یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲ - ۲۲:۰۶
تقلید هنری در فلسفه افلاطون همان عالم مُثُل است

اسماعیل بنی‌اردلان، نویسنده و محقق حوزه فلسفه هنر، با اشاره به جایگاه هنر در اندیشه افلاطون و تاثر فیلسوفان معاصر از اندیشه او، اظهار کرد: اساسا تقلید هنری در فلسفه افلاطون همان عالم مُثُل است.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «هنر نزد افلاطون» در ادامه سلسله نشست‌های سرای اهل قلم خانه کتاب عصر یکشنبه، 12 آبان ماه، با حضور دکتر اسماعیل بنی‌اردلان و دکتر پرویز عباسی داکانی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، دکتر بنی‌اردلان طی سخنانی با بیان این‌که تفکر فلسفی اساسا با افلاطون آغاز می‌شود، به مفهوم هنر در اندیشه این فیلسوف اشاره و اظهار کرد: افلاطون در باب هنر دیدگاه خاصی دارد که در دوره معاصر و مدرن منتقدان و موافقان سرسختی یافته چراکه اساسا هنر در دوره مدرن مفهوم جدیدی پیدا کرده است.

وی ادامه داد: هنر در دوره مدرن در وهله اول مفهوم سوبجکتیو و در وهله دوم رویکردی به مباحث معرفت‌شناسی دارد در حالی که در کشورهایی نظیر ایران و یونان هنر حکایت از بحث هستی‌شناسی و آنتولوژی داشته و با مباحث اخلاقی سنخیتی کامل دارد؛ البته این مباحث در دوره مدرن مطرح نیست.

بنی‌اردلان افزود: زمانی‌که از هنر صحبت می‌شود معمولا اشاره به دو مفهوم مدنظر است؛ یکی این که هنرمند فردی است که به بازنمایی می‌پردازد و این نظریه از افلاطون آغاز و تا به امروز ادامه دارد.

وی در ادامه مفهوم دوم از هنر را ذهنی قلمداد کردن پدیده هنری دانست و افزود:‌ در میان این دو رویکرد، واژه بازنمایی در بحث ما اهمیت بیشتری دارد چراکه برای اولین‌بار از سوی افلاطون طرح و ارسطو آن را به جد پیگیری کرد.

این پژوهشگر حوزه فلسفه هنر با اشاره به نظریه تقلید در هنر افلاطون گفت: افلاطون با تقلید میانه‌ای نداشت و با آن مخالفت می‌کرد اما زمانی ‌که این رویکرد افلاطون را از نظر می‌گذرانیم، مباحثی به ذهن متبادر می‌شود از جمله این‌که تقلید در هنر به چه معناست.

بنی‌اردلان در پاسخ به پرسش یادشده گفت: تقلید یعنی سرچشمه اصلی یک پدیده هنری امر خارج از ذهن باشد. ‌به بیان دیگر، منظور عالم خارج است که این نظریه در دوره مدرن مخالفانی دارد و افلاطون نیز هنری را که مبدا آن خارج باشد، نمی‌پذیرد.

وی افزود: البته این نظر افلاطون چندین دلیل محکم دارد. او هنرمندی را که منبع هنرش از بیرون باشد، قابل قبول نمی‌داند. برای ملموس شدن این مساله مثالی می‌زنم. به‌عنوان نمونه فردی یک میز را نقاشی می‌کند. حال سوال آن است که این میز از نظر هستی‌شناسی واقعتی‌تر است یا تصویر و نقاشی آن؟ همچنین آیا میز واقعی کارایی دارد یا میزی که نقاشی شده است؟ زمانی‌که نقاشی این میز کشیده شده است، تنها از یک زاویه به آن نگاه شده و ابعاد کلی شی به تصویر کشیده نشده است. این موضوعات و سوالات حکایت از خصوصیات امر تقلیدی در هنر دارد. 

این محقق ادامه داد: با این تفسیرها سوال می‌شود که از نظرگاه افلاطون هنرمندی که تقلید می‌کند چگونه تقلید برایش مفید خواهد بود؟ پاسخ آن است که افلاطون این نگاه خود به هنر را توسعه می‌دهد تا جایی که مخاطب را به ورطه کنش‌ها و رفتارها ببرد و احساسات مخاطب از سوی هنر انگیخته شود.
بنی‌اردلان گفت:‌ البته افلاطون با کلیت تقلید مخالف نیست به این شرط که تقلید او از عالم دیگری باشد. این فیلسوف از آن عالم به «مُثُل» یاد می‌کند و اساسا تمام عظمت افلاطون نیز در این مساله است که می‌خواهد ما را به جای دیگر و عالم دیگر ببرد.

وی در ادامه به تشریح نظریات هنرمندان معاصر در باب نظریات افلاطون اشاره کرد و افزود: در عالم معاصر سفسطه‌های فراوانی درباره دیدگاه افلاطون وجود دارد. هنرمندان مدرن می‌گویند اتفاقا تقلیدی که هنرمند از یک شی دارد، حاکی از نگاه خاص هنرمند است که از دیدگاه دیگران پنهان مانده است.

این پژوهشگر فلسفه هنر با بیان این‌که افلاطون در فلسفه خود مخاطب را دعوت به زیبایی بالاتر از وجود خود می‌کند، اظهار کرد: افلاطون ابتدا مخاطب را به زیبایی فرا می‌خواند و سپس تا بررسی رفتار آدمی پیش می‌رود و بحث را به فضیلت می‌کشاند. از این رویکرد افلاطون می‌توان نتیجه گرفت که زیبایی و هنر تنها زیبایی حواس نیست بلکه هنر می‌تواند به سمت فضیلت برود و مفید باشد.

بنی‌اردلان تاکید کرد: افلاطون ما را به یک نوع سلوک دعوت می‌کند تا از ورای آن به عالم عقل برویم و تربیتی تکاملی را تجربه و در نهایت در این مسیر نسبت عشق و زیبایی را دریابیم.

همچنین در ادامه این نشست دکتر پرویز عباسی داکانی طی سخنانی گفت: تمام تئوری افلاطون در ابیات میرفندرسکی در دوره صفویه وجود دارد. 

وی ادامه داد: بسیاری معتقدند افلاطون در افکار خود وامدار زردشت بوده و تئوری‌های خود را از او گرفته است.‌ بنابراین جهان‌بینی هنری افلاطون در ذیل جهان حکمی و فلسفی او بیان شده است.

عباسی داکانی در ادامه به دیدگاه سهروردی درباره افلاطون اشاره کرد و افزود: از نظر سهروردی، آغازگر تفکر اشراقی افلاطون بوده است چرا که این فیلسوف یونانی عقلانیت صرف را آرا و اندیشه‌های خود کافی نمی‌داند.

این محق افزود:‌از نگاه سهروردی تعالی عقلانیت یک فرض اساسی است و از دیگر سو، افلاطون خدا را منشا خیر و زیبایی و پروردگار عالم را آغاز و پایان زیبایی‌ها می‌داند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط