ای استثنایی بود که خواندن ترجمه‌های او را فقط به خاطر نثرشان دلپذیر می‌کرد. ما اصطلاح رایج شهروند را مدیون حمیدیم که در ترجمه سیاست ارسطو در مقابل اصطلاح فرنگی citizen گذاشت.»

آثار مکتوب دکتر حمید عنایت 

آثار وی را باید به سه بخش عمده (ترجمه، تألیف و مقاله) تقسیم کرد.

ترجمه:
سیاست، ارسطو، ۱۳۳۷ (برنده جایزه بهترین کتاب سال در ترجمه)
فلسفه هگل، و. ت. ستیس، ۱۳۴۸
عقل در تاریخ، هگل
تاریخ طبیعی دین، دیوید هیوم، ۱۳۴۸
لوی اشتراوس، ادموند لیچ، ۱۳۵۰
خدایگان و بنده، فریدریش هگل، همراه با تفسیر الکساندر کوژو، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۸
قیصر و مسیح، ویل دورانت، ۱۳۴۱
سه آهنگ ساز: موزار، برلیوز، واگنر، رومن رولان، ۱۳۳۴
انتقام معجزه آسا: سه داستان از جرج برنارد شاو، گی دوموپاسان، جک لندن، ۱۳۳۳ 

تألیف:

اندیشه سیاسی در اسلام معاصر (ترجمه بهاءالدین خرمشاهی) که آخرین تألیف مهم اوست و درست در آخرین روزهای زندگی‌اش منتشر شد.
تاریخ اندیشه‌ها و نهادهای سیاسی در ایران و اسلام
فلسفه سیاسی غرب، از هراکلیت تا هابز
اسلام و سوسیالیسم در مصر
شش گفتار درباره دین و جامعه
جهان از خود بیگانه
کتاب‌شناسی مآخذ علوم سیاسی به زبان فارسی
افکار سیاسی غرب، از فتح مصر به وسیله ناپلئون تا جنگ جهانی دوم 

مقاله:

«ایران و اعراب» (به انگلیسی، نیویورک، ۱۹۷۱)
«مذهب و حکومت در ایران» (به انگلیسی، ۱۹۷۱)
«وضع علوم اجتماعی در ایران» (به انگلیسی، ۱۹۷۴)(این مقاله توسط نوشین احمدی خراسانی به فارسی برگردانده و در مجموعه مقالات «کتاب توسعه» - جلد ۵، پاییز ۱۳۷۲، نشر توسعه - منتشر شده ‌است.)
«سیاست ایران شناسی» (به انگلیسی، ۱۹۷۵)
«فلسفه سیاسی افلاطون و ارسطو از دیدگاه فارابی» (به انگلیسی، ۱۹۷۶)
«فلسفله سیاسی اخوان الصفا» (به انگلیسی، ۱۹۷۷)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها